حاشیهها؛ علت طلاق عاطفی مردم از هنر!
حواشی بیپایان جشنواره نهم تجسمی فجر تاثیر منفی در روحیات تجسمی کشور داشته است. این تاثیرات تا حدی بوده که باعث طلاق عاطفی مردم از هنر شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا؛ یکی از رویدادهای دوره نهم جشنواره فجر تجسمی عدم استقبال هنردوستان و هنرمندان از این جشنواره بود. مردمی که برای 10 روز، جشنواره فیلم فجر را خانه خود میکنند و روزها تا شب به انتظار بلیط در صفهای طولانی میایستند؛ در فرصت بسیط 30 روزه جشنواره هنرهای تجسمی حتی سری به موزه هنرهای معاصر نزدند تا از این جشنواره بازدید کنند. بررسی این موضوع دو علت را در ذهن تداعی میکند.
1 - عدم علاقه و توجه مردم کشور به هنرهای تجسمی
2- فراهم نبودن بستر لازم برای میزبانی مناسب
با بررسی به این نتیجه میرسیم که علت اول یعنی عدم توجه و علاقه مردم کشور به هنرهای تجسمی ریشهای تاریخی دارد؛ تا ورود پردهخوانی به چایخانهها هنر نقاشی یکی از هنرهای درباری بود که یا به صورت ورسک روی دیوارهای دربار یا در کتب شاهی نقش میبست. به جز نقاشیهایی که برای پردخوانی در میان مردم جا باز کرد، امروزه نقاشی دیواریها هم کمیتوانستهاند با مردم ارتباط برقرار کنند.مردم معمولاً در سفر به کشورهای خارجی از مکانهایی نظیر موزه لوور بازدید میکنند. البته این موضوع در مورد هنر نقاشی صدق میکند و اگر به زندگی مردم توجه کنیم متوجه میشویم؛ مردم به چه اندازه به هنر عکاسی به عنوان یکی از هنرهای مدرن تجسمی علاقه دارند البته اینکه بگوییم مردم فقط به هنرهای تجسمی نو ظهور علاقه دارند بیانصافی است چرا که ایرانیان از گذشته مانند مصریان در خلق آثاری نظیر بناهای معماری خاص و مجسمههای قول پیکر مهارت داشتند. مهارتی که با معماریهای جذاب ادامه پیدا کرد و امروزه یکی از مهمترین موضوعات گردشگری در ایران است. مردم امروز نیز با توجه به آمار بازدیدهای سالیانه از این هنرها؛ علاقهخود را به هنر واقعی نشان دادهاند. از طرفی در خانههای مردم میتوان به راحتی هنرهایی نظیر منبت یا میناکاری و خاتم کاری را دید.
اما در مورد «فراهم نبودن بستر لازم برای میزبانی مناسب» باید گفت تشخیص این مورد کمی سخت است و نیاز به موشکافی و بررسی دقیقتر دارد اما میتوان گفت؛ اولین چیزی که امروز مشخصاً دیده میشود جدا شدن هنر از مخاطب است. در واقع به این معنی که هنری که امروز از طرف هنرمندان به نمایش درمیآید، برای مخاطب نیست. هنرمندان با تاثیر پذیری از موج جریان ساز هنر غرب، هنر ایرانی را به سمت هنر مدرنی سوق دادند که مردم کشور ما کمتر درکی از آن دارند و به سختی با آن ارتباط میگیرند.
کار تا جایی بالا گرفته است که حتی برخی از هنرمندان مطرح به دیدن آثار هنری نمیروند! در حین زمان 30 روزه برگزاری جشنواره فجر و بعد از ان از هنرمندانی خواستیم که بازدیدشان را توصیف کنند. اما پاسخ این هنرمندان جالب بود.
«سید عباس میرهاشمی» رئیس انجمن عکاسان انقلاب اسلامی: راستش درگیر کار بودم و وقت نکردم به دیدن جشنواره بروم.
«علی معلم دامغانی» رئیس فرهنگستان هنر: من به دلیل مشکلات جسمی به دیدن آثار نرفتم.
«محمد حسین نیرومند» گرافیست و داور جشنواره هنر و مقاومت: نمیتوانم در مورد جشنواره نظری بدهم چون، آثار را ندیدهام.
و ...
البته میتوان گفت اینها افراد معدودی هستند اما کمی دقت، مشخص میکند که نه زمان یک ماهه جشنواره زمان کمی است و نه جایگاه این افراد در هنرهای تجسمی جایگاه کوچکی که بگوییم بازدید نکردن این افراد مهم نیست. این جشنواره اگر قرار بر تاثیر گذاری دارد باید بتواند مانند جشنواره فیلم فجر همه را پای کار بیاورد تا در سال آینده هنرهای تجسمی یک مسیر یکدست و همدل را طی کند. این افراد البته نمونهای از قشر هنرمندانی بودند که جشنواره تجسمی امسال را ندیدند.
این جشنواره که امسال حتی پیش از شروعش حواشی نظیر جابجایی افراد با تماسهای تلفنی را به خود دید در میانه راه با عدم استقبال مخاطبان ، در پایان راه با عدمحضور هنرمندانش در اختتامیه و در نهایت با موضوع کپیکاری در میان برگزیدگان مواجه شد.
هنرمند برگزیده و شورای هنری اینروزها در حال توجیه اثر کپی شده هستند. این پرونده در شماره بعدی مفصلاً به این موضوع خواهد پرداخت.
انتهای پیام/