ارتش ۴۵ روز به تنهایی در مقابل رژیم بعث ایستادگی کرد/با ضدحملههای هوایی دفاع از کیان کشور را آغاز کردیم
۴۵ روز تک و تنها دلاوران ارتش مقابل دشمن بعث ایستادگی کردند که هوانیروز به کمکمان آمد و بعد از آن دیگر ارتشیها از جمله دانشکده افسریها آمدند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، میزگرد «گرامیداشت روز ارتش» با محوریت اهمیت نقش هوانیروز، نیروی هوایی و زمینی ارتش با حضور اعضای سازمان مردم نهاد خلبانان ارتش در دفتر نمایندگی خبرگزاری تسنیم در استان اصفهان برگزار شد.
خلبانان هوانیروز، نیروی هوایی، زمینی و مهندسی پرواز ارتش در اصفهان در این میزگرد از افتخارات چشمگیرشان در آسمان، خاطرات ناب خلبانان هوانیروز و نقش پررنگ مهندسی پرواز در خودکفایی و رفع مشکلات تخصصی بالگردها بدون اتکا به قدرتهای خارجی گفتند که متن گفتوگوی خبرنگاران تسنیم را با اعضای NGO خلبانان هوانیروز ارتش در استان اصفهان میخوانید:
تسنیم: هدف اصلی تشکیل نخستین (NGO) خلبانان هوانیروز ارتش در استان اصفهان چه بود؟
سرتیپ بازنشسته خلبان اکبر توانگریان: اگر بخواهیم به دلیل اصلی تشکیل این سازمان در اصفهان اشاره کنیم باید بگویم ما متوجه شدیم کارهای سرنوشتسازی که پیش از جنگ و در دوران جنگ تحمیلی و بعد از آن زمان به همت ارتشیها در کشور انجام شد به دست فراموشی سپرده شده است. باید به آقایانی که آن روزها را فراموش کردهاند بگوییم یادتان نرود بر ما چه گذشت؟ فردایی هم وجود دارد. ارتش ما پیش از آغاز جنگ یک تنه مقابل دشمن بعثی ایستاد.
ما دیدیم کسی نمیآید از یک بیماری که براثر شرایط سخت جنگ در بستر افتاده یا افسرده شده است، عیادت و دلجویی کند، خودمان آستین بالا زدیم و از همرزمانمان حمایت کردیم، دلشان را به دست آوردیم. تا دیروز فقط زمانی دورهم جمع میشدیم که یکی از ما فوت میکرد و میرفتیم جنازهاش را از روی زمین برمیداشتیم، اما در چند سال اخیر با تشکیل نخستین سازمان مردم نهاد خلبانان هوانیروز ارتش در اصفهان خودمان دست محبت برسر یکدیگر میکشیم.
شما آن روزهای سختی که ما با کمترین امکانات مقابل دشمنی ایستادیم که از قبل برای جنگ با ما آماده شده بود و 12 لشکر مکانیزه با تیپهای مستقل داشت را به یاد نمیآورید، دشمن تا دندان مسلح وارد ایرانی شد که هیچ چیز در آن منسجم نبود و تحلیلگران سیاسی و نظامی خارجی یقین داشتند که عراق نتیجه صددرصد مثبتی را در جنگ با ایران به دست میآورد، یادم هست آن زمان ما در بوشهر بودیم که صدام در تلویزیون عراق اعلام کرد «من در مدت سه روز اهواز را تصرف میکنم و هفته بعد در تهران هستم» و اینگونه تیر اول را به سمت ما شلیک کرد.
تسنیم: مأموریتهای ارتش قبل از آغاز جنگ چگونه بود؟ چطور آماده نبردی نابرابر با دشمن شدید؟
سرتیپ بازنشسته خلبان اکبر توانگریان: اوضاع مملکت در آن دوران به هم ریخته بود، سران دعوای قدرت داشتند و ما پس از دیدبانی هوایی هرچه قدر به مسئولان هشدار میدادیم دشمن تا مرز کشورمان پیشروی کرده بعضی از رجل از جمله بنی صدر میگفتند غلط کردهاند مگر میتوانند پایشان را داخل کشور بگذارند! و اینگونه دشمن پاسگاههای مرزی ما را پیش از آغاز جنگ گرفتند.
