نیتِ خوب لزوماً فیلمِ خوب تحویل نمی‌دهد

نیتِ خوب لزوماً فیلمِ خوب تحویل نمی‌دهد

بسیاری گمان می کنند که می توان با اسم ارزشی یا با طرح موضوعات اینچنینی دست به ساخت فیلم زد زیرا نیت را مد نظر قرار دارند و اساسا اصول و قواعد را کنار می گذارند، انگار به گوششان رسیده است که نفس موضوع اهمیت دارد و نه شیوه عمل به آن.

خبرگزاری تسنیم- سید سعید هاشم‌زاده:

زبان سینما قواعدی ثابت نیست زیرا سبک و ژانر و فرم و غیره در تعیین دید فیلمساز نسبت به زیبایی شناسی نقش دارد اما با توجه به اینکه قواعد ثابت نیست نمی توان از سبک و ژانر بیرون زد و از نکات اولیه که لازم و ملزوم امر فیلمسازی است غافل ماند و اصلا راه کج کرد و چیز دیگری ساخت که سینما نیست. متاسفانه درباره فیلم هایی با اسم گذاری ارزشی این اتفاق به یک روند عادی تبدیل شده است. روندی عادی که پیام های واضحی را برای مخاطب و تحلیل گر سینما دارد و آن چیزی نیست جز کارنابلدی و نفهمیدن یک زبان . حال می خواهد زبان تصویر باشد، زبان داستان باشد یا هنر نوع و شکل دیگر که در سینما نقش دارد و مورد اهمیت است!

دریاچه ماهی از حجم بالای نابلدی عواملش رنج بسیار می‌برد، تا حدی که برای مخاطب به مرز شگفت زدگی می‌رسد. بسیاری گمان می‌کنند که می‌توان با اسم ارزشی یا با طرح موضوعات اینچنینی دست به ساخت فیلم زد زیرا نیت را مد نظر قرار دارند و اساسا اصول و قواعد را کنار می گذارند، انگار به گوششان رسیده است که نفس موضوع اهمیت دارد و نه شیوه عمل به آن. این دوستان دقیقا بالعکس فکر می کنند و به همین خاطر است که موضوع و تم ارزشی شان به سخره گرفته می شود. دریاچه ماهی هم همین است. ایده ای که می تواند شکل بگیرد اما چون از مسئله بزرگی به نام فرم غافل است ، وقتی نمی تواند قصه بگوید و حتی قصه را تبدیل به تصویر کند در واقع تمام تکیه اش را به مضمونش می دهد. تکیه ای که سست است و به مویی بند . زیرا مضمون از درون شکل سر بر می آورد.

کاراکتر «دریاچه ماهی» یک ویژگی خاص و ماوراءالطبیعی دارد که می‌تواند پیش‌گویی کند و آینده و ارواح را ببیند. این ویژگی کاراکتر با اتفاق اخیر شهیدان غواص پیوند می‌خورد. تا بدین جا ایده سرپاست و محکم می‌تواند گسترش یابد و روی مسئله‌ای تمرکز کند، اما فیلم چه نحوه بیانی دارد؟ در تصویر نماهای پی او وی متفاوتی وجود دارد. ما نقطه نظر عینک کاراکتر اصلی را می‌بینیم، نقطه نظر یک تاب را می‌بینیم، و نقطه نظر خود کاراکتر را، بعد نماهای نقطه نظر رها می‌شوند و دلیلشان پنهان می‌ماند تا اینکه اجراهای بد و بازی‌های غلو شده بی‌دلیل توی چشم می‌زند، کاراکتر اصلی ما پس از سال‌ها عارف مسلک می‌شود با گیاهان حرف می زند و دیگر خبری از نقاط آغازین داستان نیست. شلختگی عنصر اصلی و اساسی است که اثر دنبال می کند و با شیوه ها مختلفی که منجسم نیست، مضمون نمی‌سازد و اساساً راهی به فرم نمی‌برد، وارد حیطه عرفان‌گرایی می‌شود که دست از همه چیز می‌شوید و پیام و محتوا فریاد می‌زند. این فریاد زدن را می‌توان در طول تاریخ سینمای ایران دنبال کرد... از پیش از انقلاب تا دهه 60 و 70 و همین اخیر با رسوایی و معراجی و غیره. 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل