بسته شعری ویژه ولادت امیرالمومنین علی (ع)


بسته شعری ویژه ولادت امیرالمومنین علی (ع)

در این گزارش به اشعاری پرداخته‌ایم که به زیبایی هر چه تمام از حضرت علی (ع) سخن می‌گویند.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم به مناسبت فرارسیدن میلاد با سر سعادت دردانه کعبه؛ آقا علی بن ابی‌طالب (ع)، بخشی از زیباترین اشعاری که پیرامون آن حضرت سروده شده را در این گزارش آورده‌ایم:

 

ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود

روح از پیکره ی کعبه برون آمده بود

 

روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز

کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز

 

عشقِ او بر دل سنگیِ حرم غالب شد

قبله مایل به علی بن ابی طالب شد

 

از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت

کعبه در بدرقه اش چند قدم با او رفت

 

قفس کعبه شکسته ست دم پرواز است

برو از کعبه که آغوش محمد باز است

 

آینه هستی و با آینه باید باشی

خانه زادِ پسر آمنه باید باشی

 

همه ی غائله ها گشت فراموشِ نبی

کودکی های علی پر شد از آغوش نبی

 

مستی اهل سماوات دوچندان شده است

عطر گیسوی علی خورده به تن پوش نبی

 

تا بچیند رطب تازه ای از باغ بهشت

رفته دردانه کعبه به سر دوش نبی

 

که نبی بوده فقط این همه سرمست علی

که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی

 

چشم در چشم علی، آینه در آیینه

حرف ها می زند اینک لب خاموش نبی

 

دور از من مشو ای محو تماشای تو من

نگران می شوم از دور شدن های تو من

 

من به شوق تو سکوتم، تو فقط حرف بزن

وحی می ریزد از آهنگ لبت، حرف بزن

 

می نشینم به تماشای تو تنها، آری

هر زمان خسته ام از مردم دنیا، آری

 

بر مکافات زمین با تو دلم غالب شد

همه ی دهر اگر شعب ابی طالب شد

 

خوب شد آمدی ای معنی بی همتایی

بی تو هر آینه می مردم از این تنهایی

 

دین اسلام در آن روز که بازار نداشت

یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت

 

اول آن کس که خریدار شدش حیدر بود

باعث گرمی بازار شدش حیدر بود

 

وحی می بارد و من دوخته ام دیده به تو

تو به اسلام؟ نه! اسلام گراییده به تو

 

در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم

از رسولان دگر با تو اولوالعزم ترم

 

می رود قصه ی ما سوی سرانجام آرام

دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام...

 

سید حمیدرضا برقعی

 

چه افکار خوشی می پرورانم در سرم قطعا

که با شیرینیِ یادش همیشه بهترم قطعا 

 

به غیرش هستیِ دنیا به یک ارزن نمی ارزد 

گرفتارم، گدایم، مبتلای حیدرم  قطعا

 

خدا را شکر تقدیرم به زیبایی رقم خورده

که تا پایان عمرم ریزه خوار این درم قطعا 

 

از اسمش نور می بارد، چه ایوانی نجف دارد

که روزی می کشد ما را صفای آن حرم قطعا 

 

محبت ریشه می خواهد، ارادت حکمتی دارد

مرا سویش کشانده شیرِ پاک مادرم قطعا 

 

قلافش پلک و چشم دلربایش تیزی شمشیر 

به یک نیمه نگاهش می دهد بال و پرم قطعا 

 

به جز او در دو عالم هیچکس ساقی کوثر نیست 

به دادم می رسد آن لحظه های آخرم قطعا

 

میلاد حبیبی

 

حیدری هستم و این از وَجَناتم پیداست

عَلَوی بودن من از حَسَناتم پیداست

 

همه جا سینه سپر می کنم و می گویم...

شیعه ی حیدری ام، از صَلَواتم پیداست

 

مثل یک دفتر شعرم که پُرم از مَدحت

اسم تو در همه جای صفحاتم پیداست

 

نام تو روی لبم اصل عبادت باشد 

دائم الذکر توام، از جملاتم پیداست

 

آنقَدَر خَم شده ام پیش ضریحِ ذکرت...

