سازوکار جشنواره فجر دورهمی و خاله‌بازی است/مدیر مولوی جرأت داشته باشد و بگوید ما این کار را نمی‌خواهیم

سازوکار جشنواره فجر دورهمی و خاله‌بازی است/مدیر مولوی جرأت داشته باشد و بگوید ما این کار را نمی‌خواهیم

کارگردان «تو با کدام باد می‌روی» مدعی است سازوکار جشنواره تئاتر فجر شبیه به یک دورهمی خاله‌بازی است. او همچنین مدیریت مولوی را متهم می‌کند که در انتخاب آثار توسط بازبین‌ها دخالت مستقیم دارد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نمایش «تو با کدام باد می‌روی» عنوان نمایشی است که با موضوع مهاجرت، موضوع مورد علاقه این روزهای هنرمندان، در تئاتر مستقل تهران روی صحنه رفته است. کمال هاشمی براساس متنی از جمال هاشمی، اجرایی روی صحنه برده است که شباهتی با یک تئاتر کلاسیک ندارد. «تو با کدام باد می‌روی» نگاهی انتزاعی و کاملاً ذهنی به مقوله مهاجرت است. پس فرصت را مغتنم شمرده تا با او وارد گفتگو شویم و از مراحل نمایشی صحبت کنیم که پیش از این در اروپا چندین بار روی صحنه رفته است.

***

تسنیم: در ایام گذشته با موضوع مهاجرت در تئاتر تهران آثاری روی صحنه رفته است. یا خیلی مستقیم به این مقوله می‌پردازند مثل «مانوس» یا خیلی غیرمستقیم مثل نمایش «آیس‌لند». قصه نمایش شما از کجا شروع شد؟ چه زمانی این موضوع مهاجرت برای شما مطرح شد؟

هاشمی: 10 سال پیش من با تعدادی مهاجر غیرقانونی صحبت کردم و  یک سری تحقیق‌هایی داشتم که یک دفعه با این موقعیت مواجهه شدم. افرادی در طول مهاجرتشان در موقعیتی قرار می‌گیرند که مجبورند بایستند. این خیلی ذهن من را درگیر کرد. اینکه پارادوکسی وجود دارد که حرکت به عنوان مفهوم مهاجرتی، اینکه از جایی به جای دیگری بروی، حال مجبورند بایستند و در طول مهاجرت حرکت نکنند. این پارادوکس و تناقض برای من جذاب بود و اساس ایده من شد. به موقعیتی پرداختم که آنان دچارش می‌شوند. چند دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد. راهنمایشان می‌گوید بایستید و بعد به حرکتشان ادامه می‌دهند. گفتم اگر راهنما نیاید چه اتفاقی می‌افتد. از آن طرف به حرف راهنما باور دارند و از این طرف خطر تهدیدشان می‌کند. برایم جذاب شد ببینم تا کجا می‌تواند قضیه ادامه پیدا کند و چه اتفاقی می‌تواند بیفتد و چه سرنوشتی داشته باشد.

تسنیم: چه قدر نمایش می‌تواند تئاتر مستند باشد، با توجه به اینکه ایده‌ را از یک واقعه گرفتی؟

هاشمی: نه مستند نیست. فقط همان ایده اولیه گرفته شد.

تسنیم: یک دوست منتقد از روزنامه شرق می‌گفت که این کار فاقد امر سیاسی است و بدین مسئله می‌پرداخت که اثر نیازمند آن است که مسئله سیاسی در آن بارز شود. دیدگاهتان چیست؟ چون در نمایش ما به هیچ مسئله‌ای که با علم سیاست در ارتباط باشد اشاره نمی‌شود. همه چیز در انسان خلاصه می شود. با توجه به اینکه اکنون مهاجرت به امر سیاسی محدود شده است.

