نکاتی در مورد تجمع جانبازان در بنیاد شهید: روزی که باید در تاریخ ایثارگری ثبت شود
روز ۱۴ اسفند را در تاریخ ایثارگری باید ثبت کرد و به خاطر سپرد. تجمع، آخرین راهکاری بود که در صورت عدم اجابت درخواست قانونی جانبازان، میتوانست صورت بگیرد. پتانسیلی بزرگ که حامل انرژی بسیار بالایی بود و هست. این اتفاق مبارک شاید دیگر هرگز روی ندهد.
خبرگزاری تسنیم- محمدرضا عسکری (جانباز 70 درصد نخاعی)
اجتماع بزرگ و به یادماندنی جانبازان و ایثارگران در روز 14 اسفند بار دیگر نمایش قدرتمند جانبازان انقلابی بود که مسئولان بنیاد را دچار سردرگمی کرد تا جایی که در اقدامی عجیب، به جای برخورد مناسب با این موضوع و تلاش برای پاسخگویی و آرام کردن معترضان، عرصه را خالی و محل انجام وظیفه خود را ترک کردند. این اقدام غیر مسئولانه از واقعیتی تلخ حکایت میکند و آن این که این بنیاد با این تشکیلات و مسئولان ناراضی ساز به بن بست رسیده است و مسئولان اجرائی کشور باید هرچه زودتر فکری برای اصلاح امور این نهاد مقدس بیندیشند.
روز 14 اسفند را در تاریخ ایثارگری باید ثبت کرد و به خاطر سپرد. گروه کثیری از جانبازان ویلچری که از وضعیتی ویژه در میان اقشار مختلف ایثارگران برخوردارند، با وضعیت سخت جسمی و محدودیتهای حرکتی از سراسر کشور به راه افتادند تا در اقدامی بیسابقه در زمان و مکانی واحد، اعتراض خود به ناکارامدیها در رأس و بدنه بنیاد را به طور مستقیم به گوش مسئولان رده بالای این سازمان برسانند. جانبازان روز و شب قبل از آن، با سختی و مرارت فراوان با خودرو شخصی و یا وسایل عمومی خود را به تهران و خیابان طالقانی رسانیده بودند تا هم صدا با دیگر همرزمان و همدردان خود ناعدالتی، نا کارآمدی، حیف و میل و خطر رخنه نفوذیها را از ژرفای جان و تنِ رنجورشان فریاد بزنند.
از ماهها پیش که انجمن جانبازان نخاعی پیگیر مطالبات و احقاق حق از راه مذاکره بود، جانبازان هم به طُرق مختلف موضوع را رصد میکردند. تجمع، آخرین راهکاری بود که در صورت عدم اجابت درخواست قانونی جانبازان، میتوانست صورت بگیرد. پتانسیلی بزرگ که حامل انرژی بسیار بالایی بود و همچنان نیز هست. اما از ظاهر این ماجرا که بگذریم، نوع نگاه مسئولین امر به این تجمع و نوع استفادهایست که مسئولین برگزاری این تجمع یعنی انجمنهای جانبازان در قالب «شورای عالی انجمنهای جانبازان» که از خود جانبازان هستند باید داشته باشند؟
نگاه مسئولین امر و متولیان امور به این تجمع، نگاهی از نوع بدبینانه و منفعلانه است که چون در مقام مسئولین و متولیان امر نیستیم، لاجرم پاسخی هم برای این نوع نگاه نخواهیم داشت. اما از نگاه برگزار کنندگان این اجتماع که هم جنس جانبازان هستند باید گفت این اتفاق مبارک شاید دیگر هرگز روی ندهد. ولی برادرانی که زحمت بسیاری برای هماهنگی برگزاری تجمع داشتند باید بدانند که این مسئولیت بسیار بیشتر و ارزشمندتر از مسئولیتهای دیگرشان خواهد بود. چراکه این مسئولیت امانتی است از سوی قشری از جامعه که به واسطه تبلیغات زودهنگامِ قبل از انجام قوانین مصوب، غرض ورزیهای عدهای خاص که به قول معروف نان را به نرخ روزشان میخورند و با موضوع ایثار و جانباز تعارض دارند، خیلی بیشتر از آنچه که نمایان است، آسیب دیده است. آسیبی که حتی به نزدیکترین اقربا و نزدیکان و فامیل هم سرایت کرده و کسی قبول نمیکند که اقشار ایثارگر و جانباز جامعه دچار مشکلات عدیدهای هستند که وصف آن نمکی خواهد بود بر آن زخم کهنه... و دردی خواهد بود بدون درمان!