مثل تسبیح، ستون فقراتم پیداست

 

از همان روز ولادت شده ام پابستت

قِدمت نوکری ام از سَنَواتم پیداست

 

من وَبالت شدم و وصله ی ناجور توام 

لطف و آقایی تو، از زحماتم پیداست

 

گر قبولم نکنی... پیش خدا مردودم 

بدیِ وضع من از این نُمَراتم پیداست

 

آخرش هم تو مرا در حَرمت خواهی برد 

بین دستان شما، برگِ بَراتم پیداست

 

می چکم روی زمینِ حرمت، می بارم

دور صحنت به طوافم... قطراتم پیداست

 

در بهشتِ علوی ام، به بهشتم چه نیاز

از همین جا که من اَستم، درجاتم پیداست

 

آخَرُالاَمر، میایی به سرِ بالینم

و بِوالله، که این از سَکَراتم پیداست...

 

رضا قاسمی

 

ماهِ علیست بهترین زمزمۀ دعا علی

ماهِ نوای بینوا، نوای بینوا علی

 

دلیل غافرالذُّنوب بودنِ خدا علی

تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحمَه چیست؟ ذکر یاعلی

 

به‌ هر کجا که رو کنیم‌ اوست که جلوه می کند

اولِ ابتدا علی، آخرِ انتها علی

 

علی نبوده غیر حق و حق نبوده غیر او

کجاست ذره ‌باطلی که خو گرفته با علی؟ 

 

هر که علی شناس شد خداشناس می شود

پریده ایم تا خدا، رسیده ایم تا علی

 

فقیر اسیر مرتضی، یتیم اسیر مرتضی

اسیر اسیر مرتضی، سورۀ هَلْ اتی علی

 

حَی عَلَی الصّلاة او، حَی عَلَی الفلاح او

اقامه و اذان ما، حیّ عَلای ما علی

 

گوشه ای از نگاه او "کُنْ فَیَکُون" می‌کند

زمین علی، سما علی، قَدَر علی، قضا علی

 

آب کجا، رود کجا، بحر کجا، علی کجا!

مِهر علی، سخا علی، جود علی، صفا علی

 

در آن شبی‌ که مصطفی رسیده است تا خدا

تبسّم نبی علی، تکلّم خدا علی

 

ریشۀ جانماز او شَه‌پرِ جبرئیل شد

ببین دگر چها کند اگر کند دعا علی

 

ذکر علی عبادت و راه علی سعادت و

حبّ علی شفاعت و امید شیعه‌ها علی

 

ولادت تو بهترین زمان برای مدح تو

اگر که رخصتم دهی مدح کنم تو را علی

 

تو آن شبی‌ که می رسی ماه به نیمه می رسد

تو ماه را تمام کن، ماه تمام! یاعلی

 

کعبه سه روز دور تو طواف کرد و کعبه شد

اگر بها گرفته آن، تو داده ای بها علی

 

چگونه وصف تو کند خدای تو خودت بگو

کدام جمله بهتر از جمله ی لافتی، علی؟!

 

امید کودک یتیم! عذاب دشمنان دین!

مفسّر کلام حق! خوف علی رجا علی!

 

عذاب ناکثین و قاسطین و مارقین تویی

ضربۀ ذوالفقار تو نزول صد بلا علی

 

میان عدل و ظلم، شمشیر تو حکم می‌کند

که تیر تو نرفته است تاکنون خطا علی

 

اُحُد همیشه شاهد است و بَدر داد می زند

ندای خیبر است: پهلوان جنگ ها علی

 

کم نشود سایۀ تو از سر ما بحقّ حق

که بوده ایم و مانده ایم بهر تو گدا علی

 

اگر که ایستاده ایم روبه روی دشمنان

پشت سرِ سپاه ما دعای مرتضی علی

 

علی به مکه یا به خامنه چه فرق می کند

امیر ما، دلیر ما، یکّه سوار ما علی

 

حسین ماندگار شد به زحمت تو و حسن

قیام کربلا حسن! امام کربلا علی!