ما در ارتش قبل از انقلاب برنامههای عملیاتی داشتیم که اگر دشمنی به کشورمان هجوم آورد کدام پایگاهها چه مأموریت و اقدامی انجام دهد. وقتی دیدیم هیچ کس در کشور آماده نیست و پیشروی دشمن را تا مرزهای کشور جدی نمیگیرد، خودمان دست به کار شدیم.
با نیروی هوایی ارتش با ضدحملههای هوایی دفاع از کیان کشور را آغاز کردیم، هلیکوپتر از دست میدادیم تا جلوی تانکهایشان را بگیریم؛ همزمان با ما یک گردان تفنگ داران دریایی کشور هم حضور داشتند که همگی در درگیری با عراق پیش از جنگ شهید شدند و فقط یک یا دو نفرشان زنده ماند که یک نفرشان همین دریادار حبیبالله سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است.
تسنیم: ارتش در آن زمان به تنهایی مقابل دشمن ایستاد؟
سرتیپ بازنشسته خلبان اکبر توانگریان: بله 45 روز تک و تنها بودیم که هوانیروز به کمکمان آمد و بعد از آن دیگر ارتشیها از جمله دانشکده افسریها آمدند. اینها فراموش شده است، و باید به آقایانی که آن روزها را فراموش کردهاند بگوییم یادتان نرود بر ما چه گذشت؟
وقتی جنگ تمام شد دیدیم به اسم سازندگی برخی نمایندگان اصفهان که در مجلس بودند الان در شبکههای خارجی ضدایرانی بحث و گفتوگو میکنند و میهنفروشی کردهاند اما نمایندگان واقعی مردم ما همین همکاران دلاورمرد ما در ارتش هستند که سینه خود را مقابل دشمن سپر کردند.
بالاترین و اولین رتبه شهادت برای این کشور مربوط به دریاداران ارتش است اما هیچ نامی از آنان باقی نمانده چون همگی شهید شدند، بعد از نیروی هوایی ارتش و هوانیروز بیشترین جانفشانیها و شهدا را تقدیم کشورمان کردند و بقیه نیروهای نظامی کشور در ردههای بعدی قرار دارند.
تسنیم: نام خلبانان ارتش که به میان میآید شجاعت و غیرت نمود واقعی پیدا میکند. از این ویژگی خلبانان ارتش در جنگ تحمیلی برایمان بگویید.
سرتیپ بازنشسته خلبان اکبر توانگریان: من در مورد شجاعت خلبانان ارتش این را بگویم که شب قبل از عملیات به ما یک برنامه میدادند به نام «فرگ پروازی» و هدف را مشخص میکردند و همان شب طبق آن برنامه فرمانده پایگاه، خلبانان را انتخاب و معرفی میکرد و میگفت باید فردا حوالی ساعت 4 بامداد پرواز کنی.
به ما میگفتند با دو فروند میروید بغداد که احتمال موفقیت این عملیات 75 بر 20 است؛ یعنی یکی از شما به یقین بازنمیگردید و دیگری هم 75 درصد سالم برمیگردد و حتما زخمی میشوید. با این حال ما با جان و دل برای وطنمان در این نوع عملیات شرکت میکردیم و یکی از ما شهید میشد و دیگری هم با هلیکوپتر آبکش شده با تیرهای دشمن برمیگشت. ما این چنین جلوی ارتش دشمن که تا دندان مسلح بود ایستادیم.
تسنیم: تخصص و تجربه خود را در اختیار دیگر نیروهای نظامی هم قرار میدادید؟
سرتیپ بازنشسته خلبان اکبر توانگریان: سپاه در فروردین سال 61 در عملیات فتح المبین وارد عمل شد و نیروهای کوچک 10 یا 15 نفری از بسیجیان را در گردانهای نیروی زمینی ما در ارتش وارد کرد تا جنگیدن با دشمن و انجام عملیات را از ارتش یادبگیرند.
فرماندهان سپاه آن دوران از جمله آقایان محسن رضایی و رحیمصفوی و بقیه میآمدند در پایگاههای ما تا ببینند صیاد شیرازی و یا تیمسار ظهیرنژاد چگونه گردان را رهبری و برنامهریزی میکنند و چه میکنند؛ ببینند طرح پروازی، طرح عملیات، اطلاعات شناسایی و همه اینها یعنی چه و تجربه کسب کنند.
