۳عامل پایداری انقلاب اسلامی در کلام امام خامنه ای
انقلابها روزی زاده میشوند و روزی از دنیا میروند. این جملهای است که شاید بتوان گفت سرفصل و محور همه تئوریهای مرتبط با انقلاب است امام رهبر حکیم انقلاب اسلامی ۳ عامل را به عنوان علل پایداری انقلاب اسلامی تشریح کرده اند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، انقلابها روزی زاده میشوند و روزی از دنیا میروند. این جملهای است که شاید بتوان گفت سرفصل و محور همه تئوریهای مرتبط با انقلاب است. از منظر علما و اندیشمندان انقلاب، هر انقلابی چون انسان، روزی پا به دنیا میگذارد و پس از مدتی به دلایل مختلف از دنیا میرود. کرین برینتون یکی از نظریهپردازان انقلاب، در کتاب «کالبدشکافی چهار انقلاب» به همین موضوع پرداخته است.
وجه مشترک چهار انقلاب بزرگ جهان
برینتون معتقد است در هر چهار انقلاب فرانسه، انگلیس، آمریکا و روسیه میتوان این وجه اشتراک را دید. بر این مبنا او معتقد بود که در هر انقلابی، پس از پیروزی انقلابیون، دوران امید و شادی که متمایز از دوران ماقبل انقلاب است آغاز میشود. او این دوران را دوران ماه عسل انقلاب میخواند. دورانی که حکومت پیشین فروپاشیده و نظام جدید جای آن را گرفته است؛اما دوران ماه عسل، خیلی زود تمام میشود و با روی کار آمدن حکومت میانهروها و تندروها و درگیریها و تضادهای درون انقلاب، موجبات مرگ انقلاب فراهم میشود. از این منظر، انقلابها صرفاً «تب تند جامعه»اند، یعنی امری «غیر نرمال» بنابراین میبایست به سرعت به شرایط عادی (نرمال) بازگشت.
حال سؤال آن است که آیا چنین سرنوشتی، در انتظار انقلاب اسلامی ایران هم هست؟ آیا بر سر انقلاب ایران هم همان خواهد آمد که بر سر چهار انقلاب بزرگ دنیا آمده است؟ آیا انقلاب ایران هم همانگونه که روزی به دنیا آمد، روزی تمام خواهد شد؟
پاسخ به این پرسشها، موضوعی است که رهبر انقلاب، در تمام عمر رهبری خود در این 27 سال بر آن تأکید داشته و به مناسبتهای مختلف، بخشهایی از آن را بیان فرمودهاند. بنابراین مطابق بر این بیانات، میتوان سه نکته مهم را بیان داشت؛عواملی که موجب شدهاند انقلاب اسلامی ایران، در دهه چهارم عمر خود، همچنان «ماندگار» مانده و به پیش رود.