 

تویی که خاک را به یک نگاه کیمیا کنی

ابوتراب هستی و صاحب کیمیا علی

 

من از تو غیر تو که چیز دیگری نخواستم

کرم کن و برای خود قبول کن مرا علی

 

حمید رمی

 

از ازل مهر تو در سینه درخشید علی

گوش ما مدح کسی غیر تو نشنید علی

 

از هر انگشت تو دریای کرم می ریزد

کوه از برق نگاه تو بهم می ریزد

 

در رکوع تو گدا اوج عطا را حس کرد

دست در دست علی دست خدا را حس کرد

 

هر چه در حق تو گفتند و نوشتند نشد

هیچ کس مثل علی عبد خداوند نشد

 

سائل غمزده فهمید کجا رو بزند

نجف آمد که فقط پیش تو زانو بزند

 

با اشارات شما چرخ جهان چرخیده

صد و ده بار زمین دور سرت گردیده

 

صید مهر تو شدیم و به دلت افتادیم

شهروند ابد شهر علی آبادیم

 

ضربان دل شیعه به علی وابسته ست

علوی بودن ما تا به ابد پیوسته است

 

تا ابد عطر حریمت نرود از یادم

صد و ده بوسه به انگور ضریحت دادم

 

به اذانی که پدر داده به گوشم سوگند

نشوم لحظه ای از مهر عزیزت دل کند

 

ردّی از دشمن تو وقت خطر پیدا نیست

کار حیدر به خدا کار فلانی ها نیست

 

دست معمار ازل نام علی را که نوشت

نقطه ضعفی به بلندای وجودش نسرشت

 

پدرِ خاکی و ما خاک نشینان توایم

میهمانان سرِ سفره ایمان توایم

 

حسن کردی

 

همین که زاده شدی تو، جهان معطر شد

ز نور چهره ی تو آسمان منور شد

دو چشم مادرت از یمن مقدمت تر شد

چه شد که تشنه ی دیدار تو پیمبر شد؟

 

هرآنکه بغض تو درسینه داشت کافر شد

 

دریده سینه ی خود کعبه هم برای علی

هزار جان گرامی بُود فدای علی

من آفریده شدم تا شَوم گدای علی

پدر غلام علی بود و خاک پای علی

 

خوشا بحال کسی که غلام حیدر شد

 

خدا بخاطر حیدر عذابمان نکند 

به پیش چشم حسودان خرابمان نکند

هر آنچه می کند از خود جدایمان نکند

خدا کند که "غریبه" خطابمان نکند 

 

دلش خوش است هر آنکه برات نوکر شد 

 

به زیر پای شما حال مضطر آوردم 

اگر قبول کنی محضرت سر آوردم 

دلیل داشت اگر رو به این در آوردم 

به شوق دیدن صحن تو پر درآوردم 

 

دوباره حرف حرم ‌شد، دلم کبوتر شد

 

دوباره میل تو دارد دلِ پریشانم

ببین که از شعفت پاره شد گریبانم

اگر گداییتان را کنم سلیمانم

یقین بخاطر تو پر شده نمکدانم

 

خوشا کسی که مقامش مقامِ قنبر شد

 

میان معرکه ها خون بپا کند حیدر

به ضربه ای سر مرحب جدا کند حیدر

برای دین خدا جان فدا کند حیدر

به غمزه حاجت ما را روا کند حیدر

 

عذاب و لعنت حق بر کسی که منکر شد

 

علی امام ‌من است و منم گدا زاده

و طوق بندگی ام دست حیدر افتاده

مرا خدا به تو داده تو را بمن داده

خراب حضرت حیدر همیشه آباده 

 

علی گفتم و حالم دوباره بهتر شد

 

گره گشایی و ذکر تو اسم اعظم شد

کسی که حب تو در سینه داشت آدم شد

تو سفره داری و مهمان سفره حاتم شد

بساط مستی ما با شما فراهم شد

 

به قلب سنگی من دَس کشیدی و زر شد...

 

هاشم محمدی‌آرا

 

ای کعبه! داری یک جهان جان در بر امشب 

الحق که از هر شب شدی زیباتر امشب 

 

آغوش جان را بـاز کن جانـانـه آمـد 

هنگام قربانی است، صاحب خانه آمـد 

 

جبریل را از بـهر دربـانی بیـاور 

ماننـد اسماعیل قربـانی بیـاور 

 

ای کعبه! حقِّ صاحب خود را ادا کن 

حجاج را در مقدم مولا فـدا کن 

 

خیل ملائک کعبه را در بر گرفتند 

بت ها به کعبه ذکر یا حیدر گرفتند 

 

حِجر و حَجر، رکن عراقی، رکن شامی 

گویند مـولا مقدمت بـادا گرامی 

 

زمزم، به اشک شوق، جان را شستشو ده 

هر چار رکن کعبه را با هم وضو ده 

 

مکه تجلی گاه داور گشته امشب 

کعبه گریبان چاک حیدر گشته امشب 

 