و این چنین در عملیات بیت المقدس که فتح خرمشهر بود سپاهیها به طور جدیتر وارد عمل شدند، اما تا قبل از آن یعنی نیمی از سال 59 و کل سال 60 کسی جز بچههای ما در ارتش برای دفاع از کیان کشورمان در میدان حضور نداشت ولی کسی از آنان یاد نمیکند، «درخت هرچه پربارتر، سربه زیرتر».
ما خیلی به همکاران دلاورمان میگوییم اگر صحبت نمیکنید دست کم در مورد جان فشانیهایتان قبل از جنگ و در دوران جنگ تحمیلی بنویسید اما زیر بار نمیروند، چون اعتقادی عمل کردند، معتقدند ما برای خدا کار کردیم و با کس دیگری معامله کردیم و بیشک او خودش حواسش هست.
اگر همکاران ما آمار بدهند که در آغاز عملیات چند نفر در گردانشان نیرو داشتند و در پایان به چند نفر ختم شد، شوکه میشوید. روزی که جنگ شروع شد ما در بوشهر 120 خلبان بودیم در دوگردان، روزی که جنگ تمام شد فقط 5 نفر باقی ماندیم! کجا رفتند آن 115 خلبان دلاور؟ چه برسرشان آمد؟
وقتی با موشک بچههای ما را در آسمان میزدند بعضی از آنها هرگز حتی خاکسترشان هم به زمین نرسید.
تسنیم: پس دلیل اصلی تشکیل سازمان مردم نهاد خلبانان ارتش در اصفهان بیشتر دلجویی و ارج نهادن به این دلاورمردان جنگ بود؟
سرتیپ بازنشسته خلبان اکبر توانگریان: بله. جنگ تمام شد و بازماندگان عملیات سخت و وصف نشدنی آن دوران کم کم بازنشسته شدند و در خانههایشان تنها نشستهاند و انتظار دارند کسی بیاید دست محبتی بر سر آنان بکشد و قدردان دلاورمردیهای آنان باشد اما کسی نیست! افسرده شدهاند. قهرمانان ما در دوران جنگ الان در گوشهای از خانههایشان افسرده شده و داروی آرامبخش میخورند! چون نه از نظر مالی تأمین هستند و نه از نظر روحی.
برای همین ما دیدیم 30 سال از خاتمه جنگ میگذرد و انگار کسی قرار نیست کاری برای ما انجام دهد، خودمان خودجوش دست به کار شدیم.
همین خلبانان قهرمان جنگ در هوانیروز را بروید ببینید در چه وضعیتی زندگی میکنند! قطعا حقوقشان کمتر از 2 میلیون تومان است! زیر خط فقر زندگی میکنند!
همه آقایان بین همکاران بازنشسته ما همین وضعیت را دارند، اما جوانان امروز که در بین آنان فرزندان خلبانان ارتشی دوران جنگ هم حضور دارند، یک دوره خلبانی را طی کردند و با بازنشستگی زودتر از موعد الان در شرکتهای هواپیمایی مشغول به کار شدند، در حالی که هم اکنون هواپیماهای فلات قاره و پرواز با هلیکوپترها را همین بچههای هوانیروز هدایت میکنند و آموزش میدهند.
تسنیم:چه شد به فکر تشکیل سازمان مردم نهاد خلبانان افتادید؟
سرهنگ بازنشسته خلبان رضاعلی کلانتری مدیرعامل سازمان مردم نهاد خلبانان هوانیروز ارتش در استان اصفهان: یکی از بزرگترین پایگاههای رزمی هوانیروز در اصفهان مستقر است و یکی از بزرگترین مراکز آموزش نیروی زمینی مرکز آموزش هوانیروز هم در این شهر قرار دارد که در دل آن دانشکده خلبانی تأسیس شده است.
انگیزهای که ما در اصفهان برآن شدیم سازمان مردم نهاد یا (NGO) تشکیل بدهیم وجود حدود 160 نفر از بازنشستگان دهه 80 تا 85 بود که تعدادی از آنان اهل اصفهان و تعدادی اهل شهرستانها و استانهای دیگر و ساکن در اصفهان هستند.