اعضای شورای عالی جانبازان که مسئولیت این تجمع را بر دوش دارند نباید به واسطه این پتانسل به نفع خود و جریان خود استفاده کنند. این برادران نباید وارد مباحثی شوند که شائبه های مشمئزکننده از آن به مشام جانبازان برسد. دوستان شورا قطع به یقین میدانند که زیر ذره بین چشمان ایثارگران رصد میشوند و حُکما رفتار و کردار آنها در نوع رفتار و کردار جانبازان نسبت به آنها تاثیر خواهد داشت.
میدانیم که این دوستان نمیخواهند خدای ناکرده از این عَبا، قبایی برای خودشان بدوزند، از آب گل آلود ماهی بگیرند و به مطامعی دست یابند که این چند روز دنیایشان پر زرق و برقتر باشد، ولی چون چشم امید هزاران جانباز دردمند و زخم خورده به این دوستان دوخته شده، باید نتایج آن نه در روند زندگی خصوصی و اجتماعی برادران مسئول، بلکه در روند زندگی و عمرِ اندک مانده جانبازان به ویژه جانبازانی با شرایط خاص به خوبی احساس شود. طوری که لااقل با تبلیغاتی که در جامعه برعلیه جامعه ایثارگران مشاهده میشود همخوانی داشته باشد. البته نه به این معنا که ( همه چیز را بردند و خوردند...) محقق بشود. بلکه مردم بدانند که تبلیغات گفته شده، به هیچ عنوان با بطن زندگی ایثارگران و جانبازان همخوانی ندارد و بلکه بیشتر از دیگر اقشار مردم در مشکلات خویش غرق هستند. ولی حُجب و حیا، مناعت طبع و روحیه بزرگ منشی جانبازانَ تا کنون اجازه اعتراض به وضعیت شان را نداده است.
در ثانی موضوع تجمع نباید منحصر به زمان خاصی بشود. بدین معنا که این اهرم فشار را بنیاد و مدیران ارشدش همیشه احساس کنند و مطالبات آن هم بصورت کلی و مشخص در درخواستها مطرح و مورد پیگیری قرار گیرد. نه اینکه بصورت کلی گویی و مبهم، در بیانیهای چندصفحه ای و چندین بندی مطرح شود که مسئولین بنیاد بخواهند از این صداقت و کلی گویی جانبازان سوء برداشت وسوءاستفاده نمایند.
لذا به زعم نگارنده، اگر در برنامههای اعلامی تجمع که از سوی شورای منتخبین و شورای عالی انجمنهای جانبازی تدوین شده بود، ترتیبی اتخاذ میشد تا کنفرانس خبری با حضور کلیه نمایندگان اربابان جراید و رسانهها آن هم در خلال برگزاری تجمع شکل میگرفت، میشد گفت که صدای این اجتماع عظیم را بیشتر از پیش به گوش مردم رسانده تا قاطبه مردم در جریان ماوقع قرار میگرفتند. ضمن اینکه میبایست در بیانیه پایانی، به چند مورد مشخص از مطالبات جانبازان اشاره مستقیمی میشد تا بشود به سهولت موضوعات را دنبال و به سرانجام رساند. دوستان شورا باید متوجه باشند که تاریخی دیگر را از هماکنون برای تجمع دیگر و پیگیری خواستههای بحق جانبازان تعیین کنند تا متولیان امور و مسئولین بنیاد و حتی دولت بدانند که اینگونه تجمعات تاحصول نتیجه نهایی قابلیت ادامه خواهد داشت.
رسانههای حامی بنیاد و وبسایت رسمی بنیاد با بایکوت خبری این حرکت عظیم، در اقدامی منفعلانه سعی در بیاهمیت جلوه دادن تجمع 14 اسفند داشتند. البته جای هیچگونه تعجبی نیست. چون غافلند از اینکه مردم صدای رسای مظلومیت بیش از 30 ساله جانبازان را شنیدهاند و این بالاترین نتیجه اجتماع روز شنبه جانبازان بود.
انتهای پیام/