رد پای دولت در خاموشی رسانههای افغانستان
فضای خبری - سیاسی افغانستان همیشه مملو از تحولات و کنشهای بسیار و لحظه به لحظه است، اما از اوایل سال جاری گویا رسانههای این کشور مهر خاموشی بر لب زدهاند و کمتر رخدادهای مهم را بازگو میکنند.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، «کمیته مصونیت خبرنگاران افغانستان» چندی قبل در گزارشی اعلام کرد که سال گذشته میلادی برای خبرنگاران افغانستان سالی خونین بود و این گوشهای از هزینههایی است که تاکنون اصحاب رسانه برای فعالیتهای اطلاع رسانی خود پرداختهاند.
تلاش برای روند مردمی شدن دولت و جامعه درسالهای اخیر و حضور غرب همزمان با رشد رسانههای منتقد و آزاد تا حدودی، آزادی بیان را امکان پذیر کرد و و در پشت این جبهه نیز نهادهای حمایت کننده مدنی و رسانهای حضور یافتند.
همین امر سبب رشد قارچ گونه رسانهها در افغانستان اعم از مطبوعات و رسانههای دیداری و شنیداری شد.
از کنار سیاستهای غیراصولی و ضد ارزشی این رسانهها که بگذریم، اما بنگاههای خبری، تمام کاستیهای دولت را برجسته نموده و پاسخگویی دولت در قبال عملکردهای ضعیفاش را در پی داشت.
حکومت وحدت ملی و تلاش برای مهار رسانهها
حکومت وحدت ملی طی دوسال نخست فعالیت با برخی رخدادهای شوک آور مواجه بود که سرخط رسانههای جهان شد. سقوط ولایت قندوز در شمال افغانستان، راهپیمایی میلیونی که به «جنبش تبسم» شهرت یافت و تنشهای میان دو تیم تشکیل دهنده حکومت وحدت ملی، نمونههایی مهم از چنین خبرهایی است.
به نظر برخی کارشناسان، نهادهای اطلاعاتی افغانستان دریافتهاند که برای رهایی از فشارهای داخلی و خارجی ناشی از رسانهای شدنِ چنین اخباری، نیاز دارند تا به مهار رسانهها بپردازند.
تلویزیون طلوع نیوز که یکی از رسانههای پربیننده و منتقد حکومت بود، در واقعه سقوط قندوز چند خبرنگار مهم خود را در این ولایت مستقر کرده بود و روزانه چندین گزارش دلگرم کننده برای مردم منتشر میکرد و حتی چند کارمند این تلویزیون هدف حمله مخالفان دولت افغانستان قرار گرفتند.
اما اکنون رویکرد متفاوتی نسبت به گذشته بویژه در همسویی با دولت انتخاب کرده است.
همچنین روزنامه «8 صبح» که از پرتیراژترین روزنامههای افغانستان محسوب میشود نیز پس از مقرر شدن سردبیر این روزنامه به معاونت سخنگویی دفتر ریاست جمهوری، رویکردی جدید که بسیار همسو با دولت است را در پیش گرفته است.
در میان شبکههای اجتماعی، فیسبوک، محبوب و تأثیرگذار است و دولت افغانستان نیز توانسته است کاربران آن را تا اندازهای مهار کند.
همانطور که شبکه اجتماعی توییتر نیز یکی از عوامل تاثیرگذار در شکل گیری انقلاب در کشورهای عربی بود، پتانسیل جنبش موسوم به «تبسم» در شهر کابل نیز از فیسبوک ایجاد شد.
با همه این اوصاف، کارشناسان معتقدند که ریاست امنیت ملی افغانستان کارمندان بسیاری تحت نام «فیسبوک چلوونکی» استخدام کرده است تا از طریق حسابهای کاربری جعلی، هر آن مسألهای که مغایر با منافع امنیتی این کشور است را شناسایی کنند و با ایجاد موجهای مخالف، آنها را خنثی یا حداقل کمرنگ سازند.
رسانههای خنثی و کاهش پاسخگویی حکومت به مطالبات اجتماعی
رسانه، رکن چهارم دموکراسی و یکی از ابزارهای اساسی برای تأمین مطالبات اجتماعی شهروندان در مقابل اعمال قدرت حکومت است.
حکومت وحدت ملی تاکنون توجه خاصی به خاموشی رسانهها داشته تاجایی که چندی قبل نیز اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان طی سخنرانی در جمعی از نیروهای امنیتی با کنایه و توهین به نحوه اطلاع رسانی تلویزیونها و مطبوعات این کشور، آنها را متهم به دروغ پراکنی کرده بود.
رویکردی که حکومت وحدت ملی در قبال رسانهها از چندی قبل در پیش گرفته است و نیز تعامل و معامله برخی رسانههای مطرح با حکومت چیزی غیر از پاک کردن صورت مسأله در افغانستان نیست.
بی اعتمادی مردم به وعدههای حکومت وحدت ملی و نارضایتی آن ها از نحوه حکومتداری به موازات چالشهای دیگر همچون ناامنی و فساد و ضعف اقتصادی افغانستان، واقعیت و مسأله لاینحل حکومت وحدت ملی است که بدون بازتاب این واقعیتها، دولت این کشور با ادامه خواب زمستانی به مطالبات اجتماعی پاسخگو نخواهد شد.
با این حال، روند اطلاع رسانی رسانههای افغانستان در حالی روزمرگی را تجربه میکند که اداره بازرسی ویژه آمریکا در امور بازسازی افغانستان (سیگار) اعلام کرده که «فعلاً حکومت مرکزی این کشور تنها 63 درصد از کل کشور را در اختیار دارد و این رقم در سال 2105 میلادی 72 درصد بود». این را میتوان نشانهای از همان معطوف بودن تمرکز حکومت به خاموش کردن رسانهها در عین بیتفاوتی رسانهها به چالشهای موجود دانست.
انتهای پیام/.