حدود 8 سالی میشد که از یکدیگر بیخبر بودیم و روزهای اول مجبور بودیم اتیکت روی لباسهایمان نصب کنیم تا اسامی همکاران را به یادآوردیم.
آخرین دیدارمان با این همکاران سال 83 بود که همگی بازنشسته شدیم تا سال 93 که پس از 10 سال دوباره دیداری تازه کردیم و این دیدار به واسطه تشکیل (NGO) بسیار برایمان خوشایند بود.
تسنیم: پروانه و مجوز رسمی تأسیس این (NGO) را چه زمانی به دست آوردید؟
سرهنگ بازنشسته خلبان کلانتری: در زمستان سال 1394 هیئتی با عنوان هیئت مؤسس همت کردیم و در نشستی تصمیم گرفتیم یک سازمان مردم نهاد برای گردهم آوردن ارتشیهای بازنشسته در اصفهان تشکیل دهیم، در 23 آبان سال 93 اولین جلسه (NGO) را به طور غیررسمی تشکیل دادیم و تصمیم گرفتیم این سازمان را به طور رسمی و قانونی در اصفهان ثبت کنیم.
سازمان مردم نهاد خلبانان هوانیروز اصفهان با طی مراحل قانونی و اداری در فرمانداری در 29 مهر سال 95 دستور تشکیل (NGO) صادر و پروانه 10 اسفند پارسال این سازمان به اعضای هیئت مدیره ابلاغ شد.
از جمله اهداف این (NGO) در حوزههای فرهنگی، اجتماعی، تخصصی و نیکوکاری و بهرهمندی از توانمندیهای فرزندان ارتشیان است.
برگزاری نشستهای ماهانه با هدف تازه کردن دیدار صمیمانه اعضا، خاطره گویی و شارژ روحی دوستان تا نشست بعدی، ملاقات و عیادت از همکارانی که در بستر بیماری به سر میبرند، کمکهای مالی به خانوادههای ارتشی و برگزاری مراسم باشکوه تشییع پیکر همکاران متوفی هم از جمله اقدامات ما در این سازمان مردم نهاد است؛ ضمن اینکه با انجام اقدامات لازم، قطعهای در آرامستان باغ رضوان با نام قطعه «نام آوران» ویژه ارتشیان متوفی به منظور ارج نهادن به دلاورمردیهای آنان اختصاص دادهایم.
بعد از تشکیل این سازمان از خلبانان ارتشی دیگر استانها از جمله تهران با حدود 250 خلبان دعوت کردیم به اصفهان آمدند تا پس از آشنایی با مراحل تشکیل این (NGO) سازمانهای مشابهی را برای ارتشیان بازنشسته و دلاور در استان خود پایه ریزی کنند.
سازمان مردم نهاد خلبانان هوانیروز اصفهان نخستین بار در کشور با همکاری دوستان من تشکیل شد و مجوز گرفت و البته پیش از آن در تهران (NGO) خلبانان نیروی هوایی ارتش تشکیل شده بود.
تسنیم: بازیابی روحیه قوی ارتشیها به ویژه خلبانان غیور دوران دفاع مقدس هم از اهداف تشکیل سازمان مردم نهاد شما بود؟
سرهنگ بازنشسسته خلبان عبدالحسین یوسفی نژاد رئیس هیئت مدیره (NGO) خلبانان هوانیروز اصفهان: از مهمترین اهداف ما در این سازمان همین بود، بازیابی روحیه قوی و توانمند ارتشیان؛ چون بعد از بازنشستگی تنها و غریب مانده بودیم و به تجدید دیدار با دوستان قدیمی به شدت نیاز داشتیم.
در یکی از نشستهای دوستانهای که در (NGO) با همکاران داشتیم، همسر یکی از همکاران با ما تماس گرفت و گفت: از زمانی که این سازمان را تشکیل داده و همکاران قدیمی را دور هم جمع کردهاید روحیه همسرم بسیار شاد شده است و حتی در رفتار و گفتار او هم تأثیر مثبت داشته.