ای کعبه بنگر وجه الله الصمد را 

آغوش بگشا، بار ده، بنت اسد را 

 

تاریخ می گوید علی مولود کعبه است 

مولود کعبه نه، بگو موعود کعبه است 

 

او پیش‌تر از کعبه بوده نکته این است 

پس کعبه مولود امیرالمومنین است 

 

مکه بـه توفیق ولایت محترم شد 

امشب حرم از مقدم مولا حرم شد 

 

سرّی است در این خانه باید لب فرو بست 

حتی حرم این راز پنهان را ندیده‌ست 

 

از چار رکن کعبه پرسیدم علی کیست 

گفتند بـا حیرت خدا هست و خدا نیست 

 

حجر و صفا و مروه و زمزم نـدانست 

از بیت کردم این سؤال، او هم ندانست 

 

تصویـر حسن غیب در آیینۀ اوست 

قرآن نازل نـاشده در سینۀ اوست 

 

از اول خلقت علی مشکل گشا بود 

عالم نبود و آن جمال دلگشا بـود 

 

او از خدا حکم دو عالم را گرفته 

او در تکامل دست آدم را گرفته 

 

خورشید، اسرار درون را با علی گفت 

پیش از درخشیدن همانا «یا علی» گفت 

 

پیغمبران هم با علی بودند و هستند 

پیش از نبوت با خدا این عهد بستند 

 

جبریل ذکر «لافتی الاعلی» گفت 

حتّی محمّد هم به خیبر یا علی گفت 

 

حکم از خدا بود و قلم دست علی بود 

در فتح خیبر هم عَلَم دست علی بود 

 

اوصاف حیدر را نماید کس چگونه؟ 

جان محمد را ستاید کس چگونه؟ 

 

خلقت کجا داند کجا داند علی کیست؟ 

تنها خدا داند خدا داند علی کیست 

 

این کفر نبوَد، تا خدا دارد خدایی 

با دست حیدر می کند مشکل گشایی 

 

آنانکه از میزان حق، حق را ربودند 

والله خاک کفش قنبر هم نبـودنـد 

 

کی فتح کرده بدر و احزاب و احد را؟ 

کی کشته با یک ضربه عمرو عبدود را؟ 

 

کی در شب معراج با احمد نشسته؟ 

کی بر سر دوش محمد بت شکسته؟ 

 

کی کرده در میلاد، قرآن را قرائت؟ 

کی خوانده بـر کفار آیات بـرائت؟ 

 

کی جز علی نفس پیمبر شد؟ بگویید 

آیینۀ زهرای اطـهر شد؟ بـگویید 

 

کی در اخوت شد برادر بـا محمّد؟ 

کی غیر حیدر شد برابر بـا محمّد؟ 

 

کی بهر حفظ جان احمد ترک جان گفت؟ 

کی جان به کف بگرفت و جای مصطفی خفت؟ 

 

کی یک تنه ره بست بر خیل عدو تنگ؟ 

کی بر بدن آمد نود زخمش به یک جنگ؟ 

 

کی جز علی بر خصم خود شمشیر بخشید؟ 

کی جز علی یک شب چهل منزل درخشید؟ 

 

کی مثل حیدر جوشن بی پشت پوشید؟ 

کی در تمام جنگ‌ها چون او خروشید؟ 

 

کی جز علی از اشک طفلی داشت پروا؟ 

کی غیر حیدر با محمد کرده نجوا؟ 

 

ای اهل عالم آیۀ اکمال دین چیست؟ 

این «لافتی الاعلی» درباره کیست؟ 

 

آن کس ‌که خواندش خواجۀ کل،«کلّ دین» کیست؟ 

میزان حق غیر از امیرالمومنین کیست؟ 

 

ای تیغ حق از«بدر» تا «صفین» حیدر!

نفس محمد یـا ابـوالسبطین حیدر!