سراغ انگیزه سیاسی نرفتم

هاشمی: دقیقاً، من خیلی تعمدی سعی کردم وارد این مقوله نشوم. مهاجرت دلایل مختلفی دارد که هر چیزی را می‌شود برایش در نظر گرفت و هزار انگیزه می‌شود برایش در نظر گرفت و واقعاً هم وجود دارد. منتهی من سعی کردم که خیلی انگیزه را شخصی کنم و اینکه بیشتر به مفهوم مهاجرت بپردازم و موقعیت انسانی که اینان در آن قرار گرفته‌اند و اصلاً تعمداً سراغ این وضعیت نرفتم. سراغ انگیزه سیاسی نرفتم؛ چون برایم مهم بود که 5  انسان در این موقعیت گیر کرده‌اند و آنان رفته‌اند برای زندگی بهتر و الان در این موقعیت گیر کرده‌اند. خیلی موقعیت اسفناکی بود این که انگیزه‌اشان چه بوده مهم نیست. هر انگیزه شخصی، هر چیزی بوده مهم این است که این 5 انسان در این وضعیت گیر می‌کنند و از این سعی کردم به بعد انسانی بیشتر و به مفهوم مهاجرت به طور کلی توجه شود.

تسنیم: ورود ابعاد سیاسی به نمایش شما آسیب می‌رساند؟

در نمایش من فقط کشور مبدا مهم نیست، اینجا کشور مقصد هم مهم است

هاشمی: من فکر می‌کنم بله؛ چون کمی ماجرا را می‌بست، یعنی اینکه شاید آن قضیه بیشتر برجسته می‌شد. من نمی‌خواستم در این نمایش این مطرح نمی‌شود که به چه دلیلی می‌روند. فقط کشور مبدا مهم نیست، اینجا کشور مقصد هم مهم است. در این وضعیتی که گیر می‌کنند؛ چرا در این وضعیتی که راهنما می‌گوید بایستیم، آن هم  لب مرزی که هفتمین مرزی است که می‌خواهند بدان کشور مبدا برسند. راهنمایشان می‌گوید بایستید، تکان نخورید به خاطر خطرهایی که وجود دارد، مثلاً نیروهای گشتی، مرزبانان، تک‌تیراندازها و هر چیزی. نیروهای گشتی مال کجا هستند؟

مال کشور مبدای هستند که دنبال مهاجرانی می‌گردند که می‌خواهند وارد کشورشان شوند و آنان برای ورود آنان به داخل کشورشان یک مانعی ایجاد می‌کنند. در واقع ما با دو تا نیرو مواجهیم. یک نیرویی اینها را از کشور مبدا هل می‌دهد بیرون که همان انگیزه‌هایشان هست. هل می‌دهد به سمت خارج و یک نیروی بازدارنده‌ای و هم سان از طرف کشور مقصد آنان را هل می‌دهد. آنان در یک نیرو مساوی، در یک جایی به سکون می‌رسند و این سکون همین است که آنان الان دچارش هستند، یعنی نیروی از داخل به خارج و نیروی خارج به داخل. همسان عمل می‌کنند و آنان در یک لحظه و نقطه ثابت می‌شوند و در واقع الان هر دو مطرح هستند، یعنی اگر می‌خواستیم به مبدا بپردازیم خیلی کارها می‌شد کرد؛ ولی الان دو تا قطب هست که اینجا مهم می‌شود.

تسنیم: یک پرسشی می‌شود که آیا چنین تصویری مخاطب را دعوت به انفعال نمی‌کند؟ همان کاری که آنان انجام می‌دهند و جزئی از طبیعت می‌شوند؟

طبیعت هم اصلاً مرز و جغرافیا و هیچ چیزی برایش تعیین کننده نیست

هاشمی: به نظرم انفعال نیست. وقتی که به طبیعت برمی‌گردید مرز مهم نیست. ما وقتی داریم به مفهوم کلی مهاجرت فکر می‌کنیم می‌گویم هر انسانی حق دارد هر جایی زندگی کند و وقتی از طبیعت الهام می‌گیریم طبیعت هم اصلاً مرز و جغرافیا و هیچ چیزی برایش تعیین کننده نیست.

