راهکار عبور از غیبت به سمت ظهور/ آیا انقلاب اسلامی استحاله خواهد شد؟
تمدن غربی ۴۰۰سال تولید دانش کرده تا توانسته یک نظام اجتماعی را در دنیا سامان بدهد درحالیکه ما با یک حداقلی از اندیشه ولایت فقیه وارد شدهایم و به نظام اجتماعی رسیده ایم. این محبت خدا است!
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، تبیین اندیشه امام راحل و مقام معظم رهبری به عنوان اصلی ترین تئوریسینها و هادیان انقلاب اسلامی پس از گذشت چهار دهه از انقلاب، یک ضرورت کلیدی برای ادامه حیات آن است. منظومه فکری رهبر انقلاب که استمرار و ادامه منظومه فکری امام راحل محسوب می شود دارای ابعاد گسترده و پیچیده ای است که اگر بتوان به درستی آن را تببین کرد، می تواند به مثابه نقشه راه مسیر انقلاب اسلامی باشد. برای تبیین ضرورت و چیستی منظومه فکری امام راحل و رهبر معظم انقلاب و نسبت این منظومه با ظهور با حجت الاسلام اصفهانیان، معاون موسسه مطالعات راهبردی اصحاب الحسین (علیه السلام) به گفت وگو پرداختیم.
تسنیم: ضرورت تبیین اندیشه رهبری در نسبت با غایت کلان انقلاب اسلامی که ظهور است را چگونه ارزیابی می کنید؟
بعد از اینکه درسهای ولایت فقیه امام در دهه40 در نجف شکل گرفت، تا به حال یک تبیین جامع نسبت به این مقوله نداشتیم یعنی ما با یک اندیشه طرح شده از جانب امام جلو آمدیم و با حرف شنوی از ایشان انقلاب کردیم بعد به موقعیت آن نیازهایی که تشکیل یک جامعه برای ایجاد نهادهای خودش دارد رسیدیم، بدون اینکه مبانی آن را در دست داشته باشیم. در ابتدای انقلاب اگر سه سال دانشگاهها جهت انقلاب فرهنگی تعطیل شد برای این بود که این جنس از مبانی که متاثر و برآمده از فضای انقلاب است در معرض جامعه قرار بگیرد که البته نتیجهاش ناقص ماند و بعد مجبور شدیم با همان دروس سابق دوباره دانشگاهها را بازگشایی کنیم.
علوم انسانی به عنوان علمی که ساختارهای اساسی جامعه از دل آن بیرون می آید با اینکه انقلاب صورت گرفت اما در این سالها متاثر از مبانی و فضای انقلاب مورد بازنگری قرار نگرفت. ما در این سالها(دهه60-70) تا به امروز با حالت آزمون و خطا جلو آمدهایم. با این فضایی که ترسیم کردم باید بگویم که تبیین کردن اندیشه رهبری، تلاشی است در راستای پر کردن این خلا در حرکت به سوی جامعه مهدوی.
انقلاب اسلامی محصول ارتباط امام با قرآن و ثقلین است
تسنیم: بعضی از متفکرین معتقدند که اندیشه امام و رهبری در یک جریان بزرگتری که ادامه همان سیر و سنت حکمای اسلامی(مثل ملاصدرا و علامه طباطبایی) است، قرار می گیرد. اگر این ادعا را بپذیریم چرا برای شناخت دقیق و عمیقتر اندیشه امام و رهبری، ابتدا به تبیین و شناخت اندیشه حکما نمی پردازیم؟
بنده با ادعایی که از قول برخی متفکرین نقل فرمودید به یک معنا مخالف و به یک معنا موافقم. وجه موافقتم این است که به هر صورت اندیشه متفکرین، در حال رشد و تکوین است و فرد بعدی در نسبت با فرد قبلی به دلیل اینکه آثار او را دیده و بررسی کرده امکان خطای کمتری دارد و می تواند نقاط قوت بیشتری از خود نشان دهد. اما به یک معنا مخالفم و آن این که تصور کنیم حاصل و نتایج دقیق فعل پیشینیان، لزوما می بایست همان فعل امام راحل می شد! این غلط است زیرا میزان تصحیحی که امام بر اندیشه پیشینیان صورت داد بسیار زیاد است. به عنوان مثال، امام خودشان مدرس کتب فلسفی هستند اما وقتی برآیند سالها تحصیلشان را در عرصه فلسفی-عرفانی می خواهند در معرض قرار بدهند، در همان سالی که به گورباچف توصیه می کنند که با آثار گذشتگان فلسفی- عرفانی ما آشنا بشود، یک نامهای به صورت ارشادگونه به عروس شان خانم فاطمه طباطبایی می نویسند و ایشان را از فضای فلسفی و عرفانی مصطلح تحذیر می دهند و می فرمایند آن چیزی که برای من از فلسفه و عرفان شکل گرفت جز حجاب برایم چیزی نیفزود و تو خودت را از این رها کن. این رویکرد فلسفی و عرفانی برای یک گروهی جدا شدن از حجابهاست و برای گروهی دیگر، فرو رفتن در حجابهاست.
