چرایی اتهام پراکنی اردوغان علیه ایران؛ بحران، عامل حیات "رئیس"
اردوغان هوشمند است، اما چون بسیاری از هوشمندان گرفتار استبداد شده است و اگر این روند ادامه یابد همچنان بر مدار گسترش بحران و جنگ در داخل و خارج حرکت خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از دیپلماسی ایرانی، اعتقاد داشتم اردوغان رفتنی و ترکیه ماندنی است، اما استمرار قدرت و رفتارهای او میتواند پایان ترکیه نیز باشد. مستبدی که با دمکراسی پلههای قدرت را پیمود، امروز با مردم خود، منطقه، دولتهای پیرامونی، اتحادیه اروپا و... دچار چالش جدی شده و ایجاد بحران و ناامنی به راهبرد اصلی او در معادلات داخلی و خارجی تبدیل شده است. اردوغان خوب آغاز کرد، اما عملکرد سالهای اخیر او نشان میدهد میتواند پایان خوشی در انتظار زمامداری او نباشد. کاش پایان اردوغان، پایان ترکیه نباشد.
اردوغان چند ماهی است که از دایره تعقل و ادبیات لازم برای کشورداری خارج شده و از هر فرصتی برای اتهام زنی علیه ایران استفاده میکند. وی در حالی ایران را متهم به اتخاذ سیاست مذهب گرایی مبتنی بر فارس گرایی میکند که خود تبلور مذهب گرایی مبتنی بر ترک گرایی است. اردوغان با افتخار و با زبان آمار، ارقام کشتار داخلی کردهای این کشور توسط دولت خود را اعلام کرده و بر حمایت آنکارا از نیروهای داعشی تغییر نام داده شده، تأکید میکند.
وی کردهای سوری را تروریست و تروریستهای ارتش آزاد سوریه (بخوانید داعش) را ارتش آزادیبخش عنوان میکند. دولت اردوغان حشد الشعبی که تحت الامر دولت مرکزی عراق است و یا حزب الله که در دولت لبنان حضور دارد را ترویست دانسته و علناً از نیروهایی که بغداد و دمشق آنان را تروریست میدانند، حمایت میکند. گوبلز در اردوغان عینت یافته است. وی دورغ های بزرگ را میگوید، با این تفاوت که دیگر باورهای گوبلزی موضوعیت ندارد.
سالها پیش نوشتم اردوغان قابل اعتماد نبوده و نیست. توجهی نشد. نوشتم خطر اردوغان برای ایران بیش از لاییکهاست، وقعی ننهادند. اعلام خطر کردم اردوغان بدنبال تجزیه ایران است و در موقع بحران از عنصر قومی و مذهبی علیه ایران سود خواهد جست، جدی نگرفتند. اعلام کردم لابی ترک در ایران قوی است، اما نادیده گرفتند. بسیاری که مدافع اردوغان بودند نه تنها مؤاخذه نشدند، بلکه امروز نیز همچنان مسئولند. برخی از آنان حداقل یک عذرخواهی بدهکارند. البته این افراد نه تنها گذشته را به خاطر نمیآورند، بلکه بعضاً پیشقراول تاختن به اردوغان هم شدهاند.
اما اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در آخرین اظهارات خود با تکرار اتهام مذهب گرایی شیعی ایرانی با محوریت فارس گرایی ضمن اشاره به آذریهای ایرانی، مزورانه درصدد تحریکات قومی در ایران برآمده و از محدوده اظهارنظر، به دایره مداخله و تهدید به فعال شدن در تجزیه ایران، ورود کرده است.
در واقع رئیس جمهور ترکیه با این اظهارات خواسته یا ناخواسته عقبه ذهنی خود را نشان داده است. اردوغان با اظهارات مبتنی بر نگاه مذهبی و قومی خود علیه ایران، تلویحاً اعلام کرده سیاست تحریکات قومی و مذهبی علیه تهران از دستور کار پنهان ترکیه به دستور کار علنی و آشکار آنکارا تبدیل شده است. انتظار میرود در گام بعدی اردوغان از حقوق اهل تسنن در ایران خصوصاً کردهای ایرانی سخن براند.
ترکیه درصدد است با دخالت در ایران، راهبرد تحریکات قومی و مذهبی در مقابل کشورمان را بکار بگیرد. درک خطرات این راهبرد ترکیه، تعمق در علل و نحوه مقابله با آن و اینکه با این همسایه خوددرگیر چه باید کرد یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. تأخیر در درک و تبعات مواضع اعلامی اردوغان علیه ایران و دلخوش بودن به اقدامهای کلاسیک، ضربهای کاری و غیرقابل جبران به امنیت ملی کشور خواهد بود.