تسنیم: پس با این تفسیر آن امر سیاسی ظهور پیدا می‌کند؟

نارضایتی می‌تواند منشا سیاسی هم داشته باشد؛ ولی من نمی‌خواستم به این دامن بزنم

هاشمی: به هر حال وقتی مهاجرت اتفاق می‌افتد هر چه قدر هم ما بخواهیم به آن نپردازیم. به هر حال یک کسی که از یک جایی ناراضی هست. من از اینجا ناراضی هستم. می‌خواهم بروم یک جای دیگر. به هر حال این نارضایتی هزار دلیل می‌تواند داشته باشد و شاید بشود به آن هم پرداخت.  شاید یکی از دلایلش به حکومت یا هر چیزی برگردد که به هر حال آن نارضایتی می‌تواند منشا سیاسی هم داشته باشد؛ ولی من نمی‌خواستم به این دامن بزنم.

تسنیم: منظورم این است تفسیری که دارید تبدیل به طبیعت شدن منجر به بی‌مرزی خواهد شد جهان شمول می‌شوند.

وطن جایی است که آدم احساس راحتی می‌کند؛ آدم می‌تواند آنجا احساس آرامش بکند

هاشمی: بله آن جهان بی‌مرز را ما وقتی داریم که از مرز صحبت می‌کنیم، یعنی از کشور صحبت می‌کنیم. در صورتی که مفهومی به نام وطن اصلی مرزی در آن قرار نمی‌گیرد. وطن جایی است که آدم احساس راحتی می‌کند آدم می‌تواند آنجا احساس آرامش بکند؛ ولی وقتی می‌گویم مرز و کشور، تقسیمات سیاسی وارد می‌شود و از این منظر اگر بخواهیم به آن بپردازیم خود به خود وارد قضیه می‌شود.

تسنیم: یک شخصیت مرکزی در تصویر دارید که آدم را یاد یک استاد یوگا می‌اندازد و توجهش به طبیعت با توجه به گلدان در دست و اینکه اعتقاد دارد ممکن است درخت شود، ما را یاد تفکر هندی می‌اندازد. چقدر این تفکر من صحت دارد که شما از آنجا برداشت کردید؟ در تفکر هندی به هر حال این انفعال ستوده می‌شود چون معتقد به تناسخ هستند. می‌گوید اگر زندگی خوبی نداری در زندگی بعدیت زندگی خوبی خواهی داشت. به نظر می‌رسد درخت شدن اینها در فرایند تناسخ و تبدیل به زندگی خوب قرار دارند که به قول شما مرز از بین می‌رود.

تناسخ در ذهن من نبود

هاشمی: یک چیز اول در مورد تناسخ می‌گوید. خیلی تناسخ در ذهن من نبود، یعنی اینکه اینها در واقع حتی درخت می‌شوند، فقط درخت نیستند، درخت انسانند. وقتی در آن بخش دوم به ان می‌پردازیم، یعنی می‌خواهیم بگوییم آنان درک دیگری پیدا کردند. به یک آگاهی دیگری رسیدند. یک آگاهی فراتری رسیدند از این چیزی که الان درگیرش هستند که مثلاً همان کاراکترهایمان، همه دغدغه‌هایی که وقتی دارند به درخت انسان تبدیل می‌شوند. خیلی دغدغه‌هایشان  وسیع‌تر می‌شود. به طور مثال دغدغه بچه‌اش را دارد آنجا می‌گوید. من منتظرم باد برود گرده‌هایش را به آن بسپارم و هر جا می‌توانند رشد کنند و الان من هزاران بچه دارم. این خیلی به نظرم فراتر از داشتن یک بچه و درگیری در این فضا است.