شناساندن دلاورمردان ارتش در دوران دفاع مقدس از دیگر اهداف ما در این سازمان است، برای مثال یکی از بهترین خلبانان ما از دنیا رفت اما در محلی که زندگی میکرد کسی نمیدانست وی چه مقام و افتخاراتی داشت؛ ما از طریق (NGO) و با کمک فرماندهان پایگاه در تشییع پیکر این خلبان گروه موزیک را با حضور تعدادی از همکارانی که با لباس فرم پرواز آمده بودند جلوی درِ منزل آن مرحوم بردیم و وقتی مارش نظامی نواخته شد تازه خیلی از همسایه ها و مردم محل متوجه شدند در کنارشان یک خلبان دلاور زندگی میکرده و کار به جایی رسید که تعداد زیادی از مردم محل ما را در تشییع پیکر همکارمان همراهی کردند و فضای معنوی، آبرومند و با احترامی به وجود آمد که در شأن یکی از بهترین خلبانان ارتش جمهوری اسلامی بود.
اقداماتی این چنین برای روحیه دهی و دلجویی از همکاران بازنشسته و به ویژه مردان غیور دوران جنگ و پس از آن انجام دادیم از جمله ملاقات و دلجویی از سرهنگ جواد پورصدری که از شجاعترین و ارزشمندترین خلبانهای جنگنده بود و عملیاتی را با جان و دل انجام میداد که کمتر کسی تن به آن میداد.
من به خانواده ایشان گفتم شما حتی نباید اجازه دهید این دلاور مرد پایش را زمین بگذارد چون جای پای او روی چشمانمان است.
تسنیم: از اقدامات خیرخواهانه در سازمان خود بفرمایید.
سرهنگ بازنشسسته خلبان عبدالحسین یوسفی نژاد: ما در (NGO) تلاش میکنیم در زمینههای خیریه هم اقدامات مؤثری را انجام دهیم، وقتی همکاران ما بیمار میشدند کسی اطلاع پیدا نمیکرد، از یگان اصلی خود که منفک شده بودند از اجتماع هم متأسفانه منفک شده بودند، نمیدانم دلیل اصلی این مشکل چیست اما این را خوب میدانیم که اگر همین ارتشیهای دلاورمرد نبودند کشور ما امروز چند تکه شده بود، از عملیات مرصاد تا جنوب و جنوب شرق.
دو نفر از خلبانان ما وقتی در عملیات مرصاد مورد اصابت ضدهوایی قرار گرفتند، 48 ساعت روی یک درخت زندگی کردند با لباسهای پاره و زخمی ولی امروز کسی قدر آنان را نمیداند و نمیدانند این مردان برای حفظ کیان کشورمان چه کردند. به همین دلیل سازمان مردم نهاد خلبانان استان اصفهان را تشکیل دادیم.
تعداد زیادی از بازنشستگان ما به دلیل مسائل معیشتی، اقتصادی و اجتماعی آنقدر منزوی و سرخورده شدهاند که حتی حاضر به صحبت کردن هم نیستند و خیلی از پیشکسوتان ما به دلیل بی عدالتیهای موجود در جامعه ترجیح میدهند خانه نشین باشند.
تسنیم: زمینهای هم برای انتقال تخصص و تجربه خلبانان ارتشی دوران جنگ با خلبانان جدید فراهم شده است؟
سرتیپ بازنشسته خلبان اکبر توانگریان: به آن صورت نه ولی مسائل خیلی بزرگی اتفاق افتاد که یک موردش همین وجود دانشکده خلبانی در دل هوانیروز است که بچههای ما با باور ایرانی و تخصصشان آن را راهاندازی کردند؛ ما قبل از انقلاب چنین دانشکدهای نداشتیم چون توان این کار نبود. فکر نکنید ما فقط یک استاد در ناسا و یک دانشمند و چندین استاد نخبه دانشگاهی در آمریکا و اروپا داریم؛ آنهایی که در ایران ماندند همین دلاورمردان هستند.
امروز همه فرماندهان نیروهای نظامی از شاگردان و زیردستان همین آقایان (NGO) هستند که هیچ کدامشان تجربه جنگ با دشمن را ندارند؛ امیدواریم یک روز این تشکلها به جایی برسد که از اعضای (NGO) ها برای استفاده از تجربههای ناب دوران جنگ استفاده شود و مواقعی که آمریکا یا اسرائیل کشورمان را تهدید میکند با استفاده از تجربه مردان جنگ در همین سازمانهای مردم نهاد بتوانیم برنامهریزی درست و تحلیل تخصصی مناسبی برای مقابله با دشمن ارائه دهیم.
