حس «خفه‌گی» فقط ۳۰ دقیقه است، مابقی تکرار بی‌داستانی


حس «خفه‌گی» فقط 30 دقیقه است، مابقی تکرار بی‌داستانی

روایت خفه گی از اساس پیچیده نیست، خطی است. داستانش از دقایق اول برایمان لو می رود بخصوص با کم مایه بودن داستان. در خفه گی قرار است تا اتمسفر بصری نوآر جایگزین کمبود داستانگویی و کم مایگی این داستان شود، اما عناصر بصری این کم مایگی را جبران نمی‌کند.

خبرگزاری تسنیم- سید سعید هاشم زاده:

چرا فیلم جیرانی در فضای سینمای ایران، یک نگاه جدید محسوب نمی شود؟ قرار است تا در این یادداشت کوتاه به این مساله پاسخ بگوییم. فیلم جیرانی با تمام عناصر دراماتیک و زیبایی شناسانه اش تبدیل به یک ژانر نوآر می شود، نوآری که قابلیت های اولیه نوآر های کلاسیک را دارد. از ویژگی های این نوار کلاسیک فضایی تلخ و سیاه، شخصیت هایی پیچیده، نورپردازی و صحنه آرایی اکسپرسیونیستی، افراد بدبین و ضد قهرمان و روایت های مبهم و اغلب تاریک است که با درون مایه نیرنگ، خیانت و خشونت همراه می باشد. اما اولین نکته این است که خفه گی می تواند کیفیت تمام عناصر اولیه نوآر را به خوبی رعایت کند؟ گمان نمی کنم.

روایت خفه گی از اساس پیچیده نیست، خطی است. داستانش از دقایق اول برایمان لو می رود بخصوص با کم مایه بودن داستان. در خفه گی قرار است تا اتمسفر بصری نوآر جایگزین کمبود داستانگویی و کم مایگی این داستان شود، اما خلاقیت ها و عناصر بصری این کم مایگی را جبران نمی کند. می تواند حس بسازد اما نمی تواند کشش داشته باشد. حس تردید و خیانت در جای جای فضای نکبت بار و سیاه خفه گی وجود دارد اما این حس تا دقیقه 30 برای ما کامل معرفی می شود،  باقی آن تکرار است و تکرار و خستگی برای تماشاگر. خستگی که اینبار به داستان نیاز دارد ولی فضاسازی به جای داستان جایگزین شده است و همین موجب می شود که فیلم رخوت بار از آب در آید.

با این نگاه می خواهیم به سوال اول متن پاسخ دهیم. فیلم اگر یک نوآر ناقص هم باشد، این نوآر نمی تواند برای سینمای ایران تازه و بدیع باشد زیرا مساله تیرگی و سیاهی درون مایه فیلم، یعنی بن بستی که شخصیت ها در آن گیر می افتند نمی توانند نماینده ای ترسناک، دهشتناک و در نهایت نکبت باری از شرایط پیرامون اجتماعی باشند، در صورتی که ژانر نوآر همین قصد را دارد، یعنی درون مایه اش می خواهد شرایطی را بازنمایی کند، اما چرا نمی تواند؟ بدین خاطر که سینمای ایران پر شده است از درون مایه ها و تم هایی که دهشتناک تر و سیاه تر از نوآر است. فیلم های این جشنواره را ببینید تا باشد مشتی نمونه خروار برای سینمای ایران و مضامین اش.

جالب است که اغلب ژانر را تنها به مثابه ساختار بررسی می کنند نه درون مایه در صورتی که ژانر حاوی مضمون هایی است که باید ساختارها بسازند. یعنی ساختار نوآر است که می تواند شرایطی از ناامیدی و بدبختی را به تماشاگر منتقل کند ، و سینمای ایران پر است از این و چه جالب که منتقدان اینطور فیلم ها حالا اینقدر کرخت شده اند که سخنی به میان نیم آورند، زیرا این فیلم ها عادی شده است. در واقع درونمایه ای که نوآر برای آن تلاش می کند چیزی است که در ایران بوده و هست و خواهد بود؛ پس خفه گی جیرانی فقط از منظر بصری است که می تواند تا حدودی تازگی داشته باشد در شرایط اکنون، و در نهایت و در کلیت فیلمی است در سینمای بدنه.     

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار ویژه نامه‌ها
اخبار روز ویژه نامه‌ها
آخرین خبرهای روز
مدیران