بنابراین این ادعا که اگر امام هم نبود، نتیجه طبیعی سیر رشد اندیشمندان این بود که این انقلاب توسط فرد دیگری رقم می خورد و به همین شکل به پیش می رفت، یک ادعای غلطی است. خداوند یک فرد ذوفنون را آورد که از دانشها استفاده می کرد اما مدلش لزوما برآمده از دانشها نبود! امام با یک مدل جدیدی به صحنه آمد به این معنا انقلاب اسلامی اگر میخواهد مسیرش را امتداد ببخشد نمی تواند صرفا با حاصل افعال اندیشمندان مسلمان پیشرو باشد.
ما یک تصویری در اینجا داریم که مشاهده می کنید. این تصویر دستگاه فکری و عملی امام و رهبری را نشان میدهد. در این تصویر، به اندیشه امام و رهبری به مثابه یک دستگاه عظیم که حاصل جریان ولایت خداست، نگاه می شود. در این تصویر در سه بخش به اندیشه امام و رهبری توجه شده است، فضای اول فضای جریانات الهی است که بر یک ولی الهی سایه میافکند یعنی همان جریان ولایت الله و اولی الامر. مجموعه وسط، مجموعه دانشها و تجربههاست. تا جایگاه دانشها و تجربه به نسبت هدایت الهی روشن نشود آنگاه فهم دقیقی از اندیشه و عمل امام و رهبری صورت نخواهد گرفت. دانش فلسفه، فقه، کلام، حدیث و... حاکم بر امام و رهبری نبوده بلکه محل توجه و استفاده بسیاری برای آن بزرگواران بوده است. آن چیزی که بر امام و رهبری حاکم بوده و هست، ولایت الهی است.
پس، انقلاب اسلامی ضمن اینکه از مبانی حکما و دانشهای گوناگون استفاده می کند اما تجربیاتی دارد که در هیچ کتابی نیامده و فراتر از این تجارب و اندیشهها که به مثابه دو بال هستند، فضای آسمان ولایت و هدایت است. این سه(آسمان ولایت، فضای اندیشه و فضای تجربه) عامل فعل و قول امام و رهبری میشود.
تسنیم: مجموعههایی که در کشور در حال تبیین اندیشه رهبری هستند، هرکدام با رویکردهای گوناگون به این موضوع می پردازند که بعضا نتایج معارضی هم حاصل می شود. خب با وجود این، اگر کسی بخواهد به شناخت اندیشه رهبری بپردازد با این فضای تکثر آراء درمورد ایشان، آیا سردرگم نخواهد شد؟
در این موارد، متن و سخن صریح وارده از امام و حضرت آقا شاخص ماست که ایشان براساس آن، متون فلسفی و عرفانی را تا یک جایی هموارکننده راه و از یک جایی به بعد مانع و حجاب راه می دانند( حسنات الابرار و سیئات المقربین). ساخت و سازهایی که امام و رهبری در سالهای حیات مبارکشان شکل داده اند چندین برابر بسیاری از حکما و عرفاست. نوع عرفان عملی امام در کدامیک از عرفا دیده می شود؟ میان امام و بسیاری از عرفا و حکما، هزاران کیلومتر فاصله است.
عرفانی که تا به حال در عرصه اجتماعی ورود پیدا نکرده چطور میی تواند محصولش، انقلاب اسلامی بشود؟! فلسفهای که بن مایهاش توکل نیست چطور می خواهد محصولش بشود انقلاب اسلامی؟! حرکت امام و رهبری برآمده از متن قرآن و ثقلین است. به میزان ارتباط ایشان با ثقلین، آن را وارد عرفان و فلسفه هم می کند.
راهکار امام زمان(عجل الله) برای ظهور خویش
تسنیم: چرا با وجود اینکه ما انقلاب کردیم و 38سال هم از آن گذشته، هنوز نتوانستیم امام راحل و رهبری را که عرفان شان در عمل ظهور یافته برای بسیاری از جوانان تبیین کنیم؟ خلا کجاست؟
یک بخش اشکال، بیرونی است که مشکلات مختلفی مثل ترور منافقین، جنگ تحمیلی و... فرصتها را به این صورت قرار داد. بخش دیگر به این دلیل است که ما وارد یک جریانی شدیم که در طول تاریخ بی نظیر و عظیم، و بلکه غیر قابل احصاء است. انقلاب اسلامی به تعبیر رهبری در امتداد وعدههای قرآنی است. اگر در این حیطه مقداری غور کنیم، یکی از بحثهایی که برایمان پررنگ می شود توقیع امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) به مرحوم شیخ مفید است.