 آنان می‌توانند نماینده آدم‌های مختلف این جامعه باشند

در مورد استاد یوگا نه آن آدم از اولش به این فکر نمی‌کند. دیالوگی دارد که می‌گوید گلدان لزوماً دلیلش این نیست که ما گلدان را قرار دادیم که برسیم به آن. آدم خاصی هست با یک مشخصه خاص که همذات‌پنداری با اسطوره‌ای به نام اسفندیار دارد. یک چیزهایی و وضعیت‌های به خصوصی دارد. نسبت به کاراکترهای دیگر که این را خاص‌تر می‌کند این گلدان، گلدانی هست که می‌برد به دست معشوقه‌اش برساند.یعنی این با معشوقش درگیر است. در 7  مرزی که می‌خواهد رد کند، اینجا با اسفندیار همذات‌پنداری برایش اتفاق می‌افتد. به خاطر اینکه اگر ما بخواهیم بگوییم آنان می‌توانند نماینده آدم‌های مختلف این جامعه باشند آن آدم، یک آدمی است که کمی  اشراقی هست. کمی ذهنیت این شکلی دارد، یعنی خیلی آدم فیزیکی هم نیست، خیلی عام نیست. کمی  از وضعیت عام نسبت به بقیه خارج می‌شود.

برای همین هم با اسطوره اسفندیار همذات‌پنداری می‌کند که مرز هفتم و بعد چشمش را درگیر می‌کند. از اولش اصلاً نمی‌داند قرار است  این اتفاق بیفتد. یک دیالوگ هست که می‌گوید ما اگر اینجا ایستادیم 5 تا درختیم. چیزی در ذهنیش هست که دارد در فضا می‌گوید، یعنی دارد به نیروهای گشتی می‌گوید اگر ما ایستادیم آدم نیستیم ما 5 تا درختیم.یک جوری می‌خواهد معادله در ذهنش را عوض کند. منتهی آن هم بحث فلسفه هندی و یا همان هندو و تناسخ خیلی مطرح نبود. منتهی می شود چنین برداشت‌هایی هم کرد. خیلی‌ها می‌گویند آنان به تناسخ رسیده‌اند. خیلی‌ها برداشت‌های مختلفی دارد؛  ولی چیزی که برای من اهمیت داشت، دقیقاً در بخش دوم این امکان را می‌دهد که تماشاچی تاویل‌های مختلفی داشته باشد و هیچ اشکالی ندارد. منتهی چیزی که می خواستم یک پایان برای این داشته باشم پایان می توانست با مرگ این ها مرگ فیزیکی این ها تمام شود پایان می توانست هزار تا پایان داشته باشد می‌خواستم کمی از این فراتر بروم. می‌خواستم بگویم که کمی با خود مفهوم مهاجرت و همان مرز در نهایت بپردازم و بگویم شاید ما از این آدم‌ها الگو بگیریم، در طبیعت شاید همه این چیزها خیلی کمرنگ شود و دیگر مرز خیلی معنایی ندارد.

تسنیم: شما تور اروپایی داشتید. چندین جشنواره شرکت کردید. آدم های مختلف با فرهنگ‌های مختلف نمایش شما را دیدند. برداشت آنها چه بود؟ ما کشوری هستیم که مبدا مهاجرتیم، شما در کشور مقصد مهاجرت اجرا رفتید. چه برداشتی از نمایش شما می‌کردند؟

هاشمی: آنان هم تاویل‌های مختلفی داشتند، به خصوص از قسمت دوم؛ ولی بیشتر از ما درگیرند. الان در مقوله مهاجرت ما خودمان درگیریم. شاید این جوری به نظر برسد ما کشوری هستیم که خیلی مهاجرت در آن اتفاق می افتد؛ ولی ما جزء 5 کشور اولی در دنیا هستیم که مهاجرپذیر هستیم و خیلی این نادیده گرفته شده است.

