«همایون»ی دیگر؛ رمز موفقیتِ بِرَندِ «حامد همایون» چیست
ساز زمانه برای همایون کوک کوک است، خیالتان هم تخت تخت باشد که او حالا حالاها خواهد تاخت، انگار خدا در همین حوالی اوست.
خبرگزاری تسنیم - یاسر شیخی یگانه
آمد. کُتی تک به رنگ آبی. شلواری پارچهای. کفشی مشکی. شالی گره زده به سبک کراوات. عینکی با قاب مشکی. موهایی شانه شده به سمت بالا با کمی هم برق که حاصل اندکی رسیدگی است. ریشها سهتیغ نشده و بلندیشان از تهریش فراتر. آرام میآید و آغاز میکند خواندن را...
طرفدارانش سالن را روی سرشان گذاشتهاند. او اما میخواند. شاد هم میخواند.
نخستین کلامش جملهای دو کلمهای است: «خدایا شُکرت».
شُکر هم دارد. برای او از انتشار نخستین قطعه در فضای مجازی تا رسیدن به صحنهی سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی تنها حدود یک سال طول کشید؛ زمانی که براساس محاسبهها قرار بود بیشتر طول بکشد اما در یک سال محدود شد. اکنون او در مقابل حدود 2 هزار تماشاگر ایستاده و برایشان آواز میخواند.
وقتی «حامد همایون» نخستین قطعههایش را در فضای مجازی منتشر میکرد، کسی چنین شبی برایش متصور نبود؛ اگر هم متصور بود به این زودیها نبود. «حامد همایون» بِرَندی است که محسن رجبپور آن را ساخته و پرداخته کرده است. بر روی تمامِ جزئیات این برند فکر و برنامهریزی شده، وگر نه چطور ممکن است که خوانندهای از هیچ، در طول یک سال به اوج برسد.
تا کنون که این یادداشت نگاشته میشود، حامد همایون 4 سانس اجرا در جشنواره موسیقی فجر و دو سانس اجرا در مرکز همایشهای برج میلاد را تجربه کرده، اجراهایی که جملگی بلیتهایش به فروش رفته است. تهیهکنندهی کنسرتهای همایون، 2 سانس اجرا در ششم بهمن 1395 را به احترام شهیدان آتشنشان در حادثه پلاسکو لغو کرد. این لغو در حالی رخ داد که تمام بلیتهای این دو سانس هم به فروش رفته بود.
«رمز موفقت حامد همایون چیست؟»؛ این شاید پرسشی باشد که این روزها در ذهن بسیاری از اهالی موسیقی شکل گرفته باشد.
نخستین عامل در موفقیتِ بِرَندِ «حامد همایون» همان اندیشه و برنامهریزیِ دقیقی است که پشت او وجود داشته و دارد. مراحل معرفی و شناساندنِ او به مخاطبان به درستی انجام شده و برندسازی «حامد همایون» به شکلی مناسب انجام شده است. از سوی دیگر فضایی که برای آثار او در نظر گرفته شده با نیاز امروز جامعه همخوانی دارد. در حال حاضر کمتر کسی است که نداند در موسیقی و البته هنرهای دیگر، فضاهای شاد و پُرطراوت میان مردم ایران بیشترین مخاطب را خواهد داشت. اما نکته اینجاست که این شادی و طراوت چگونه ایجاد شود.
مثلا در عرصه سینما و حتی تلویزیون بسیاری از تهیهکنندگان به این نتیجه رسیده بودند که جامعه ایران به شادی و طراوت نیاز دارد. اما بسیار بودند فیلمهای سینمایی و برنامههای تلویزیونی که با این رویکرد ساخته شد، اما به دلیل پرداختِ نادرست و غیرحرفهای موفقیتی نداشتند. اندک بودند برنامههایی که در همین فضا ساخته شدند و ماندگار ماندند. برای مثال میتوان به «خندوانه» و «دورهمی» اشاره کرد.
برنامهریزانِ بِرَندِ «حامد همایون» هم به خوبی، این نیاز به شادی را در جامعه حس کردند، اما آنان راهش را بلد بودند. موسیقی و کلام در آثار همایون، در عین شاد بودن سَبُک نیستند. یعنی آنان به خوبی میدانند که برای ماندگار شدن، نباید به شاد بودن به هر قیمتی تن داد.
