بیاطلاعی ایرانیها، ساخت پالایشگاه را به کام انگلیسیها شیرین کرد!
میان ما و مسئله نفت داستانی حدوداً ۱۰۰ ساله حاکم است. داستانی که این طلای سیاه را برای مدتی طولانی به بلای سیاه تبدیل نمود و برای حل آن راهی جز خلع ید و تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران در ۲۹ اسفند ۱۳۳۲ در مجلس سنا نبود.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، میان ما و مسئله نفت داستانی حدوداً 100 ساله حاکم است. داستانی که این طلای سیاه را برای مدتی طولانی به بلای سیاه تبدیل نمود و برای حل آن راهی جز خلع ید و تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران در 29 اسفند 1332 در مجلس سنا نبود. هر چند تصویب این قانون نقطه عطفی در تاریخ سیاسی، اقتصادی و مبارزاتی مردم ایران به شمار میرفت اما استعمارگر پیر که از ابتدای کشف نفت در ایران با عقد قراردادهای گوناگون به تاراج آن پرداخته بود این بار هم با حیله توانست شرایط را به گونهای پیش ببرد که دولت ایران مجبور به پذیرش قرارداد جدیدی موسوم به کنسرسیوم شود؛ قراردادی که طبق آن دوباره انحصار نفت ایران به دست انگلیس میافتاد. اینک با نزدیک شدن به سالروز 29 اسفند با خسرو معتضد کارشناس تاریخ معاصر در خصوص تاریخچه کشف و استخراج نفت ایران و قراردادهای مربوط به آن گفتوگویی داشتهایم که در پی میآید. ناگفته نماند در همین رابطه از ایشان به تازگی کتابی با عنوان «خون و خاک» نیز منتشر شده است.
در آغاز بفرمایید آشنایی ایرانیان با نفت به چه دورهای بازمیگردد و از این ماده چه استفادهای میکردند؟
شواهد نشان میدهد که نفت از دوران هخامنشیان در ایران استخراج میشده و مصرف نظامی و پزشکی داشته است، مثلاً خشایار شاه در جنگ آتن از پارچههای آغشته به نفت که به وسیله منجنیق پرتاب میشده بهره برده یا نادرشاه در جنگ با هند بر کوهان شترها تنوری از هیزم و نفت مشتعل بست، گرمای آتش باعث دویدن شترها شد و به این صورت به قشون 300 هزار نفری محمدشاه گورکانی حمله کرد. از نفت برای تسکین بیماری پوستی شترها به نام «جرب» نیز استفاده میشد. حتی در شاهنامه و دیگر آثار ادبیمان هم به نفت اشاره شده، البته توجه داشته باشید که کلمه نفت در زبان قدیم ایران «نپتا» بوده است. در آثار به جامانده از قرون اسلامی هم بسیار به چشمههای نفت اشاره شده است. به عنوان مثال «ابودلف» سیاح اسلامی و ابن حوقل جغرافیدان مسلمان و صاحب کتاب «صوره الارض» (صورت زمین) در کتابهایشان به چشمههای نفت اشاره کردهاند، بنابراین ایرانیان از قدیمالایام با نفت آشنا بودهاند، منتها استفاده مهمی از آن نمیکردند.
در آن دوران نفت چگونه استخراج میشد؟
نفت به صورت چشمههای خودجوش در مناطق جنوبی ایران به نام (دالکی) و مناطقی در شوشتر به نام «سادات»، از زمین خارج میشد. یکی دیگر از مراکز نفتی ایران اطراف ساحل دریای خزر(دریای کاسپی) بود که مردم از چشمههای نفت آن استفاده میکردند.
منتها در شمال ایران از نفت برای روشنایی و سوخت اجاق استفاده میشد، در حالی که مناطق دیگر ایران از این مسئله بیاطلاع بودند و برای سوخت از هیزم و فضولات دام (تاپاله خشک شده) استفاده میکردند.