تسنیم: جنس مخاطب اثر فردی است که مهاجرت می‌رود و با این فاجعه ممکن است دست و پنجه نرم کند. شاید به آن شکل افاغنه یا پاکستانی‌ها و عراقی‌ها که به ایران می‌آیند، مخاطب نمایش شما برداشت چنینی نکند. مخاطب شما طبقه متوسط رو به بالا هستند که ذهنش به سمت مهاجرت کردن است. اگر نمایش به فرض در منطقه خاوران اجرا می‌شد وضعیت متفاوت می‌شد.

ما خودمان را نسبت به آنان[اروپایی‌ها] از یک موضع ضعف مطرح نکردیم

هاشمی: اروپایی‌ها خیلی درگیر این ماجرای مهاجرت هستند و اتفاقاً برایشان جالب بود. در نقدهایی که بود و مصاحبه‌هایی که می‌شد این قضیه عنوان می‌شد که این کار نیامده وزنه را به سمت یک طرف سنگین کند. اتفاقاً دارد هر دو طرف و سمت را مورد پرسش قرار می‌دهد. هم کسانی که از کشورشان مهاجرت می‌کنند و هم کشورهای مقصد. آنان هم اتفاقاً این درگیری و پرسش را دارمد و شاید چیزی که برایشان خیلی جذاب بود نسبت به کارهای دیگری که در مورد مهاجرت می‌شود، این توازن بود. هیچ‌کدام از این دو برتر نبود که آنان هم دچار این پرسش هستند که شما هم الان دارید یک قوانین سخت‌گیرانه ایجاد می کنید که این مهاجرت را پیچیده می‌کند. یک سری آدم‌هایی هستند که در جایی زندگی می‌کنند، سالیان سال که نمی‌توانند برگردند. نه جزء آن کشور مقصد هستند و نه می‌توانند برگردند. رسماً هیچ هویتی ندارند. چرا این جوری است؟ ما فقط نمی‌توانیم آنان را مقصر بدانیم. این دو تا انگار نتوانستند با هم تعامل کنند. این دو نیرو فقط دارند در جهت عکس عمل می‌کنند و این اتفاقاً خیلی برای آنان هم جذاب بود که این شکلی به قضیه پرداخته شده است. ما خودمان را نسبت به آنان از یک موضع ضعف مطرح نکردیم، اتفاقاً می‌خواست سوال شود و این نکته را می‌گویند که شما می‌خواستید بیایید کشور ما، می‌گوییم هیچ مکانی مشخص نکردیم. این برای آنان خیلی جالب بود که ما باج ندادیم و سعی کردیم یک موقعیت انسانی و وضعیت و مفهوم را مطرح کنیم.

تسنیم: اولین نمایشتان را در ایران نداشتید؟

هاشمی: نه افتتاحیه‌امان در ایران نبود.

تسنیم: چرا؟

هاشمی: من 5 سال پیش که این ایده را داشتم ، مشغول کار بودمی. می‌خواستیم برای اجرای عمومی باشد. قبلش یک بار من همان ایده اولیه رل در حد ایده‌ای  برای جشنواره فجر ارائه داده بودم و پذیرفته نشده بود. دوره اردشیر صالح‌پور بود. 4 سال پیش بود. ما ارائه دادیم و پذیرفته نشد. البته الان خیلی با آن زمان فرق می‌کند؛  ولی در حد چیزی اولیه بود که می خواستند. ایده اجرایی را دادیم و پذیرفته نشد و بعد با چند تا سالن در همان پروسه نوشتن صحبت کردیم و باز هم به خاطر فرم کار این ریسک را نمی کردند و نمی توانستند اعتماد کنند. در همان پروسه با فراخوان جشنواره تریتوری مواجه شدیم. اتفاقاً دیدیم موضوعشان مهاجرت است و گفتیم شانسمان را امتحان کنیم. در همان پروسه نوشتن فرستادیم به فستیوال.  تفاوتی که دارد نسبت به فستیوال های دیگر سیاست‌های آنان این است که کارهای اورجینال را خودشان تولید کنند و آرتیست جدید معرفی کنند و هر سال هم موضوع فستیوالشان یعنی فراخوانشان موضوعی است، یعنی یک موضوع خاص است. آن سال مهاجرت بود. ما فرستادیم در حد طرحی که می‌خواستند. 432 کار از کل دنیا فرستاده شده بود که یک تیم داوری بین‌المللی گذاشتند که همه آنان را بررسی کردند و از بین اون 432، هفت اجرا را انتخاب کردند که تا به آنها کمک هزینه تعلق گیرد و تولید شوند. در واقع تهیه‌کننده شدند و ما باید می‌رفتیم طبق آن قراردادی که داشتیم و هزینه تولیدی که آنان به ما دادند کار کنیم. تمرینمان اینجا بود، ولی 10 روز را این امکان را به ما در آنجا دادند با کل تجهیزات هم تمرین کنیم.