در آثار همایون نوعی بازگشت به گذشته وجود دارد که در کلام نمود بیشتری دارد. «بازگشت به گذشته» همان چیزی است که دیر یا زود جامعهی ایران مجبور است به آن سمت برود. جامعهی امروز ما با سرعت زیادی به سمت هنرهای بیهویت رفته و میرود. این روزها کلام در آثارِ بسیاری از خوانندگان عرصه موسیقی به ابتزال رسیده است. اما «حامد همایون» در آثارش از کلامی استفاده میکند که نشانههایی از ادبیات کُهن ایران را در خود دارد و البته در عین حال زبان امروزی در آن جاری است.
«سادگی» اما رمز دیگری برای موفقیت «حامد همایون» است. وقتی روی صحنه میگوید «خدایا شُکرت»، از ته دلش میگوید و برای مخاطب باورپذیر است. اصلا مهمترین ویژگیِ همایون بر روی صحنه، باورکردنی بودنش است. در کنار این سادگی که باید دید تا کجا ادامه دارد و تا کجا دوام میآورد؛ صدای او قدرت و تکنیک لازم را دارد تا در اجراهای زنده بتواند مخاطب را رازی کند. مجموعهی اینها بِرَندی ساخته به نام «حامد همایون» که حالا حالاها خواهد تاخت.
اما در این میان بودند کسانی که هنوز «حامد همایون» نخستین کنسرتش را برگزار نکرده بود؛ مسلسلهایشان را به سمت او گرفتند. اینان حتی صبر نکردند تا کنسرت همایون را ببینند و صدایش را از نزدیک بشوند و بعد او را سیبلِ گلولههایشان کنند. مهمترین گیرِ این بندگانِ خدا به «همایون»، نوع بیان او بر روی برخی از حروف بود. جالب این که همین نوع تلفظ او بر روی برخی از حروف را میتوان یکی از نقاط قوتِ او در اجرا دانست.
شاید بتوان گفت این تلفظ نوعی نمودِ لحجهی شیرازی او در خواندن است. که اگر اینگونه باشد این یعنی توجه و حفظ اصالتها. برای حملهکنندگان به همایون باید گفت، همایون در کنسرتش آن حرفهایی که «اُُُ»هایش و «آ»هایش را در آلبوم زیاد کشیده بود، خیلی راحت و بدونِ تاکید میخواند؛ گاهی هم البته همان تاکیدها را داشت. این یعنی او میتواند بدون آن تاکیدها هم بخواند.
البته حملهها به حامد همایون نتیجهاش عکس آن چیزی بود که انتظار میرفت؛ چرا که حرفهای منتقدان بیشتر به نفع همایون تمام شد تا به ضررش و این حملهها به او نوعی تبلیغِ ناخواسته برای این خواننده بود.
به هر روی ساز زمانه برای همایون کوک کوک است. خیالتان هم تخت تخت باشد که او حالا حالاها خواهد تاخت. انگار خدا در همین حوالی اوست. منتقدانش هم بهتر است به گیر دادن به «اُ»ها و «آ»های کشیدهی او ادامه دهند چرا که نتیجهاش چیزی جز تبلیغ بیشتر برای حامد همایون نیست.
کسی که صدایش حجم کافی دارد. درست میخواند. از ریتم نمیافتد. پردههای بالا را پر صلابت میخواند. صدایش جوهر دارد. مثل آن خوانندهی معروف صدایش جیغ نمیشود. پر از تکبر نیست(البته فعلا)، فیلم بازی نمیکند که تنها در ظاهر قربون صدقهی مخاطبانش برود. پولکی نیست که چون اجرایش در قالب جشنواره موسیقی فجر است و قیمت بلیتهایش کمتر از اجراهای معمول است؛ تنها 7 یا 8 قطعه بخواند و برود. کسی که بر روی صحنه میشود باورش کرد.
همهی این خصلتها آدمی را امیدوار میکند که «همایون»ی دیگر در موسیقی ایران ظهور کرده است. «همایون»ی که پیش از آن یکی بود و تنها در موسیقی ایرانی میدرخشید اما اکنون «همایون» دیگری در موسیقی پاپ هم ظهور کرده است.
بیشک ادامهی حیات و موفقیتِ «حامد همایون» تا زمانی خواهد بود که این خصلتهای خوب در او ادامه داشته باشد. حال باید دید تا کی ادامه خواهد داشت و این خواننده چه زمانی اسیرِ زرق و برقهای دنیای «سلبریتی»ها میشود...
انتهای پیام/