لزوم واقعگرایی در اردوگاه اصلاحات
در واقع میتوان گفت اردوگاه اصلاحات از همان ابتدای تشکیل جبهه دوم خرداد تن به انشقاق داده و طی ۲۰ سال گذشته هیچگاه در مسیر وحدت حرکت نکرده است.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دو تفکر و اندیشه سیاسی در مقابل هم قرار گرفتند که امروزه از آن به اصولگرا و اصلاحطلب تعبیر میشود و حقیقت هم این است که نظام بالنده جمهوری اسلامی ایران وجود سلایق مختلف قانونی و درون نظام را به نفع نظام و یک ضرورت اجتناب ناپذیر دانسته و ضمن احترام به سلایق مردم، خود را موظف به ظرفیتسازی برای مدیریت سلایق میداند. اما مشی و تفکر اصلاحطلبی از همان ابتدای شکلگیری با تندروی عجین بوده و از چارچوبهای قانونی خارج شده است. هسته اصلی تفکر تندروانه در ترکیبی از «سازمان مجاهدین انقلاب» و «دانش آموختگان امریکایی موسوم به اعضای کلوپ برکلی یا دسته نیویورکیها» زاییده شده و فرمایشات حضرت امام خمینی(ره) در باره «اسلام امریکایی» را دستمایه تندروی خود قرار داده و رو در روی رئیسجمهور انقلابی دوران جنگ قرار گرفتند.
همین جماعت که در دوران دفاع مقدس، خود را مدافع خط امام دانسته و رئیسجمهور دوران جنگ را در نماد اسلام امریکایی میدانستند بعد از جنگ 180 درجه تغییر جهت و ماهیت داده و غلتیدن در دامن غرب و همسویی با مهندسی و هژمونی غرب را یک ضرورت اجتنابناپذیر دانسته و میدانند.
در واقع میتوان گفت اردوگاه اصلاحات از همان ابتدای تشکیل جبهه دوم خرداد تن به انشقاق داده و طی 20 سال گذشته هیچگاه در مسیر وحدت حرکت نکرده است. به محض تشکیل جبهه دوم خرداد، افراطیون اصلاحات تحت تأثیر تعالیم و نظریههای سروش و امثال وی قرار گرفته و خط خود را از بقیه جدا و ساز مخالف را کوک کرده و حزب افراطی و برانداز «جبهه مشارکت» را راهاندازی کردند. واقعیت این است که اردوگاه اصلاحات هیچگاه طعم وحدت را نخواهد چشید، چراکه اولاً هرگز تعریف جامع و مانعی از مشی اصلاحطلبی که منطبق با قانون اساسی و در چارچوب ارزشهای حیاتی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران باشد ارائه نکردهاند، ثانیاً فاقد یک دکترین و نقشه راه جامع مبتنی بر مشی اصلاحطلبی بودهاند، ثالثاً بهدلیل نامشخص بودن حدود فعالیت اصلاحطلبانه، طیف بسیار وسیع و نامتجانس (از موافقین، مخالفین، معاندین و دشمنان نظام) را شامل شده است، رابعاً بهدلیل فقدان رهبری مورد پذیرش عموم اصلاحطلبان هیچگاه از یک مشی واحد و مورد قبول عامه اصلاحطلبان تبعیت نکردهاند، خامساً به دلایل پیش گفته، همواره این اردوگاه خواسته یا ناخواسته در جایگاه اپوزیسیون و ضدیت با نظام ایفای نقش کرده و رو در روی نظام بوده و کودتاها و فتنههای متعدد را راهبری کرده است و سادساً به دلیل اهداف مشترک و همسو با دشمنان نظام، با بدنه اصلاحطلبی (مردم) ناهمرنگ بودهاند و به عبارت روشنتر درک مردم از اصلاحات با خط مشیهای ترسیم شده توسط رهبران اصلاحات اختلاف ماهوی و فاحش دارد.
اردوگاه اصلاحات به دلیل اختلاف فکری ماهوی که با بدنه خود (مردم) در تعریف جامع و مانع از اصلاحات داشته و دارد و در طول سالهای گذشته به ویژه در مواردی که رو در روی ارزشهای دینی و ملی مردم قرار گرفتهاند، با ریزشهای فراوانی روبهرو شده و در هر فتنه پایگاه اجتماعی خود را از دست داده است.
هر زمانی که مشی اصلاحطلبی سررشته امور کشور را در دست گرفته برخلاف عرف اجتماعی و مسیر قانونی و همسو با دشمنان نظام قدم برداشته و به ساختارشکنی پرداخته است. حافظه مردم هرگز این موارد را از یاد نخواهد برد: «طرح براندازی پارلمانی»، «طرح حاکمیت دوگانه و رفراندم برای جمهوری منهای ولایت فقیه»، «حملات سازمان یافته شخصیتهای اصلاحاتی و روزنامههای زنجیرهای علیه مقدسات نظام و ارزشهای حیاتی»، «طرح رسمی اسلام ستیزی در مجامع دانشجویی در سراسر کشور»، «تلاش برای حذف گفتمان انقلاب اسلامی»، «تلاش برای تحریف انقلاب و تاریخی خواندن اندیشههای ناب حضرت امام خمینی (ره)»، «فتنه کوی دانشگاه در 18 تیرماه 78»، «درگیریهای نمایندگان دوره اول شورای اسلامی شهر تهران»، «نطقهای جنجالی و ساختارشکنانه نمایندگان مجلس ششم»، «انواع جاسوسی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برای سرویسهای اطلاعاتی دشمن»، «کودتای امریکایی و فتنه سبز اموی در سال 88»، «درخواست از دشمن برای تشدید تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران» و...