تسنیم: بعد چه مراحلی بود؟

هاشمی: مدیران فستیوال‌های دیگر می‌آمدند می‌دیدند و دعوت می‌کردند.از همین طریق به فستیوال های دیگری دعوت شدیم.

تسنیم: فستیوال اول که تهیه‌کننده شما بود به شما کمک کرد که در فستیوال بعدی شرکت کنید؟

هاشمی: نه، آنان فقط برای اجرای خودشان بود. آنان این کار را تولید می‌کردند که دو اجرا در فستیوالشان داشته باشیم. گفتند کار برای خودتان هست. تهیه‌کننده ها‌ برای خودشان حق مالکیتی در نظر نگرفتند.

تسنیم: نکته خیلی جالب وجود دارد. در اینجا سیاستی هست که این اتفاق بیفتد مدیران کمپانی‌های مختلف دنیا در جشنواره فجر شرکت کنند و نمایش ها را ببینند و بپسندند تا تولید مشترک یا اعزام به خارج مبادلات فرهنگی رخ دهد. شما این تجربه را داشتید که در جشنواره‌ای بروید و در آنجا  مدیران کمپانی و جشنواره حضور داشته‌اند. چیزی که اینجا تازه در دوره 35 به شکل خفیف رخ داد. به نظر شما جشنواره فجر تئاتر ایران چقدر ظرفیت دارد که موفق به صادرات تئاتر شود؟

جشنواره فجر رسماً اسم یک جشنواره را یدک می‌کشد

هاشمی: پارامترهای مختلف درگیر است. جشنواره فجر رسماً اسم یک جشنواره را یدک می‌کشد. هیچ استانداردی وجود ندارد. جالب است این اتفاق برای ما افتاد و همان سال 2015 بعد که آمدیم ایران، اولین دوره آقای سعید اسدی بود که دبیر جشنواره بودند، همان تهیه‌کننده فستیوال به ما پیشنهاد داد در جشنواره فجر هم اجرا کنیم، به عنوان اثر مشترک ایران و سوئیس و خودش شخصاً ایمیل زد. من خیلی تمایل نداشتم ولی گفت به نظرم در ایران اجرا کنیم. علی‌رغم میلم پاسخخ مثبت دادم. گفت من خودم به سعید اسدی ایمیل می‌زنم و این خیلی مرسوم هست مدیران فستیوال به هم کار پیشنهاد کنند. می‌بینند و انتخاب می‌کنند؛ ولی سعید اسدی چون آدمی نبود که تخصصی دبیر جشنواره باشد، دبیرهای جشنواره در همه فستیوال‌ها 15، 20 سال دبیر هستند و کار تمام وقت و تخصصی و بعد بازنشست می‌شوند، تازه دستیارشان می‌آید؛ ولی ما در ایران یکی می‌کنیم.