 

شیر خدا و شیر پیغمبر تـویی تـو 

حیدر تویی، حیدر تویی، حیدر تویی تو 

 

تو مصطفی را مهری و قهری علی جان 

او شهر علم و تو درِ شهری علی جان 

 

این شهر غیر از تو در دیگر ندارد 

اسلام جز تو یا علی حیدر ندارد 

 

تو پای تا سر رحمۀٌ للعالمینی 

هم جان شیرین نبی، هم جانشینی 

 

من کیستم یک قطرۀ ناچیزِ ناچیز 

کز بحر جودت گشته‌ام لبریزِ لبریز 

 

بی تو خدا را بندگی کردم؟ نکردم 

جز با ولایت زندگی کردم؟ نکردم 

 

تـابید از اول در دلم نـور هدایت 

هرگز نخواندم یک نماز بی ولایت 

 

یک باغ گل دارم، اگر خارم علی جان 

هر کس که هستم دوستت دارم علی جان 

 

لطف غیورت کی مرا وا می‌گـذارد؟ 

کی در جهنم دوستت پا می‌گـذارد؟ 

 

دوزخ که جای دوستان مرتضی نیست!

آخر جهنم را مگر شرم و حیا نیست؟!

 

حتی اگر در قعر دوزخ پـا گـذارم 

از شعله‌های خشم آن بـاکی نـدارم 

 

با این سخن داد از درون دل بـرآرم 

آتش مسوزان! من علی را دوست دارم 

 

"میثم"همین است و همین است و جز این نیست 

دین جـز تـولای امیرالمومنین نیست 

 

غلامرضا سازگار

 

کعبه سنگی‌ست که آیینه سرای تو شده

حال از شش جهت انگشت نمای تو شده

 

پرده‌ی بیت که بر دامن او چنگ زنند

به امیدی متمسک به ولای تو شده

 

قامت نوح ز‌ عشقت که کمان شد تازه

حلقه‌ی درب ورودی سرای تو شده

 

ناز بر ناس کن ای حمد که در بسم الله

اسم‌ اعظم ز کرم نقطه‌ی بای تو شده

 

خوش بر احوال غلامی که شدی مولایش

خوش بر احوال خدایی که خدای تو شده

 

طبق لولاک، به زهرا همگی‌ مدیونیم

چون همین آینه بانی بنای تو شده

 

هم تو راضی به رضای دل مرضیه شدی

هم دل مرضیه راضی به رضای تو شده

 

آنچه رخ داده و در آتیه رخ خواهد داد

همه منقوش در ایوان طلای تو شده

 

در دل سنگ من افتاده هوای نجفت

مثل آن چاه که دلتنگ صدای تو شده

 

میلاد حسنی

 

ما همه عبدِ آستان علی

تشنه لطف بی کران علی

سربلندیم روز محشر چون

هست در قلبمان نشان علی

 

هم خدا هم علی احد باشد

ذکر ما «یاعلی مدد» باشد

در رجب کل شهر فهمیدند

سیزده بهترین عدد باشد

 

آسمان را چقدر زیبا کرد

نام حیدر چقدر غوغا کرد

چه یلی آمده ست حق دارد

کعبه آغوش خود اگر وا کرد

 

کعبه را در امان گذاشت علی

روی کعبه نشان گذاشت علی

نه فقط روی شانه های نبی

پا به هفت آسمان گذاشت علی

 

عشق در سینه خداوند است

او که گنجینه خداوند است

ذات او غرق ذات حق باشد

حیدر آئینه خداوند است

 

ذکر ما هست در دو دنیا هو

نفسی تازه می کنم با هو

دم ایوان طلا دمم این است

یاعلی.. یاعلی.. علی یا هو

 

امیر فرخنده

 

جبریلی و هر آینه عرش است کنارت

ماتند همه از پر معراج مدارت

 

ما چاره نداریم به غیر از سرِ تسلیم

آهو چه کند با نفس شیر شکارت

 

با بودن تو، بودن خورشید زیادی است

جز اینکه بگویم شده شمع مزارت

 

تو عرش نشینی و گهی کوفه می آیی

قربان همین سر زدن گاه گدارت

 

ما را به دو ابروت بمیران و پس از آن

ای شاه نداریم دگر کار به کارت

 

من دست به دامانم و تو دست به خیری

پس رد شو به دستم برسد گرد و غبارت

 

تو رب منی و همه ی ایل و تبارم

ما عبد توایم و همه ی ایل و تبارت

 

سنگینی این کفّه ی ما از کرم توست

با مثل تو ای دوست چه خوب است تجارت

 

در عشق بنا نیست که میثم شده باشم

سلمان تو هم آخرش افتاد به دارت

 

موسی بن ابیطالبی و دوره به دوره

از طور به سمت نجف افتاد گذارت

 

در طالع امسال برایم بنویسید:

یک روز نجف باشم و یک روز کنارت

 

علی‌اکبر لطیفیان

منبع:باشگاه خبرنگاران

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon