انسانهایی که به شهرشان شناخته میشوند
معمولا آدمها را در درجه اول با زادگاه مادری و بعد با شهری میشناسند که در آن زندگی میکند. این مسئله به مرور زمان موجب احساس تعلق خاطر فرد به محل سکونتش میشود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سید محسن طباطبایی، دبیر انجمن علمی اقتصاد شهری ایران یادداشتی نوشته است که در ادامه میخوانید: عوامل بسیاری میتوانند این حس را تشریح کنند یا آن را کم رنگ کنند از جمله این عوامل میتوان به زیرساختهای شهر، سمبل های شهر، نمادهای اجتماعی شهر، عناصر زیبا شناسانه شهر و عوامل فرهنگی و اجتماعی شهر اشاره کرد.
یکی از واژههایی که میتوان این احساس را در آن تعبیر کرد حس تعلق خاطر است. با این مفهوم شهر فراتر از یک فضای فیزیکی مورد توجه قرار میگیرد. حس تعلق عامل مهمی در شکل گیری پایههای ارتباطی استفاده کنندگان و محیط است که موجب تغییرات کمی و کیفی در محیط میشود. این احساس تعلق گاهی تا دلبستگی و وابستگی به مکان پیش میرود.
احساس تعلق زمانی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد که باعث شکلگیری هویت مشترک برای ساکنین یک شهر میشود. از این منظر شهر فقط یک سکونتگاه نیست بلکه فضایی محبوب و دلنشین است که روح انسانی و اجتماعی در آن دمیده شده است. هویت شهری، هویتی است که تداعی کننده خاطرات عمومی در شهروندان و تعلق خاطر شهرنشینان به سوی یک نشانه یا نماد مشترک است.
شهرسازان کنونی در طراحی شهرها سعی میکنند هویت مردمان، سنت، ارزشها و گذشته منطقه سکونت را در نظر بگیرند مسئلهای که در شهرسازی ایران تا حدود زیادی مورد غفلت قرار گرفته است.
شاید در نگاه اول هویت شهر معلول شهروندان آن باشد اما شهروندسازی فرایندی است که تحت تأثیر المانها، ساختارها و مبلمان شهری قرار میگیرد. هر اندازه هویت شهری ساختار قویتر داشته باشد بیشتر میتواند رفتار شهروندان را در راستای رسالت و آرمانهای شهر قرار دهد.
هر چند شهر باید روی شهروندان اثرگذار باشد. شهروندان باید بتوانند از محیط و شکل شهر هویتشان را شکل دهند. هویت شهری میتواند ساکنین یک شهر را به شهروند تبدیل کند یعنی موجب فرایند شهروند شدن شود، پس همانگونه که مشاهده میشود هویت شهری معلول فرهنگ شهروندان آن است ولی فرایند شهروندسازی را تحت تاثیر قرار میدهد و میتواند باعث تدوین معیارهای مرتبط با مشارکت و قضاوت نزد ناظران و ساکنان شود.
با توجه به اینکه هویت مجموعهای از صفات و ویژگیهایی که باعث تشخیص یک فرد یا اجتماع از افراد یا جوامع میشود و به تبع آن شخصیت و هویت مستقل شکل میگیرد اگر افراد ساکن در یک شهر نتوانند اشتراکات خود را پیدا کنند و یک کلیت شکل دهند موجب سردرگمی هویت میشود که بسیار نگران کننده است مسئلهای و میتواند زنگ خطری برای آینده نه چندان دور شهرها باشد.
برنامهریزی و مدیریت شهری را نمیتوان صرفاً بر اساس آمارهای اقتصادی یا با توجه به ترمیم معماری و میزان سرمایهگذاریها در املاک سنجید. اگر به بعد انسانی شهر کم توجهی شود، عواقب ناگواری را در پی خواهد داشت. به این جهت توجه خاص به عواطف، احساسات، خلاقیتهای انسانی و رشد شخصیت در شهر اهمیت زیادی دارد.
بنابراین مدیران شهری باید هویت و شخصیت شهرها را جدی بگیرند تا شهروندان احساس تعلق خاطر داشته باشند، اگر احساس تعلق و احساس هویت مشترک به وجود بیاید میزان درک شهروندان از وضعیت شهر و هم شهریان بالاتر می رود، احساس مسئولیت اجتماعی رشد میکند، میزان همدلی افزایش پیدا میکند، شبکههای حمایت اجتماعی گسترش پیدا میکند، سلامت روان افزایش پیدا میکند و همه ساکنان شهر خود را در رشد، پویایی و شکوفایی شهر سهیم میدانند. زیرساختها را کمتر تخریب میکنند و خود را در سرنوشت شهر و آینده آن بیشتر سهیم میدانند.
بنابراین از بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی و اخلاقی پیشگیری میشود و درصد آنها کاهش پیدا میکند و در بلندمدت از نظر اقتصادی سود زیادی حاصل جامعه در سطح کلان میشود و از نظر اخلاقی، اجتماعی و معنوی میتوان آرام آرام فاصله بین شهر صنعتی امروز و مدینه فاضله را کمتر کرد.
انتهای پیام/