دبیر فجر هم مجری تلویزیون هست، هم دانشگاه درس می‌دهد، هم کلاس کنکور درس می‌دهد

دبیر که هم مجری تلویزیون هست، هم دانشگاه درس می‌دهد، هم کلاس کنکور درس می‌دهد، می‌گویند تو دبیر باش، یک پولی من بگیرم بروم سفر کنم و فسیتوال‌ها را رصد کنم، ببینم چکار می‌کنند؛  یعنی این آدم حتی این قدر از این سازوکارها اطلاعات نداشت که جواب مدیر فستیوال را بدهد که بگوید اکی. جواب هم نداد؛ حتی به منشیش سپرد که شما فرمال و قانونی اقدام کنید که ما فرمال هم اقدام کرده بودیم؛ ولی خب نمی دونم چه اسمی بگویم؟ این‌قدر آماتوری و ضعیف عمل کردند و کار ما را در آن جشنواره نپذیرفتند.

تسنیم: آقای اسدی دو سال دبیر بودند و رایزنی‌هایی می‌شود که احیاناً راضیش کنند که دور سوم بماند.

هاشمی: امیدوارم این اتفاق نیفتد؛ چون من جشنواره فجر هیچ وقت شرکت نمی‌کنم. ولی فکر می‌کنم اتفاق خوب حالا نه سعید اسدی، دبیری باید یک کار تمام وقت باشد. نباید هیچ کار دیگری داشته باشد.دانشگاه را باید رها کند. یک کار تمام وقت و کاملاً تخصصی هست که یعنی باید به نظرم علمش را داشته باشند. یک کار مدیریتی خاص است. نمی شود پاره وقت با آن برخورد کرد. کلاً داریم آموزن خطا می کنیم هر کسی می‌آید سیاست‌های قبلی‌ها رو قبول ندارد. می خواهد چیزهای جدیدی را وارد کند. برای همین همه سردرگم هستند. جالب است در مورد سفرها پرسیدی. یک سری از سفرهایی که برای ما اتفاق افتاد در همان فستیوال فجری بود که کار را نپذیرفتند و چون کار ما یکم پیچیده بود در موردش صحبت شده بود. یک سری از مدیران فستیوال که می‌خواستند به دعوت جشنواره فجر و آقای اسدی هب ایران بیایند، به من ایمیل می‌زدند که کار من در جشنواره فجر هست یا نه. می‌گفتم نه، برایشان مهم بود می‌خواستند بیایند ایران گفتند اگر جشنواره فجر هستید بیاییم کار تو را ببینیم. گفتم نه من نیستم. یک سری قرار ملاقات گذاشتند.

تسنیم: با این تفاسیر فجر این پتانسیل را دارد جایی برای کشف و شهود برای کمپانی‌ها باشد.

هاشمی: مدیران به من گفتند ما کار در جشنواره فجر معرفی کن و واقعاً یعنی جدول جشنواره را نگاه می کردم گفتم من ندیدم و نمی‌توانم کاری را معرفی کنم.

تسنیم: تفاوت سلیقه اینجا بود؟

هاشمی: به خاطر این که دیدند که یک قابلیت‌هایی وجود دارد. می‌خواهم بگویم که ما نگاهمان خیلی نگاه بومی هم نیست. اصلاً سازوکار جشنواره فجر خیلی سازوکار دورهمی خاله‌بازی هست. در همان جشنواره کار ما که کاملاً قابلیت داشت، اصلاً نمی‌خواهم در مورد کیفیت حرف بزنم، یک کار مشترک ایران سوئیس بود، گرند برده بود، تهیه کننده داشت، حداقل در یک جشنواره ایرانی می‌توانستند این فرصت را بدهند که در بخش بین‌الملل شرکت کند و اتفاق بدی هم نبود که افتاده بود. ما در میان 432 کار از کل دنیا جزء هفت تا بودیم، تنها کار آسیا کار ما بود.