در آنجا، حضرت راهکار عبور از غیبت به سمت ظهور را مطرح کرده است. در این مورد به صورت تخصصی ورود پیدا نمیکنم اما اجمالا یکی از عناصری که حضرت در آن توقیع می فرمایند، عنصر تحول قلوب مؤمنین به صورت جمعی است. پس ابتدا باید تحول قلبی به صورت جمعی درمورد حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه) رخ بدهد، تمام این هزار سال، تحول قلبی به صورت فردی بوده و انقلاب اسلامی اولین مقطعی است که بر مدار امامت و ولایت یک نظام ایجاد میشود. این ماجرای عظیم چگونه باید تبیین بشود؟ مقدمه تبیین، شناخت تبیین گران است. اصلا شناخته ایم؟! بله این کوتاهی ماست کم کاری کردهایم. عجیب است که ظرفیت ابتدایی این تحول قلوب به صورت جمعی که نتیجه کار امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) بود، شکل گیری 98درصد آراء مردم در ابتدای انقلاب بود.
تمدن غربی 300-400سال تولید دانش کرده تا توانسته یک نظام اجتماعی را در دنیا سامان بدهد درحالیکه ما با یک حداقلی از اندیشه ولایت فقیه وارد شدهایم و به نظام اجتماعی رسیده ایم. این محبت خدا است! ما از حیث دانشی آنقدر فربه نشده بودیم که تمدن و انقلابمان بخواهد حاصل دانش ما باشد. انقلاب ما، حاصل یک جریان نور از سوی آسمان ولایت و تحول قلبی بود. باید در شناخت آن همت می کردیم. اما از مبانی دینی ورود نکردیم لذا بعد از آن در تولید دانش گیر کردهایم.
بنده در کتاب راه فردا، 16ماجرا ذکر کردهام همگی موید این است که امام راحل با آینده خدایی آشنا بودند. چنین کتابی 30سال بعد از انقلاب نوشته شده است و این بدان معناست که ما به صورت خوبی از حیث دانشی وارد انقلاب اسلامی و آینده آن که از اهم امور است نشدیم.
تسنیم: ادامه روند عهد انقلاب اسلامی را با وضعیت موجود چگونه می بینید؟ آیا ادامه این عهد، کماکان در ذیل اندیشه ولایت استمرار خواهد یافت و یا امکان خطر استحاله وجود دارد؟
اگر منطق ما، منطق تاریخهای متداول و رایج نباشد و حاضر بشویم که منطق مطالعاتمان را در انقلاب اسلامی منطق هدایتها که منطق قرآنی است قرار بدهیم آنگاه با آیندهای مواجه خواهیم بود که سراسر عهد و سراسر لبیک خواهد بود. برحسب آیات متعدد قرآن، سرزمین ایران یک سیر رشدگونه از هنگام آشنایی با اسلام داشته است که مبسوط آن را در کتاب چهار جلدی هدایت به مهدی مطرح کردهام.
جایگاه ایران در آیات قرآن
طبق آیات قرآن، این سرزمین با یک جریان حبّی مواجه میشود که هم اکنون مواجه شده است. این سرزمین در آستانه مواجهه با یک نوع خاصی از تربیت است که تربیت فاطمی و قدسی است. شاید فضای افول فرهنگی که پس از جنگ صورت گرفت یک مقدمه و نشانهای باشد برای تشدید نیازها و اینکه ما در آستانه همان تربیت قدسی باشیم که خدای متعال وعده کرده است.
آینده، بسیار روشن و پرامید است. اولین بار است که شما می بینید یک دولتی تشکیل میشود که ابتدای آن با همراهی شدید اجتماعی به سمت خاصی یعنی نگرش های بیرونی هست و وقتی به نیمه میرسد مجبور میشود جهت رویکردش را به سمت دیگری بازگرداند و در زمان های مختلف، نسبت به ترمیم چهره خود اقدام نماید. بنده سخنان رئیس محترم جمهور در 16آذر سال 95 را از این جنس میدانم و آن را نوعی اجبار به بازگشت به رویکردهای انقلابی میدانم. این اجبار در مقاطع مختلف در این چند سال اخیر را چه کسی شکل داده است؟!
فضای غالب آینده فضای غلبه حزب الله است و این تعلق به هیچ جریان سیاسی ندارد بلکه محصول آسمان ولایت است. نمونه این را در حرکت دولتی که ابتدای کارش برخلاف فضای انقلابی بود و سپس تغییر مسیر داد میبینید. این حاکی از یک دست غیبی است که درحال کمک رسانی به جریانات انقلابی است. منظورم از جریان انقلابی، جریان حزبی اصول گرایان نیست! این دست غیبی همانگونه که جریانات اصول گرا را کمک میکند تا به حقیقت انقلاب متصل شوند و به تعبیر حضرت آقا فاصله خود را کم کنند، جریانات اصلاح طلب را هم کمک میکند که اگر به بیرون وابستگی دارند، باور کنند که این وابستگی خطاست. بنده معتقدم به همان اندازه که جریان اصول گرا دچار خطاست جریان اصلاح طلب هم دچار خطاست. هر دو این جریانات باید به تعبیر رهبر انقلاب به فضای انقلاب بازگردند. و این جز به دست غیبی و آسمانی محقق نخواهد شد. ای کاش پیش از صحنه های دشوار و پیش از اجبار، دست در دست هم نهیم و به سوی آینده الهی این سرزمین که در قرآن و روایات عترت ترسیم شده است گام برداریم.
انتهای پیام/