در فتنه امریکایی سال 88 متأسفانه اردوگاه اصلاحات در یک اتحاد نامبارک و مجرمانه با سرویسهای جاسوسی «مثلث شوم عبری، عربی، غربی» با خیانت به میلیونها رأی مردم، آشکارا در مسیر براندازی نظام وارد میدان شده و ضمن هتک حیثیت و حرمت نظام و تحمیل خسارات فراوان مادی و معنوی، انتخابات را بهانه قرار داده و اصل نظام را نشانه رفته و پس از ماهها تولید بحران و ناامنی برای نظام، سرانجام در یک اقدام ناجوانمردانه حریم و حرمت مساجد و خیام عاشوراییان و عاشقان اهل بیت علیهمالسلام را مورد تعرض آشکار قرار دادند. تندروها و سران متشتت اردوگاه اصلاحات در 9 دی ماه سال 88 برای چندمین بار به چشم خود دیدند که مردم با سران اصلاحات در باره تعریف اصلاحات اختلاف دیدگاه دارند و در تعارض بین اصلاحطلبی و ارزشهای دینی و ملی فطعاً به خواستههای سران اصلاحات پشت خواهند کرد.
ظرفیتهای نظام و برخورد از سر رأفت و رحمت با فتنهگران نه تنها موجب بازگشت آنان به دامن نظام و برائت از دشمنان و فتنهگران نشده بلکه بر لجاجت آنان و حضور در قامت طلبکار و طراحی انواع دسایس و روشهای غیر معقول جهت بازگشت به نظام بدون پاسخگویی و اعلام انزجار از فتنه شده است. اینک قریب به هشت سال از آخرین فتنهگری و تقابل با نظام در اردوگاه اصلاحات میگذرد و در سالهای اخیر، روی کار آمدن طیفی از گروههای جدید التأسیس از اصلاحطلبان ملایم از یکسو و دولت یازدهم از سوی دیگر فرصت مغتنمی در اختیار سران اصلاحات برای ابراز ندامت و توبه و جبران اشتباهات فراوان گذشته و بازگشت به دامان پرمهر انقلاب اسلامی قرار داده است. امروز اگر چه طیفی وسیع در دل اردوگاه اصلاحات رسماً و علناً از ضرورت ملایمت و مرزبندی با معاندان و مخالفان نظام و همسویی با نظام سخن میگویند اما رفتار برخی از سران و رهبران اصلاحات نشان میدهد که کماکان بر طبل ضدیت و مقابله با نظام میکوبند و حاضر به پذیرش مسئولیت خطاها و اشتباهات گذشته خود نیستند و گروههای جدید را نیز هرگز به رسمیت نمیشناسند. به نظر میرسد زمان آن فرا رسیده است که سران اصلاحات با تسلیم شدن در برابر حقایق و واقعگرایی و احترام به مردم به عنوان صاحبان اصلی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، تصمیمگیری و به صورت شفاف با معاندان و دشمنان نظام مرزبندی کنند.
مگر مردم با سلایق و علایق مختلف و متکثر، از سران اردوگاه متشتت و نامتجانس اصلاحات چه میخواهند؟ مردم طی سالهای متمادی و به مناسبتهای مختلف به ویژه در مقاطع حضور سیاسی نظیر راهپیماییها و انتخابات و خاصه در حضور حماسی خود در 9 دی ماه 88 از آنان خواستهاند که:
1- به طور رسمی از کودتاچیان امریکایی و فتنهگرانی که در سال 88 انتخابات را بهانهای برای براندازی اصل نظام کرده بودند، ابراز تنفر و انزجار نمایند.
2- اعلام پنهانی و غیررسمی عدم تقلب هرگز کافی نبوده و آنان مکلف و موطفند با احترام به آرای بیش از 40 میلیونی مردم رسماً اعلام کنند که در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 تقلب نشده است.
3- با ارائه تعریفی جامع و مانع و در چارچوب نظام ولایت مطلقه فقیه و قانون اساسی، نسبت به پالایش مخالفین، معاندین، جاسوسان و... از اردوگاه اصلاحات فوراً اقدام نمایند.
4- با پرهیز از جزم اندیشی منافقانه و دشمنان پسند، امید دشمنان بیرونی نظام را نسبت به بهرهبرداری از اصلاحطلبان ناامید و علم و بیرق جاسوسان را در سرزمین مردم دلیر و خداجوی ایران سرنگون کنند.
5- به جای فرصتسوزی منافقانه، شجاعانه با پذیرفتن مسئولیت خطاها و اشتباهات گذشته زمینه را برای جبران بخشی از آنها فراهم آورند.
نتیجه نهایی اینکه بیشک مسیر اصلاحات از مسیر فتنهگری جداست و بدنه اصلاحات و مردم به این موضوع کاملاً واقف بوده و از رهبران اصلاحات انتظار دارند در خط نظام و ارزشهای دینی و ملی حرکت خود را باز مهندسی نمایند.
منبع: جوان
انتهای پیام/