آشنایی مردمان دیگر نقاط جهان تا چه حدود با این ماده آشنایی داشتند؟
قبیله سنکا در ایالت پنسیلوانیا در همان دوران نفت را شناخته بودند. شاید باور نکنید اما آنها از نفت برای درمان دلدرد استفاده میکردند. در امریکا شمالی از سال 1840- 1830 برای روشنایی چراغها از روغن کبد نهنگ سفید استفاده میشده (مثل پیسوزهای ایران با این تفاوت که ما از چربی استفاده میکردیم) است. البته چند دانشمند امریکایی مطالعاتی در خصوص اینکه میتواند جایگزین روغن «کبد نهنگ سفید» شود، انجام میدهند.
نخستین بار در جهان نفت در کدام نقطه و توسط چه کسی استخراج میشود؟
اولین حفاری چاه نفت در سال 1859 م و در ایالت پنسیلوانیا واقع در شمال شرقی امریکا در نزدیکی تیتوسویل و توسط کنلل «ادوین ال دریک» انجام میشود. میگویند کنلل «دریک» فرد چاقوکشی بوده و درجه سرهنگیاش قلابی است. در واقع مهندسان دریک را استخدام میکنند تا به واسطه وی سرخپوستها مزاحم کارشان نشوند. اما با استخراج نفت از چاهها وی کاشف نفت خوانده میشود!
نفت از چه زمان به مسئله جهانی مبدل شد؟
از آنجا که سوخت اصلی مردم دنیا ذغال سنگ بود و با دردسر بسیار از اعماق زمین به دست میآمد، امریکاییها و انگلیسیها برای کشف نفت و اثبات برتری آن نسبت به ذغال سنگ زحمت بسیاری کشیدند. در قرن نوزدهم بعد از اکتشافات پنسیلوانیا جهانیان متوجه اهمیت نفت شدند و شخصی به نام راکفلر که شرکت استاندارد اویل متعلق به وی بود، شروع به فعالیت در این زمینه کرد و 11 شرکت در امریکا تشکیل داد و نیمکره غربی متعلق به وی شد. در نیم کره شرقی کسی را نداشتیم، اما چاههای نفت بسیار مفصل قفقاز همگان را متوجه روسیه کرد. در آن روزگار کسی باور نمیکرد کشور ایران- عربستان- عراق و سایر کشورهای منطقه نیز نفتخیز باشند.
نخستین کاوشها برای استخراج نفت به چه زمانی بازمیگردد؟
نخستین بار یک شرکت تجاری هلندی که متعلق به «آلبرت هوتس» بود، در سال 1384 امتیاز استخراج نفت در مناطق دالکی و قشم را از ناصرالدین شاه دریافت کرد اما نتیجهای حاصل نشد. در نتیجه هوتس امتیازش را به شرکت حقوق مدنی بانک ایران که زیر نظر بانک شاهنشاهی بود، واگذار کرد. این بانک که متعلق به بارون جولیوس دورویتر و بانکی انگلیسی بود نیز در قشم چاهی حفر کرد ولی نتوانست کاری از پیش ببرد.
علت عدم موفقیتشان چه بود؟
چون انتقال لوازم به منطقه دشوار بود. آن زمان وسیله نقلیهای نبود و لوازم با کشتی از اروپا به خلیجفارس و سپس به اروند رود و کارون میرسیدند و سپس روی تختههای چوب تا منطقه غلتانده میشدند.
