ترامپ، کیک شکلاتی و مقابله با سیاست "موازنه نرم" روسیه و چین
مسکو و پکن برای شکستن قدرت هژمونیک آمریکا تلاش کردند تا با ائتلاف و اتحاد نظام تک قطبی را از بین ببرند، اما به نظر میرسد که ترامپ از موازنه نرم آنها بر علیه واشنگتن جلوگیری کرد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، حمله موشکی آمریکا به مواضع سوریه زمانی انجام شد که ترامپ با همتای چینی خود دیدار داشت. به گفته ترامپ، او و رئیسجمهور چین در حال خوردن یک کیک شکلاتی بودند که با اطلاع یک ژنرال آمریکایی، ترامپ به شی جین پینگ خبر داد که ما هم اکنون با 59 موشک به مواضع سوریه حمله کردیم!
با این حال چین موضع خاصی در برابر این حملات اتخاذ نکرد و در شورای امنیت سازمان ملل هم به قطعنامهای که درباره حمله شیمیایی خان شیخون و انتساب آن به دولت سوریه تنظیم شده بود، رای ممتنع داد. در حالی که روسیه قطعنامه مذکور را وتو کرد.
این مسئله با مقایسه قطعنامههای مشابه شورای امنیت و هم نظر بودن چین با روسیه نمود بیشتری پیدا میکند و این پرسش مطرح میشود که ترامپ ناخواسته چه سناریویی را رقم زده است؟
بعد از فروپاشی شوروی، جهان به یک نظام تک قطبی تبدیل شد. چراکه آمریکا توازن موجود را از میان برده و خود به یک قدرت برتر و هژمون در جهان تبدیل شد، اما بعد از سال 2006 با شکلگیری همکاریهای منطقهای و فرامنطقهای قدرتهای بزرگ، واشنگتن خود را در یک چالش ساختاری و خطر کاهش قدرت هژمونیک روبرو دانست.
بخش قابل توجهی از این همکاریها به مناسبات نزدیک روسیه و چین باز میگردد. چین در این سالها توانسته بود به رشد اقتصادی قابل ملاحظهای دست یابد و در مقاطعی از نظر اقتصادی بالاتر از آمریکا و در رتبه اول قرار بگیرد. چین به لحاظ قدرت نظامی نیز به موفقیتهای زیادی دست یافت و توانست به حداکثر توان بازدارنگی برسد.
اما اقتصاد چین با وجود اینکه رشد زیادی دارد، در مواقعی بسیار آسیبپذیر عمل میکند. زیرا پایه مبادلات تجاری ثبات و امنیت در داخل و در نزدیکی مرزهای هر کشور است. افزون بر اینکه جلب اعتماد کشورها و چندجانبهگرایی مثبت چرخ اقتصاد را به حرکت در میآورد.
بدین ترتیب از بین رفتن ثبات در آسیای شرقی و مناطق مهم جهان بر اقتصاد چین تاثیر منفی میگذارد، چون اکثر تولیدات کشور چین انحصاری نیست و بخش لاینفک نیاز کشورها مانند منابع انرژی را تشکیل نمیدهد.
بنابراین ظهور مجدد قدرتی همپایه با رویکردی مشترک مانند روسیه که از منابع انرژی فراوانی برخوردار باشد میتواند از آسیبپذیری کشورهایی مانند چین بکاهد و تا حد قابل توجهی ضریب امنیت اقتصادی آنها را بالا ببرد.
روسیه نیز به نوبه خود رشد قابل ملاحظهای در اقتصاد داشته و در سالهای پس از جنگ سرد، به خصوص در دوران ریاست جمهوری پوتین و مدودیف توانسته به ثبات سیاسی در داخل، شاخص توسعه بالا و قدرت نظامی قابل توجهی دست یابد. به دنبال همین پشتوانه مسکو سیاستهای کلانی درباره جلوگیری از حضور و نفوذ قدرتها در آسیای مرکزی و قفقاز اتخاذ کرد.
از این رو، چین و روسیه به عنوان قدرتهای نوظهور تلاش کردند تا رشد و توسعه کشور خود را به سطح بالایی برسانند، اما این بار تحمل ایالات متحده آمریکا به عنوان یک قدرت هژمونیک دشوار بود.
اگر به تعریف آنتنیو گرامشی از واژه هژمونی مبنی بر توانمندی ابتکاری یک دولت قدرتمند در شیوه مدیریت جهانی و برتری بدون منازعه آن دولت با استفاده از منابع اقتصادی، نظامی و ایدئولوژیک را در نظر بگیرم، تا حد زیادی مشکل مشترک روسیه و چین را متوجه میشویم.
بدین ترتیب روسیه و چین سعی کردند تا سیاست "موازنه نرم" را علیه آمریکا به کار ببرند. بر اساس نظر رابرت پاپ، موازنه نرم خنثی کردن عملکرد یک دولت در حال رهبری، بدون مقابله مستقیم است. نقطه مشترک در تمام تعاریف از موازنه نرم ائتلاف دو قدرت یا بیشتر بر علیه قدرت برتر است، به گونهای که از اقدامات یکجانبه آن جلوگیری کنند.
مسکو و پکن بر همین اساس تلاش کردند به صورت دو جانبه یا در قالب سازمانهایی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای، راهبردها و اقدامات هماهنگی را انجام دهند و هژمونی آمریکا را بشکنند.
درست است که در این میان کشورهای نوظهور دیگری مانند برزیل یا هند حضور داشتند اما بنیان موازنه نرم در دستان روسیه و چین قرار داشت و واشنگتن آینه هژمونیک خود را از ناحیه این کشورها آسیبپذیر میدید.
در مجموع، ترامپ در اظهارات انتخاباتی خود نیز سخنان تهدیدآمیزی نسبت به چین و در عین حال نگاه مثبتی به مسکو داشت، اما بعد از به ریاست جمهوری رسیدن از شدت تهدیدات علیه چین کاسته شد و با حملات موشکی اخیر آمریکا به مواضع سوریه، یکباره بر خلاف نظر مسکو حرکت کرد.
این مسئله اگر از پیش طراحی شده یا به صورت تصادفی باشد، در ظاهر نشان از نقشه منظم و ترسیم شدهای دارد. چراکه ترامپ در حالی بر خلاف منافع مسکو اقدام کرد که به دیدار همتای چینی خود، یعنی رئیس جمهور کشور قدرتمند متحد با روسیه مشغول است.
این طرح مبهم بی نتیجه هم نبوده است، زیرا چین به قطعنامه شورای امنیت که توسط انگلیس، فرانسه و آمریکا تنظیم شده بود، رای ممتنع داد. در صورتی که روسیه آن را وتو کرد، با این حال ممکن است پکن جهت تامین ثبات و افزایش امنیت اقتصادی رویکرد دوگانهای در برابر روسیه داشته باشد و حداقل تقابل جدی با سیاستهای کاخ سفید نداشته باشد. از این رو میتوان گفت که بر خلاف تصور ترامپ حداقل در این مقطع زمانی جلوی سیاست موازنه نرم روسیه و چین علیه واشنگتن را گرفته است!
گزارش از میکائیل مدیرروستا
انتهای پیام/