شاید باورتان نشود، من سال 63 فرمانده پایگاه چابهار بودم که از آمریکا برای من دعوت نامه فرستادند که بیا اینجا معلم خلبانی ما باش! همه نیروهای امنیتی هم نگاه میکردند ببینند پاسخ من چیست و من قاطعانه پاسخ رد دادم. کار آمریکاییها از اول هدفمند بود؛ نیروهای کارآمد را به سمت خود میکشیدند تا از هر معرکهای به نفع خود استفاده کنند.
من آن زمان در آمریکا دوره خلبانی را گذراندم و انصافا شاگرد خوبی هم بودم، اما دانشجویان خلبانی امروز در کشور ما خیلی بهتر هستند چون علاوه بر به روز شدن دانش از تجربههای نایاب ما هم بهره مند هستند، چیزی که ما در دوران آموزشی از آن بیبهره بودیم.
معلمان خلبانی که ما بالای سر این دانشجویان گذاشتهایم تجربه جنگ دارند و هر کدام کمتر از 50 پرواز در دوران جنگ تحمیلی نداشتهاند و این تجربه بسیار ارزشمند و ناب است که در اختیار دانشجویان امروز خلبانی ارتش قرار گرفته و ما آن غیرت و حس مسئولیت خود به وطن را به آنان منتقل کردهایم که از جمله میتوان به فرمانده کنونی نیروی هوایی ارتش اشاره کرد و گفت که امروز مجموعه نیروی هوایی ارتش کشورمان دست پخت خودمان است و بسیار حرفهای است و ما هیچ نگرانی از نوع بالگردهای موجود نداریم چون آن دوران با کمترین تجهیزات پرواز میکردیم و هدف دشمن را میزدیم.
خودمان در عملیات پروازی جزئیات پرواز و هدف گیری را تخمین میزدیم تا با کمترین آسیب و با بهترین تاکتیکها دشمن را زمینگیر کنیم، این تجربیات باید بیش از این به کارگیری شود که امیدواریم به زودی و با فعالیت (NGO) خلبانان هوانیروز اصفهان در مقاطع مختلف کشورمان تحقق یابد.
تسنیم: به نظرتان رمز موفقیت ما ایرانیها در حفظ روحیه جهادی چیست؟
سرتیپ بازنشسته خلبان اکبر توانگریان: ما ایرانیها هر مشکلی هم که در داخل بین خودمان داشته باشیم وقتی پای دفاع از مملکت و ناموسمان وسط باشد همه اختلافات را کنار میگذاریم و یک دل میشویم و این را همه میدانند؛ در زمان جنگ هم همینطور بود، 8 سال جنگ تحمیلی شوخی نبود، کشوری بودیم که از نظر نظامی یک چیزهایی در انبارهایمان داشتیم ولی سرسوزنی تجهیزات از جایی دیگر به ما اضافه نمیشد این مدیریت میخواست.
آن زمان همه گمان میکردیم جنگ عراق با ما 10 روز یا دست کم یک ماه بیشتر طول نمیکشد. کسی فکرش را هم نمیکرد 8 سال این جنگ به طول انجامد! اما با این حال طوری برنامهریزی کردیم که اگر بیشتر هم طول میکشید دوام میآوردیم همانطور که بعد از جنگ در عملیات «مرصاد» اتفاق افتاد
همین بچههای امروزی که لباسهای غربی میپوشند و مدل موی عجیب و غریب درست میکنند و ظاهرشان نشان نمیدهد هم، پای مملکتشان در میان باشد میروند و جان میدهند برای وطن.
فکر میکنید همه رزمندگان دوران دفاع مقدس فقط با اعتقادشان به جنگ رفتند؟ نه، اگر اینطور بود چرا ارامنه ایران و دیگر اقلیتهای مذهبی هم مارا در جنگ همراهی کردند؟ این یعنی همه ما با عشق به وطن و غیرت ایرانی جنگیدیم، همان غیرتی که جهان از تحریک آن هراس دارد، ما عادت نداریم برای دفاع از میهن خود از به اصطلاح ابرقدرتها یا کسی دیگر اجازه بگیریم همانطور که در جنگ تحمیلی اجازه نگرفتیم.
گفتوگو از سیده سارا اطهری و مسعود سعیدی
انتهای پیام/