با این اوصاف نخستین بار چه کسی متوجه وجود معادن نفت در ایران شد؟
زمینشناسی فرانسوی به نام ژاک دومورگان پس از دیدار از رگههای معدنی قصرشیرین در سال 1892 طی مقالهای در یکی از نشریات پاریس از احتمال وجود نفت در ایران خبر داد. از طرفی زمانی که مظفرالدین به پادشاهی ایران منصوب میشود به علت بیماریاش پیشنهاد شد برای درمان به«ویشی» (منطقهای در فرانسه که آب معدنی معروفی دارد) یا «کارلسباد» برود. البته شاه هم هوس رفتن به اروپا را داشت اما خزانه خالی بود. در این زمان یک دلال ارمنی به نام «آنتوان کتابچیخان» که از عثمانی به ایران (چون دولت عثمانی ارامنه را میکشت) پناهنده شده بود و به عنوان رئیس گمرک در آذربایجان خدمت میکرد، از اوضاع دربار ایران باخبر میشود. وی به شاه وعده میدهد که پول سفر را فراهم کند. پس از آن کتابچیخان در سال 1900 برای اداره غرفه ایران در نمایشگاه جهانی پاریس(ماشین برای نخستین بار آورده میشود) به این شهر سفر میکند و در ملاقاتی با «سر هنری دراموند ولف» وزیر مختار پیشین انگلیس در ایران از وی میخواهد سرمایهداران انگلیسی را برای کسب امتیاز نفتی در ایران به وی معرفی کند. داراموندولف نیز ویلیام ناکس دارسی را به وی معرفی میکند.
دارسی استرالیایی که در کشورش به دنبال استخراج نفت شیل (نفتی که از صخرهها به دست میآید) بوده از این پیشنهاد استقبال میکند و پس از کسب اطمینان وجود نفت، نمایندهاش را برای انجام مذاکره روانه ایران میکند.
همچنین کتابچیخان و هاردینگ سفیر انگلستان با پرداخت رشوه به میرزا علیاصغرخان اتابک ملقب به امینالسلطان (وزیر اعظم دربار) توانستند موافقت شاه برای دادن امتیاز استخراج نفت از معادن ایران را دریافت کنند.
در نهایت با پرداخت 40 هزار لیر رشوه و پرداخت 15 هزار لیر به شاه برای تأمین مخارج سفر اروپا قراردادی به مدت 60 سال از 1901تا1961 بین آلفرد ماریوت نماینده دارسی و مظفرالدینشاه امضا شد. به موجب این قرارداد دارسی متعهد شد 16 درصد از منافع خالص خود را به دولت ایران بپردازد و طی دوسال شرکتی را برای بهرهبرداری اولیه تأسیس کند. ایرانیان بیچاره نمیدانستند چه سرمایهای را از دست میدهند. همیشه در قراردادها نام طلا و نقره آورده میشد که مال اعلیحضرت بود و توجهی به موادی چون منگنز و نفت و قیر نمیشد، چون سوختشان هیزم، ذغال چوب و فضولات دام بود.
دولت روسیه با بسته شدن این قرارداد مخالفت نکرد؟
نتوانست چون برای جلب رضایت دولت روسیه اتابک حیلهای بهکار میبرد. وی از آنجا که میدانسته مترجم سفارت روس به ییلاق رفته و وزیر مختار فارسی نمیداند، نامه نظرخواهی در خصوص اعطای این امتیاز را به سفارت روس ارسال کرده و پنج روز برای جواب فرصت تعیین میکند. «هاردینگ» سفیر انگلیس مینویسد: «ما کلک زدیم و نامه را به زرگنده ارسال کردیم، چون مترجم نبود و آقای وزیر مختار فارسی نمیدانست با آن موافقت کرد. ولی بعد که فهمیدند خیلی به ایشان برخورد که زمان تعیین کرده و کلک زدهاید.» البته برای خاموش نمودن اعتراضات دولت روسیه پنج استان شمالی ایران (آذربایجان، گیلان، مازندران، گرگان، خراسان) از امتیازنامه دارسی حذف میشوند.
نخستین حفاری که منجر به استخراج نفت در ایران شد به چه زمان بازمیگردد و توسط چه کسی انجام میشود؟
دارسی برای آنکه همچون دیگران با شکست مواجه نشود، تمام تجهیزات استخراج نفت را از اطراف دنیا به منطقه آورد. وی حتی برای انجام حفاریها مهندس اسکاتلندی به نام «جورج برنارد رینولدز» را همراه عدهای حفار لهستانی به ایران اعزام میکند. رینولدز ابتدا به حفاری در منطقه«چاه سرخ» میپردازد. پس از آن دارسی طبق شرایط قرارداد شرکتی را به نام «استخراجات اولیه» تشکیل میدهد. اما پس از دو سال حفاری بینتیجه میماند به همین خاطر رینولدز برای حفاری به منطقه ماماتین و سپس به منطقه نفتون میرود. حفاری در این مناطق هم موفقیتآمیز نبوده به همین خاطر با گذشت چند سال از آغاز حفاریها و بینتیجه بودنشان، دارسی طی ارسال تلگرامی رینولدز و گروهش را از ادامه کار منع میکند. در واقع شرایط منطقه هم برای رینولدز غیر قابل تحمل شده بود. بطوری که وی در نامههایش به نامزدش از گرمای هوا و بیآبی شکایت میکرد. اما در پنج خرداد 1287ه. ش (1908 م) یکی از چاههای نفت در منطقه نفتون فوران میکند و سود سهام دارسی در بورس افزایش مییابد. البته بعد از مدتی رینولدز از شرکت اخراج و راهی ونزوئلا شد.
علت واگذاری امتیاز دارسی چه بود؟
دارسی پس از ناامیدی از نتیجه حفاریها در منطقه چاه سرخ و با توجه به سرمایه محدودش تصمیم به واگذاری امتیازش داشت. پیشنهادهایی هم از جانب سرمایهگذاران آلمانی، امریکایی و فرانسوی دریافت کرد. از طرفی همان سالی که نفت در مسجدسلیمان فوران کرد وینستون چرچیل وزیر دریاداری انگلیس شد و نیروی دریایی را متقاعد کرد که برای تأمین سوخت کشتیها به جای ذغال سنگ از نفت استفاده کنند. نیروی دریایی هم با آگاهی از تصمیم دارسی برای واگذاری امتیازش تلاش کرد این امتیاز از دست انگلیسیها خارج نشود. به همین خاطر نیروی دریایی انگلیس به کمک«لرد استراچکونا» سرمایهدار انگلیسی، توانست شرکت انگلیسی نفت «برمه» را که در بیرمانی فعالیت میکرد متقاعد کمک به دارسی کند. در نتیجه هیئتی از سوی نیروی دریایی انگلستان برای بررسی اراضی نفتخیز روانه ایران شد. گزارشات این هیئت دولت انگلستان را به فکر ایجاد کمپانی میاندازد و با خرید 51 درصد از سهام دارسی کمپانی نفت انگلیس و ایران در سال 1909م تشکیل میشود. این حیله به واسطه چرچیل به دولت ایران زده شد و در آینده سبب اعمال نفوذ و مداخله بریتانیا در ایران گشت. جالب است که برای فرار از پرداخت مالیات به ایران دفتر شرکت نفت در گلاسکو تشکیل میشود. سوخت کشتیهای انگلیس در هر دو جنگ جهانی از معادن نفت ایران تأمین شد.
اما گفته میشود کمپانی نفت ایران و انگلیس...
نه برای اینکه ما را سرکار بگذارند میگفتند کمپانی نفت ایران و انگلیس. وگرنه برای تأیید این نام یک نامه هم وجود ندارد. اصلاً ایران کارهای نبود فقط 16 درصد بهره مالکانه دریافت میکرد. ناگفته نماند که انگلیس هم تمام مخارج کمپانی (استخراج و حقوق کارکاکنان) را از همین 16درصد کم میکرد.
چه شد که انگلیسیها به فکر تأسیس پالایشگاه نفت در آبادان افتادند؟
از آنجا که پس از کشف نفت مسئله خرید زمین و حفاظت از تأسیسات نفتی مطرح بود، دولت انگلیس با پرداخت سه درصد سود به سران ایل بختیاری از آنها برای محافظت از منطقه کمک میخواهد. همچنین دولت انگلیس یک مایل مربع از آبادان (محدوده امروزی پالایشگاه نفت) را برای ساخت ساختمان تصفیه خانه از شیخ خزعل در برابر سالی 650 هزار لیره اجاره میکند و شرکت نفت انگلیس و ایران از سال 1910 تا 1912 پالایشگاه آبادان را میسازد. 1912 اولین محموله کشتیهای نفتکش به حرکت درمیآیند. کشتیهای نفتکش تا آن زمان اجارهای بود در نتیجه شرکتی به نام بریتش تانکرز یعنی تانکرهای بریتانیایی نیز برای به دست گرفتن انحصار انتقال نفت تأسیس میشود. البته بیاطلاعی ایرانیان از فواید نفت سبب شد ساخت پالایشگاه فقط به کام انگلیسیها شیرین آید!
چطور؟
آبادان تا پیش از آن سنگستانی بیدرخت بود که تا سال 1912 حتی پای یک زن هم به آن نرسیده بود و انگلیسیها با زحمت بسیار آنجا را آباد کردند. مهندسان و کارمندان شرکت هم در دو قریه خوشآبوهوا به نامهای «بوآرده» و «بریم» ساکن بودند که ایرانیان اجازه ورود به آنجا را نداشتند. حتی برای سرسبزی منطقه از هندوستان درخت «آکاسیا» و درختان گرمسیری دیگری را از برمه آوردند و برای سرگرمی 50 باشگاه (باشگاه قایقرانی، اسبسواری، گلف، تئاتر، سینما، موسیقی و...) ساختند. منتها تمام خدماتی که انجام میدادند به نفع خودشان بود و دائم به خارجیها سرویس میدادند. حتی مستخدم هم از دیگر کشورها استخدام میکردند و با وجود موادغذایی چون گندم در ایران آنها این مواد را از هندوستان وارد میکردند. نکته دیگر اینکه اینها48 شرکت فرعی تشکیل دادند بدون آنکه ما اطلاع داشته باشیم. شرکت نفت بریتیش پترولیوم، شرکت بریتیش تانکر، شرکت نفت عراق و شرکت نفت بابکو (بحرین). آن زمان از ایرانیان تنها برای کارهای ساده استفاده میکردند و در قراردادها قید میشد «عمله و فعله از ایران!»
چه عواملی سبب بسته شدن قرارداد 1919 شد؟
با آغاز جنگ جهانی اول در سال1914 آلمانها کشتی انگلیسی به نام «اکباتان» را غرق میکنند. با غرق شدن کشتی به مدت 20 روز انتقال نفت قطع میشود. همچنین آلمانها اعراب عثمانی(متحدشان) را هم برای آسیب رساندن به لولههای نفت تحریک میکنند و طی چند حمله متحدین طبق نقشه یک فیلد مارشال آلمانی با هدف دفع حمله متفقین، وارد کرمانشاه میشوند. اما انگلیسیها به کمک شیخ خزعل که مرتباً برای عیاشی از آنها پول قرض میکرد و خوانین بختیاری مانع از خرابکاری آلمانها میشوند و حفاظت منطقه را برعهده میگیرند. در نهایت متفقین در این جنگ پیروز شدند اما انگلیسها این خسارات را به حساب ایران گذاشتند و گفتند «طبق قرارداد شما موظف به برقراری امنیت بودید!» در نتیجه شرکت نفت انگلیس و ایران مدعی شد دولت ایران موظف به پرداخت خسارت 500 هزار لیره ناشی از قطع لولههای نفت و تأخیر در عملیات نفتی است و با همین بهانه از پرداخت حقالامتیاز ایران تا پایان جنگ اول خودداری کرد. از طرفی اختلافات دیگری نیز بر سر سود شرکتهای تابع، فروش نفت با تخفیف به دولت انگلیس و... بهوجود آمد. در پی این کشمکشها انگلیس برای جلوگیری از نفوذ روسیه تصمیم گرفت نفوذ خود را در ایران گسترش دهد. به همین روی کابینه انگلیس برای انجام قراردادی جدید با دولت ایران وارد مذاکره شد که نتیجه آن انعقاد قرارداد اوت 1919م است. پس از آن هم ایران برای حل اختلافات ابتدا نصرت الدوله فیروز و سپس آرمیتاژ اسمیت انگلیسی (مستشار مالی دولت وثوق الدوله) با کمپانی وارد مذاکره شدند. سرانجام اسمیت طی چند دوره مذاکره اواخر سال1920 از سوی ایران موافقتنامهای را با شرکت نفت انگلیس و ایران به امضا رساند.
گویا به نفع انگلیس هم بوده است؟
طبق این موافقتنامه شرکت از ادعای دریافت خسارت خرابکاری در لولههای نفت صرفنظر کرد و بابت اختلاف محاسبات حقالامتیاز ایران قرار شد یک میلیون لیره به ایران پرداخت کند. اما ایران از دریافت سود16درصدی تمام شرکتهای تابع محروم شد. البته چون امضای این موافقتنامه فراتر از اختیارات اسمیت بود، مجلس ایران آن را هیچگاه معتبر ندانست ولی ملاک عمل کمپانی برای محاسبه حقالامتیاز ایران شد.
احمدشاه مخالفتی با این قرارداد نکرد؟
احمدشاه شیفته فرنگ بود و دو سال برای عیاشی به اروپا رفت و بعد از قرارداد 1919 هم از انگلستان ماهی 15 هزار تومان مقرری دریافت میکرد. در واقع وطندوستیاش هم دروغ است، چون ایرانیان پدرش محمدعلیشاه را بیرون کردند، دل خوشی از آنها نداشت. آن دوره اغلب رجال ایران انگلوفیل بودند (طرفدار سیاست انگلیس در ایران) و نمیخواستند این کشور را برنجانند.
از طرفی اوضاع نابسامان مالی کشور سبب شد در سال 1301 شمسی دولت برای تأمین کسری بودجه از امریکا استقراض کند. طبق مذاکراتی که به عمل آمد، شرط استقراض این شد که اداره مالیه مملکت تحت نظارت مستشاران امریکایی قرار گیرد به همین روی هیئتی امریکایی برای اصلاح مسائل مالیه به استخدام دولت ایران درآمد و آرتور میلسپو رئیس کل اداره مالیه ایران شد.
سال 1303ه. ش زمانی که رضاخان وزارت جنگ را برعهده داشت، کنلل مک کورمک یکی از مستشاران دارایی ایران اعلام کرد شیخ خزعل 4 میلیون تومان بدهی مالیاتی دارد. اما شیخ زیربار پرداخت مالیات نرفت و کوشید به کمک انگلیس خوزستان را از ایران جدا سازد. رضاخان نیز برای مقابله با وی به جنوب لشکرکشی کرد.
اما انگلیسیها که میخواستند ایران را از دست روسیه درآورند (برای عدم راهیابی دیگر کشورها از سوی خوزستان به مستعمرهشان هندوستان) این بار از شیخ خزعل حمایت نکردند و سبب دستگیری وی شدند. شیخ خزعل نیز تا سال 1315 که به دستور رضاشاه کشته شود، در باغی در امامزاده قاسم تهران تحت نظر بود.
چه عواملی سبب تصویب قرارداد 1933 شد؟
تا سال 1312 انگلیسیها در کشورمان جولان میدادند اما پس از وقوع رخداد ورشکستگی اقتصادی در دنیا انگلیسیها سهم ایران را از یک میلیون لیره به 306هزار لیره کاهش دادند که همین مسئله سبب عصبانیت رضاشاه و پاره کردن قرارداد دارسی میشود، با وجود آنکه انگلیسیها وی را به قدرت رسانده بودند. اما در نهایت شرایط به گونهای پیش رفت که رضاشاه مجبور به مذاکره و پذیرش قرارداد جدید شد. به نوشته اغلب وزرای رضاشاه مثل کاظمی و مصطفی فاتح (معاون شرکت نفت)، وقتی رضا شاه با سرجان کادمن (مدیرعامل شرکت نفت) و مترجمش دکتر یانگ از اتاق خارج شدند، رضاشاه میگوید:«هرچه میخواهند به ایشان بدهید!» به نمایندگان مجلس هم گفته میشود کسی با امضای قرارداد مخالفت کند حسابش را خواهیم رسید.» در نتیجه قرارداد 1933 امضا و به موجب آن 30 سال دیگر به آن 60 سال قرارداد قبل اضافه میشود.
منبع: جوان
انتهای پیام/