دغدغه «محدثین» عدم افتادن در ورطه تفسیر به رأی بود / به کارگیری مفهوم «محدثین» به جای «اخباریون»
تفکر محدثین شیعه که با عنوان اخباریون شناخته میشوند، از یک منظر قابل پذیرش است و آن افتادن در ورطه تفسیر به رأی و قرائتهای مختلف در دین است. از جهتی به کارگیری مفهوم «اخباری» برای عالمانی مانند شیخ حر عاملی باعث تخریب شخصیت این بزرگواران میشود.
باشگاه خبرنگاران پویا ـ سعید شیری: رویکرد اخباریگری یا اکتفای به حدیث عترت(ع) از رویکردهایی است که تاریخ آن به زمان اهلبیت عصمت و طهارت(ع) باز میگردد. پس از دوران غیبت امام زمان(عج) در چگونگی دستیابی به احکام شرعی، نگرشی پدید آمد که امتداد خط مشی عصر حضور بود و بیشتر یاران ائمه(ع) بر آن بودند و آن، بسنده کردن به احادیث و عدم تجاوز از آن در دستیابی به احکام شرعی بود که در بین این بزرگان شیخ حر عاملی بود.
عنوان «اخباریگری» یا «اخباری»، در کتابهای فقهی متأخّر بر گروهی از فقهای شیعه اطلاق میشود که خط مشی عملی آنان در دستیابی به احکام شرعی و تکالیف الهی، پیروی از اخبار و احادیث است، نه روشهای اجتهادی و اصولی. در مقابل آنان، فقهایی که معتقد به خط مشی اجتهادی هستند، با عنوان «اصولی» شناخته میشوند.
این گروه از علمای اخباری یا محدثین اعتقاد داشتند که عقل نمیتواند در حل مسائل شرعی و حتی گاهاٌ معرفتی پاسخگو باشد و ما نمیتوانیم با اجتهاد سراغ اینگونه مباحث برویم بلکه فقط باید همان چیزی را نقل کنیم که اهلبیت عصمت و طهارت(ع) فرمودند بنابراین این رویکرد باعث مهجوریت عقل در مباحث دینی میشد. بنابراین اجتهاد نزد آنها حرام و نزد اصولیون واجب کفایی و به نظر برخی از آنها، واجب عینی است.
اخباریان اعتقاد بر این داشتند که دانش علم اصول از زمان بعد از ائمه(ع) آن هم بر مبنای تألیفات اهل سنت به وجود آمد و علمای ما به تبع آنها به این دانش پرداختند و قواعد ساخته و پرداخته آنان در شیعه رواج پیدا کرد و عملاً روایات اهلبیت(ع) به مهجوریت کشیده شد. از نظر آنها مراحل فهم و درک احکام شرعی زمینه روایی ندارد و بر اساس نظرات اصولیون شکل یافته است. از سوی دیگر این دسته از علمای اسلام از آنجایی در قرون 6 تا 8 تعدد نظرات را در مباحث دینی ملاحظه کردند، خود را موظف کردند که به روایات عترت(ع) بازگردند.
با توجه به دیدگاهی که هر دو گروه دارند باید اذعان داشت که هر کدام از این دو گروه در مسائلی به حق انتقاد میکردند که به بیان هر کدام میپردازیم:
به کارگیری واژه «محدثین» به جای «اخباریگری»
اولین مطلب اینکه واژه اخباریگری نزد تشیع از بار مفهومی خوبی برخوردار نیست و باید اعتراف کرد که این مفهوم چه بسا باعث تخریب شخصیتی علما و محدثین بزرگ شیعه شود. بهترین واژهای که میتوان از این دست علما یاد کرد، مفهوم «محدثین اسلام» است. تندروی زیاد عدهای از این محدثین به حدی بود که اصولیون را وادار به تقابل با این گروه کرد و نباید این تندرویها را به تمام این محدثین بسط داد.
اگر اخباریگری را به آن معنای مصطلح بپذیریم، پای علمایی به میان میآید که تاریخ تشیع میراث حدیثی خود را در گروی تألیفات آنان میبیند. باید این را مدنظر داشت که دو کتاب از کتب اربعه شیعه را شیخ کلینی با عنوان اصول و فروع کافی و نیز شیخ صدوق با عنوان «من لا یحضره الفقیه» نوشتند و در قرن یازدهم شیخ حر عاملی، کتاب وسایلالشیعه را نوشت که در طول تاریخ مورد استناد بسیاری از اصولیون و فقها در مباحث فقهی بود. بنابراین روا نیست که در مورد این بزرگانِ تاریخ اسلام از الفاظی استفاده کنیم که سایر آثار و دستاوردهای آنها به حاشیه کشیده شود.
دغدغه محدثین افتادن در ورطه تفسیر به رأی بود
شاید مهمترین دغدغه محدثین اسلام در بحث عدم جواز اجتهاد گرفتار شدن به تفسیرهای به رأی و برداشتهای شخصی از اسلام بود و به حق میتوان این قسمت از دغدغه آنها را جدی گرفت، زیرا در طول تاریخ شاهدیم که تفسیرهای نابجا از دین انحرافاتی را در دین به وجود آورد. اما این را هم باید مدنظر داشت که شیعه نیاز به مبنایی داشت که تفکر و تعقل خود را بر آن اساس ساماندهی کند تا به تفکر واحدی برسد. اینکه در بحث اجتهاد در مباحث معرفتی و فقهی هر کسی نظرات خودش را اعمال کند هم مطلوب نیست و باید تفکری در شیعه مطرح میشد که همه نسبت به آن موضع واحد داشتند. این موضوعی است که از جهت عقلی و عرفی قابل پذیرش است. اینکه میگویند مگر ایرادی دارد قرائتهای مختلفی در دین باشد هم مطلب پسندیدهای نیست. بنابراین باید قبول داشت که این دسته از محدثین این بخش از معضل را نیز مدنظر داشتند.
از این منظر میتوان به اشکال محدثین نیز پی برد. باید گفت تعقلی که در راستای تفکر قرآنی و اهلبیتی(ع) باشد چه اشکالی میتواند داشته باشد؟ این در حالی است که قرآن و عترت(ع) بارها ما را دعوت به تفکر و تعقل کردهاند. اختلاف از آنجا آغاز میشود که ما به تفکر واحدی بر اساس آیات قرآن و روایات دست نیافته باشیم.
انتهایپیام/