مدیریت بحران و پیرمردهای میلیاردر!
روزهای زیادی از انتخاب جناب حسن روحانی به سمت ریاست جمهوری نگذشته بود که جناب نوبخت، سخنگوی دولت یازدهم اظهار نظر بسیار جالبی انجام داد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، روزهای زیادی از انتخاب جناب حسن روحانی به سمت ریاست جمهوری نگذشته بود که جناب نوبخت، سخنگوی دولت یازدهم اظهار نظر بسیار جالبی انجام داد. نوبخت گفت اکنون زمان آن رسیده است که یک «به جای خود» بدهیم تا همه مدیران لایق و کاردان و کاربلدی که در دولتهای نهم و دهم به حاشیه رانده شدهاند به جای خود برگردند و چرخ مملکت را درست و با قدرت بگردانند. اظهارنظری که در دل فضایی که از وضعیت کشور ساخته شده بود بیان میشد. فضایی که جناب روحانی معتقد بود «مملکت مدیر میخواهد نه نوکر!» وضعیتی که در آن جمله مشکلات کشور را ناشی از بیتجربگی و بیسوادی و بیتخصصی مدیران کشور میدانست. مدیرانی که ادعا میشد یکباره و بدون طی مدارج رشد و ترقی و با خط و ربطهای سیاسی به مناصب رسیدهاند و اگرچه اکثرشان مدارک معتبر رده بالای علمی در زمینههای کاری خود داشتند ولی از تجربه و کاردانی بیبهره بودند. مدیرانی که فضاهای مدیریتی کشور را به ناحق اشغال کرده بودند و یک «به جای خود» لازم بود تا مدیران پرتجربه و قدر از پستوی طرد بیرون بجهند و کارها را بسامان کنند. «به جای خود» به سرعت انجام شد و حاصلش بازگشت یک لشکر از پیرمردهای میلیاردر به مناصب مدیریتی کشور بود. آفتابهای لب بامی که به مدد بازگشت آش و کاسه سابق، دوباره طلوع کردهاند تا مملکت را از ویرانهای که برای مردم تصویر میکردند به گلستانی که وعده میدادند، تبدیل کنند. شاید آمده بودند همه کارهایی را که در همه سی سال مدیریت انجام ندادهاند، این روزها انجام دهند. البته براساس فضایی که درباره ویرانی همهجانبه مملکت به دست نااهلان غیرخودی بیسواد نالایق ساختهاند، اگر موفق شوند کاری بکنند از شدت قدرت مدیریت و توان و عرضه و لیاقتشان است و اگر نتوانند هم، از شدت ویرانی و تقصیر قبلیهاست. حالا با گذشت نزدیک به 4 سال از آن به جای خود هنوز هم گاه میشنویم مشکلات تقصیر دولت قبل است ولی از آنجایی که مشکلات زیادی هست که در همین سالها ایجاد شده است باید یک راهحل جایگزین برای حوالهکرد آنها پیدا کرد. بهترین راهحل همانا فرافکنی و عوض کردن بحث است. مثل آن مدیره محترمی که در شرایطی که خوزستان در حال مدفون شدن در زیر خروارها گرد و خاک است به جای پاسخگویی در این رابطه و لااقل عذرخواهی از نبود امکان عملی حل این مشکل در کوتاهمدت(!) فرافکنانه به ریختن اشک شوق برای نجات تولهسگهای بیزبان مشغول است. شاید حق داشته باشد و پیش وجدان خودش با آرامش بتواند مدعی شود ریزگردها نه ربطی به من دارند و نه من قدرتی برای مقابله با آنها دارم ولی حق ندارد این استدلال را فقط زمانی که به منفعتش است استفاده کند. مثلا وقتی فلان رقیب محتمل سیاسی برای دولت در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو در زیرمجموعه مدیریتیاش با بحرانی مواجه شود، به خطبهخوانی و دلسوزی و اشکریزی بپردازد و همه کاسه و کوزهها را بر سر رقیب احتمالی خرد کند؛ رقیبی که سوای بررسی قوت و ضعف عملکردش، خود در زمینه مدیریت بحران معترف به ضرورت عذرخواهی از مردم است. قالیباف اخیرا گفته بود در کشور در شهرستانها فرماندارها ریاست بحران را بر عهده دارند اما در شهر تهران استثنائا رئیس مدیریت بحران شهردار است. باید این نکته را بپذیریم که خود مدیریت بحران در کشور دچار بحران است. جایی که باید از مردم عذرخواهی کنیم مدیریت بحران است نه حادثه پلاسکو.
مورد ریزگردها و خوزستان و خانم ابتکار و تولهسگها را برای این مطرح کردیم که مدیره مذکور خود از خطبهخوانان اساسی حادثه پلاسکو بود و خب، آن مایه از انصاف را هم ندارد که لااقل در زمینه مدیریت بحران، معترف به ضعف و ضرورت عذرخواهی از مردم باشد. اما از این دست حوادث غیرمترقبه بحرانساز آیا در کشور در این روزها کم داشتهایم؟ واقعا چه کردید شما با حرمت آن مادر شهید که صبح علیالطلوع، تصویر جگرگوشه شهیدش را دست میگیرد و همه حتی با اجمالیترین آگاهی از اخبار هم میدانیم سرما و قطع گاز کمتر از یک ماه پیش استان مازندران و گیلان را زمینگیر کرد، سیل و آبگرفتگی استان سیستان و بلوچستان را و ایضا این روزها استانهای جنوبی و استان فارس را. همه وضعیتی را که برخورد 2 قطار مسافری چند ماه پیش ایجاد کرد دیدهایم و یادمان نمیرود کل تلاش وزیر راه برای مدیریت بحران اطمینان دادن به پرداخت پول خون کشتهشدگان توسط بیمه بوده است. در میان مسائل و مشکلاتی که کشور با آنها درگیر است این دست حوادث غیرمترقبه و طبیعی ضعف بنیادین مدیریت کنونی کشور در مدیریت بحران را نمایان میکند. ارتش پیرمردهای میلیاردر که در شرایط عادی هم تمایلی برای حل مشکلات با سرعت و جدیت اقناعکننده ملت نداشته و البته توانش را هم کسی در آنها ندیده است، در این بحرانها کاملا آچمز و بیحرکت مانده و فقط نظارهگر و دعاکننده است. البته اگر «حرافی» و «سخنرانی» و «تقصیر دولتهای قبلی است» و «اینکه بلایای غیرمترقبه طبیعی است» را حرکت به حساب نیاوریم اما اگر به حساب بیاوریم، دولت، دولت چابکی است!!
انتهای پیام/