تاثیر زبان فارسی بر آسیای مرکزی/ چند درصد زبان قرقیزی متأثر از فارسی است؟
رایزن فرهنگی کشورمان در قرقیزستان در یادداشتی به بررسی داد و ستدها میان زبانهای فارسی و قرقیزی پرداخته است.
باشگاه خبرنگاران پویا، علی حکیم پور، رایزن فرهنگی جمهوری ایران در قرقیزستان:
با گسترش تعاملات ایران و ترکستان غربی و شرقی در قرون متمادی گذشته، دامنه این دادوستدها به حوزه ادبیات وزبان نیز کشیده شده است.زبان فارسی به عنوان زبان واسط منطقه آسیای مرکزی، شبه قاره و آسیای صغیر نقش بی بدیلی در دادوستد زبانی آنها ایفا کرده است. این زبان نه تنها درواژگان بلکه دردستورزبان، صنعت شعر، موسیقی و فرهنگ و هنر مناطق مذکور نیز اثرگذار بوده است. با نگاهی گذارا به زبانهای منطقه آسیای میانه، قفقاز، ترکیه، افغانستان، پاکستان و... میبینیم که زبان فارسی تا چه میزان در زبانهای این مناطق تأثیرگذاربوده است که درزیر به چند مورد از این قرابتها، مشابهت و همخوانیها میان زبانهای فارسی و ترکی اشاره میشود:
1. در زبانهای فارسی و ترکی، برخلاف زبانهای اروپایی و عربی کلمات به مونث، مذکر و در بعضی از زبانها خنثی طبقه بندی نشدهاند.
2. صفات نیز در زبانهای فارسی و ترکی مونث، مذکر و خنثی ندارند. این همخوانی به قرابت و گسترش هرچه بیشتر زبانهای فوق در منطقه بزرگ آسیای میانه، قفقاز، آسیای میانه، آناتولی، ایران و افغانستان کمک شایانی کرده است. همچنین، این سادگی و بی پیرایه بودن آموزش زبانهای مذکور آسانتر کرده است؛ این درحالی است یادگیری زبانهایی که پیچیدگی بیشتری دارند برای علاقهمندانشان سخت است.
3. به نگاهی به ضمایر در زبانهای فارسی و ترکی معلوم میشود که ضمایر در آنها با شناسه افعال سازگاری دارند؛ این درحالی است دربرخی از زبانهای اروپایی مانند انگلیسی افعال صرف نمیشوند و بدون ضمیر نمیتوان شناسه افعال را تشخیص داد.
2. در زبانهای فارسی و ترکی واژگان با حرف تعریف ادا نمیشوند؛ این درحالی است که در بسیاری از زبان اروپایی و نیز زبان عربی کلمات به معرفه و نکره تقسیم شدهاند. ناگفته نماند در زبان فارسی و زبانهای ترکی عمدتا با واژه" یک "یا به ترکی "بیر" میتوان معرفه و نکره بودن واژهای را معین کرد.
3. افعال در زبانهای فارسی و ترکی در شش صیغه صرف میشوند. درحالی که در زبانهای دیگر دنیا این همخوانی کمتر وجود دارد. به عنوان مثال در زبان عربی افعال 14 صیغه وجود دارد. در مقابل، در زبان انگلیسی عملاً به جز سوم شخص مفرد صیغهای برای صرف افعال تعریف نشده است.
4. میان زبانهای فارسی و ترکی در زمینههای عروض، بدیع و قافیه در صنعت شعر قرابت فراوانی وجود دارد. همین امر، نشانگر میزان تأثیر زبان فارسی در ادبیات کشورهای ترک زبان است. اشکال شعری رباعی، مثنوی، غزل، قصیده و... در ادبیات زبانهای مذکور نیز وجود دارد.
5. میان زبانهای فارسی و ترکی در فنون موسیقی، ترانه، خوشنویسی، هنر ومعماری نیز مشابهتهای فراوانی وجود دارد. کمترکسی است که با کشورهای منطقه آشنایی داشته باشد و مشابهت فرهنگی و هنری آنان را را مشاهده نکند.
6. برخی از پسوندها و پیشوندهای فارسی و ترکی در ادبیات مردمان مناطق مذکور به طور مشترک استعمال میشوند. مانند خانه(مانند درس خانه،خسته خانه، بیتاب خانه و کتابخانه)، چی(مانند چایچی، گاریچی)، بی (مثل بیتاب به معنای بیماردرقرقرقیزی)، کار(مثل ستمکار)، گر(مانند داروگر) و....
7. زبان قرقیزی نیز همانند دیگر زبانها و گویشهای ترکی آسیای مرکزی، قفقاز و ترکیه واژگان فراوانی از زبان فارسی به وام گرفته است. برخی از واژگان همانند فارسی تلفظ میشوند مانند نان، ارزان، پرده و... این درحالی است برخی از واژگان فارسی و عربی در اثر فقدان برخی از حروف مثل ف، واو، ه و ی در زبان قرقیزی به صورتهای دیگری درآمده و محاوره مردم وارد شده است. مانند پیل (فیل)، طرف ( طرپ)، وقت (اوباقیت)، وصیت (اوصیات) ، حق (آک) ، حرام (آرام )، یاد (جات) وجواب ( جووپ) و...
برخی کلمات فارسی نیز که در ایران امروز به فراموشی سپرده شده است در زبان قرقیزی، همچنان کاربرد دارد مانند جارنامه به معنای آگهی که درگذشته آگاه کردن با جارزدن همراه بوده است. همچنین، واژه جاران (یاران) به معنای شهروند کاربرد دارد که واژهای جالب و زیباست.
لازم به یادآوری است برخلاف سایر زبانهای ترکی، تعداد واژگان فارسی در زبان قرقیزی بیشتر از عربی است. به طوری که حدود 1467 واژه فارسی و 923 واژه عربی در فرهنگ لغات قرقیزی وجود دارد؛ این درحالی است واژگان عربی نیز از طریق زبان فارسی وارد فرهنگ لغات قرقیزی گردیده است. کلمات عربی عمدتاً واژگان دینی را تشکیل میدهند. در این میان برخی از واژگان دینی نیز فارسی هستند مانند نماز، اوروزه (روزه)، پشین (نماز ظهر)، دیگر (نماز عصر)، شام (نماز مغرب)، خپتن (نماز خفتن- عشا) و...
8. گفتنی است این دادوستدها میان ایران و مناطق مذکور منحصر به ادبیات و دستور زبان نبوده است بلکه درحوزههای دیگر از جمله فلسفه، عرفان، هنر، دین، منطق، تفسیر، فرهنگ و آداب رسوم نیز نموده پیدا کرده است؛ به طوری که پیوندهای مناطق مذکور در حوزههای یاد شده بر قرابت و همبستگی آنها افزوده است.
جا دارد کشورهای مذکور قدر این تلاشها و زحمات گذشتگان را در پیوند و همانندی هرچه بیشترشان ارج نهند و روابط یکدیگر را بیش از بیش گسترش دهند. همچنین، اجازه ندهند این همه فرصتها و ظرفیتهای فراوان به تهدید تبدیل شود.
در پایان یادآوری میگردد تحقیق حاضر پارهای از واژگان فارسی را شامل میشود که همکار ارجمندمان خانم النورا نوسوبالیوا، کارشناسی ارشد رشته زبان شناسی، با تلاش علمی خود نسبت به گردآوری و دسته بندی آن اقدام کرده که شایسته است از زحمات ایشان در معرفی تاثیر زبان فارسی در زبان قرقیزی قدردانی شود.
اضافه مینماید پژوهش فوق نیازمند ویرایش، تصحیح و تکمیل بود که با توجه به تجربهای که اینجانب درگردآوری امثال و حکم ترکی و فارسی و آشنایی با مشترکات دو زبان فارسی و قرقیزی داشتم برآن شدم که به این کار ادبی دست یازم که امید است برای علاقه مندان تحقیق و آموزش به زبانهای فارسی - قرقیزی مفید باشد.
انتهای پیام/