در سالیان دراز زندگی در ترکیه متوجه شدم بسیاری از مراکز مطالعاتی، محافل سیاسی، رسانهای، احزاب و... حسابی اشتباه و خاص روی آذریهای ایرانی باز کردهاند. اشتباه استراتژیک ترکیه نسبت به مسائل داخلی ایران مبتنی بر آرزو و حاصل برداشتهای اشتباهی بوده و میباشد که همچنان تداوم دارد. در دیدارهای رسمی و دوستانه بارها به مقامات سیاسی و رسانهای ترکیه این سخن را گوشزد کردم که ایران و ایرانی مدیون آذربایجان بوده و میباشد.
به ملی گرایان ترک و نزدیکان اردوغان تأکید میکردم، بازیابی عظمت روح ایرانی حاصل مجاهدات صفویان با ترکان عثمانی و چالدران تبلور آغاز این روند بوده است، اما اردوغان داغدار از فروپاشی عثمانی همچنان درگیر آرزوهایی است که میتواند ترکیه فعلی را نیز بر باد دهد. اردوغان در حالی به آذریهای ایران اشاره میکند که بالاترین مقام ایرانی یک آذری است و نام ایران چون ترکیه نه نماد یک قوم، بلکه نماد فرهنگی گستردهتر از جغرافیای سیاسی آن است. ضربهای که در طول تاریخ مردم غیرتمند آذربایجان از عثمانیها خوردهاند کمتر از روس ها نبوده است. گور سربازان متجاوز عثمانی در جنگ اول جهانی در خوی، یادآور تجاوز آشکار آنان به ایران، در تاریخی نزدیک است.
اردوغان کاش بجای سیاست مداخله در کشورهای همسایه، ذهنش را از جهل و تعصب عاری کرده و نیم نگاهی به درون ترکیه میکرد. علویان ترکیه که بخش مهمی از مردم این کشور را تشکیل میدهند، همچنان تاوان چالدران را داده و امروز نیز گرفتار تعصبات کور و افراطی اردوغان بازآمده از تاریخ منسوخ شدهاند. علویان هنوز نه تنها شهروندان درجه دو، بلکه خارج از دین محسوب شده و تحت شدیدترین فشارها بوده و جنگ علیه هم کیشان آنان در آن سوی مرز بشدت توسط اردوغان مدیریت میشود.
کردهای گرفتار در نگاه پان ترکیسم، یا باید استحاله را بپذیرند و یا کشته شوند. اگرچه راهبرد متضاد مذهبی- قومی اردوغان در داخل و خارج ترکیه نتایج مطلوب را برای آنکارا نداشته است، اما با توجه به خسارات وارده این سیاست بر مردم ترکیه و منطقه باید برای مقابله و خنثی کردن این راهبرد اندیشیده و میدان را به ترکیه تحت رهبری اردوغان واگذار نکرد. از نگاه اردوغان همه باید یا ترک و یا سنی باشند، (البته در این نگاه ترک سنی نقطه ایده آل و شهروند درجه یک است) در غیر این صورت باید استحاله و یا حذف شوند.
اردوغان نمود ظهور هیتلری است که بازیچه بازی بزرگان شده و تا اتمام ماموریت باید به تخریب ادامه داده و خاورمیانه را آماده سایکس – پیکوی جدید کند.
ترکیه امروز که وارث نسل کشی دیروز ارامنه توسط عثمانی است، در حال حاضر مهمترین عامل فجایع رخ داده در عراق و سوریه است. دولت در عراق و سوریه اگر در دست اهل تسنن بود، امکان نداشت ترکیه عامل بحران در این دو کشور شود. اردوغان به انتقام کینههای بازمانده از حقارت ناشی از فروپاشی عثمانی، انتقال قدرت به شیعیان در بغداد و حضور علویان در قدرت در دمشق، کمر به قتل عام شیعیان و علویان بسته تا شاید بتواند جایگاه ترکیه را به رهبری اهل تسنن ارتقا دهد.
جمهوری ترکیه برخاسته از اضمحلال عثمانی، چون بر مبنای نگاه قومی و مذهبی تاسیس شد، از آغاز کار تزلزل داشت و این روند همچنان پایدار است. ترس از علویان و کردها، همراه همیشگی ترکها و در این میان اردوغان بوده و میباشد. بزرگ کردن و پرداختن به دشمن خارجی در درون جمهوریت و دامن زدن به آن توسط اردوغان در بخش مهمی برای پوشش دادن به این ترس پنهان و آشکارا ترکها بوده و می باشد.