سه عامل ماندگاری انقلاب اسلامی
نخست آن که، انقلاب اسلامی برخلاف سایر انقلابهای دیگر، امری تکبعدی و یکجانبه نبوده است. انقلابهای جهان، معمولاً یا وجه سیاسی- اجتماعی داشتهاند یا اقتصادی و البته همه آنها معطوف به امری مادی و این دنیایی بودهاند. در حالیکه انقلاب اسلامی ایران، انقلابی همهجانبه است: «انقلاب اسلامی با همه انقلابهای دیگر متفاوت است؛ نه یک انقلاب صرفاً معنوی و فرهنگی است، نه یک انقلاب صرفاً اقتصادی است، نه یک انقلاب صرفاً سیاسی است؛ یک انقلاب همهجانبه است. مثل خودِ اسلام است. همانطوری که اسلام ابعاد معنوی و اخلاقی دارد، ابعاد الهی دارد، در عین حال ناظر به زندگی مردم است؛ بعد اقتصادی، بعد سیاسی، بعد اجتماعی در اسلام وجود دارد؛ انقلاب اسلامی هم دارای ابعاد مختلف بود و راز ماندگاری انقلاب اسلامی و روزبهروز زندهتر شدن این انقلاب در سطح منطقه و جهان، همین ابعاد گوناگون آن است که با نیازهای بشر متوازن و همراه است.» (14/3/87)
دوم آن که، دینامیسم انقلاب اسلامی ایران، در مرتبه اول، مبتنی بر یک «تحول درونی» است، یعنی تحولی که در درون انسانها رقم میخورد. یعنی «انقلاب، انقلاب مردم است. انقلاب مناسبات اجتماعی و اقتصادی، فرع بر انقلاب مردم است. تا مردم منقلب نشوند، آن انقلاب اقتصادی و تغییر و تبدیل مناسبات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی هم اصلاً تحقق پیدا نمیکند.» (1/12/69) یعنی دقیقاً بر خلاف سایر انقلابها که دینامیسم انقلاب را بر مبنای یک تحول بیرونی تلقی میکنند. میشل فوکو در تبیین این تمایز بین انقلاب ایران با انقلابهای دیگر چنین مینویسد: «ما غربیها در صورتی یک انقلاب را به رسمیت میشناسیم که دو دینامیک در آن مشاهده کنیم: یکی دینامیک تضادی درونی این جامعه، یعنی دینامیک طبقاتی یا دینامیک رویاروییهای بزرگ اجتماعی و دیگری دینامیک سیاسی، یعنی حضور یک طبقه، حزب یا ایدئولوژی بهعنوان پیشگام؛اما به نظر میرسد در آنچه در ایران روی داده، نمیتوان هیچیک از این دو دینامیک را، که برای ما نشانههای بارز و علامت روشن پدیدههای انقلابیاند، تشخیص داد.» در اینجاست که موضوع «ایمان» از اهمیت چندانی برخوردار میشود و عاملی است مهم برای تداوم انقلاب.
سوم آن که، انقلاب اسلامی ایران، از آنجا که انقلابی همهجانبه است و مبتنی بر یک تحول درونی (دو نکتهای که پیش از این گفته شد) یک امر تدریجی و انباشتی است نه یک «تب تند» و«غیر نرمال». بنابراین «انقلاب یک امر مستمر است؛ یک امر دفعی نیست که بگوییم در تاریخ فلان، مثلاً یک حادثهای اتّفاق افتاد، یک عدّهای به خیابان آمدند، ده روز، بیست روز، دو ماه، شش ماه طول کشید و حکومت سرنگون شد؛ انقلاب این است؛ نه، این انقلاب نیست؛ این یک بخشی از انقلاب است. انقلاب یک حقیقت ماندگار و حقیقت دائمی است. انقلاب یعنی دگرگونی؛ دگرگونیهای عمیق در ظرف شش ماه و یک سال و پنج سال بهوجود نمیآید؛ علاوه بر این که اصلاً دگرگونی و صیرورت -یعنی حالی به حالی شدن، تحوّل- اصلاً حدّ یقف ندارد؛ هیچوقت تمام نمیشود؛ انقلاب یعنی این. انقلاب یک امر دائمی است.» (25/6/94)
این البته بدان معنی نیست که لزوماً میبایست برای ماندگاری انقلاب، صرفاً به «شور انقلابی» توجه کرد. چه بسا روزی حتی شور انقلابی هم فرو بنشیند، اما «آتشهای ماندگار»ی تولید کند که خود موجب زایش بیشتر انقلاب شود: «شور انقلابی مثل یک شعلهای است که بلند میشود، ممکن است این شعله فرو بنشیند؛ اما آن هیزمهای محکمی که با این شعله توانسته است آتش بگیرد و خود را به سمت مشتعل شدن و برافروخته شدن و گداخته شدن پیش ببرد، تأثیرشان از آن شعله بیشتر است. شعله فرو مینشیند، اما آتشهای ماندگار - که برکت هم از آن آتشهای ماندگار برای یک ملت به وجود میآید - روز به روز بیشتر میشود.» (16/2/87)
منبع: صبح نو
انتهای پیام/