اردوغان در حالی به خارج از مرزهای خود توجه میکند که یا از درون خویش غافل بوده و یا خود را به غفلت زده است. اردوغان بداند، شکست خوردگان دیروز چالدران در عمق خاک این کشور نه تنها پیروز امروز هستند، بلکه ارادت به شاه خطایی (شاه اسماعیل) در آناتولی، تبلور عینی محبوبیت ایران در قلوب مردمی است که همچنان در جمهوری ترکیه چون عثمانی تحت فشارند.
چون علویان و کردها در ترکیه همچنان بر هویت خویش تأکید دارند، لذا در ذهنیت اردوغان، جنگ چالدران نیمه تمام مانده و باید با نابودی و یا استحاله آنان این جنگ را به پایان برد. اردوغان بجای رویابافی روی آذریهای ایرانی تر از هر ایرانی ای، بهتر است با چشم های باز، نظری به آمد (دیاربکر) و نوروزش، آناتولی و خانههای جماش بیاندازد تا عمق استراتژیک نفوذ فرهنگی ایران را دریافته و دچار خطای راهبردی نشود.
اردوغان هوشمند است، اما چون بسیاری از هوشمندان گرفتار استبداد و اختلالات روحی شده است. او با همه کس درگیر است. هر که با او نیست، دشمن است. باید مردم ترکیه او را تادیب و تنظیم کنند. اگر این اقدام توسط مردم ترکیه صورت نگیرد او همچنان بر مدار گسترش بحران و جنگ در داخل و خارج حرکت خواهد کرد.
یک اردوغان قدرتمند نه ترکیه قدرتمند، برای مردم ترکیه و منطقه خطرناک و سم است. اردوغان اگر بتواند سیستم پارلمانی را به جمهوری تغییر دهد، جنگ نیابتی در سوریه و عراق علیه ایران را به جنگ مستقیم تبدیل خواهد کرد. موفقیت اردوغان در تغییر سیستم او را بطور کامل بسوی دیکتاتوری سوق داده و در این راستا از جمله اقدامات او در داخل تصفیه شدید حزب عدالت و توسعه بوده و سعی بر حذف یا تضعیف حزب جمهوریخواه خلق از سیستم، به اتهام واهی ارتباط با گولن خواهد کرد.
اردوغان مهمترین دشمن را ایران میداند. از نظر اردوغان ایران مانع حضور این کشور در عراق، سوریه و از همه مهمتر، ایران عامل اصلی جلوگیری در هاب شدن ترکیه در انرژی است. توجه داشته باشیم در حالی که سیاستهای سلبی و تخریبی ترکیه در عراق و سوریه فجایع زیادی به بار آورده است، ادامه ساختن سدهای متعدد بر روی دجله و فرات، جنگ آب را پیش روی آینده منطقه قرار داده است.
دیکتاتورها اصلاح نمیشوند و اردوغان نیز اصلاح ناپذیر است. او باید برود اما تنها مردم ترکیه هستند که میتوانند راه خروج اردوغان از قدرت را هموار کنند. سازوکارهای دموکراسی در ترکیه اگرچه با کودتای مدرن اردوغان صدمه خورده است، اما هنوز به این دموکراسی نیم بند میتوان امید داشت و مردم ترکیه میتوانند او را از تخت به زیر کشیده و به صلح در ترکیه و منطقه کمک کنند. اردوغان علیرغم اتهام زنی به ایران، خود همچنان تأکید بر سیاست قومی و مذهبی داشته و اگر مانعی برای او ایجاد نشود دور نخواهد بود که دامنه بحران بسیار وسیعتر از امروز شود.
اردوغان، این پاشای ترک را که بدنبال لباس خلافت است، باید سر جای خود نشاند. باید به او گفت، تو در خانه بمان تا شانه و آینه برایت ارسال شود. باید گفت بخویش بپرداز و نگذار تاریخ تکرار شود که ایران ماند و عثمانی رفت.
نکته آخر و اما ناتمام
اگرچه جوانمردی در عرصه سیاست، میدان عمل چندانی ندارد، اما این میراثی ایرانیست که کمتر اردوغان با آن آشنایی دارد.خوب است در آستانه انتخابات پیش روی ترکیه، اردوغان زبان به کام گرفته و کمتر سخن بگوید. بد نیست اردوغان نسبت به هجده میلیارد دلاری که به اعتراف وی در سال 2013 مانع سقوط اقتصاد ترکیه شد، تعمق کند. عوامل گولن در سال مذکور افشاکننده ارتباطات برخی فرزندان وزرا و اردوغان در ارتباط با فساد و ارتشا به تعبیر روشنتر مافیای قدرت سیاسی و اقتصادی ترکیه شدند، اما هم اردوغان و هم ....می دانند که اردوغان خود پدرخوانده رضا ضراب بوده و ....
نویسنده: صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی
انتهای پیام/