تسنیم: میهمان می‌توانست باشد.

مهمانان خارجی فجر دنبال هنرمندانی هستند که در جشنواره حضور ندارند

هاشمی: حتی میهمان یا هر چیزی؛ حتی قرار ملاقات، گفتند دلیلتان را بگویید. حتی قرار ملاقات هم نگذاشت. جواب نامه من را هم نداد، یعنی به نظرم اصلاً نمی‌شود در موردش صحبت کرد و بعد جالبیش این است که آنان آمدند با ما قرار ملاقات گذاشتند و من را دعوت کردند. مدیران فستیوال به دعوت جشنواره فجر می‌آیند؛ ولی این رو بگویم که قصه غم‌انگیز اینجاست اکثرشان نمی‌روند کارهای جشنواره فجر را ببینند؛ چون مشخص شده چه کارهایی در جشنواره هست. دنبال هنرمندانی هستند که در جشنواره حضور ندارند یا کارهای زیرزمینی یا کارهایی در کنار جشنواره تا بتوانند اجرای خصوصی ببینند؛ چون دیگر باورشان شده که جشنواره فجر جشنواره‌ای است که خیلی متر و معیار مشخصی برای انتخاب کارها ندارد. در همان جشنواره‌ای که کار ما را نپذیرفتند، برای بخش بین‌الملل کاری را پذیرفتند که متعلق به یکی از اساتید تئاتر و از این پیشکسوتان بود. کار مشترک، شاید خودت یادت بیاد. کار مشترک ایران و ترکیه بود. آن را گذاشتند در بخش بین‌الملل و بعد دولت ترکیه اجازه نداد کار روی صحنه رود. در جشنواره خیلی تحقیرآمیز بود ما اعلام کنیم و بعد ترکیه اجازه دهد اجرا شود. بعد جالب است همان شخص را داور همان جشنواره کردند. اصلاً نمی‌توان  نام جشنواره را روی چنین فستیوالی گذاشت.جشنواره‌های خارجی‌ از یک سال برنامه‌اشان بسته شده و همه چیزهایش چیده شده و یک هفته مانده به جشنواره هنوز جدول تغییر می‌کند و یک سری آدم‌های جدید دعوت می‌شوند. نمی‌شود خیلی اسم جشنواره رویش گذاشت.

تسنیم: چقدر طول کشید اجرای عمومی بگیرد؟

هاشمی: به همین دلیل است که مدیران سالن ما باز همین آزمون خطا را دارند. من برای مولوی اقدام کردم و دو سال برای ایرانشهر اقدام کردم. هیچ کدام کار را نپذیرفتند به خاطر اینکه فرمت متداول کارهای الان تئاتر را ندارد . جای دیگری حرکت می‌کندد. به هر حال مولوی نپذیرفتند.

تسنیم: خود حریری رد کرد؟

هاشمی: خیلی جالب بود ما گفتیم چرا نمی‌پذیرید. گفتند که کار چند تا بازبین دارد که کار را می‌بینند. آقای رحمت امینی، زرگر، رایانی مخصوص، هما جدیکار و دلخواه. بعد یک زمانی خبر دادند کار پذیرفته نشده است. فیلم را دیده بودند. رفتم مولوی گفتم چرا؟ گفتم چه کسانی دیدند؟ گفتند آقای زرگر دیده و آقای رایانی مخصوص و خانم جدیکار. گفتم خب من به دلخواه زنگ زدم گفت من ندیدم، رحمت امینی گفت من هم ندیدم به خاطر اینکه آنان 4 تا کار مشخص کرده بودند و گفته‌اند این 4 تا کار اولویت است.

از شهرام زرگر پرسیدم شما چنین فیلمی [فیلم نمایش] را دیده‌اید و گفت من حضور ذهن دارم و ندیده‌ام

شهرام زرگر آمدند و کار را دیدند. کار را دیدند و دوست داشتند و پشت صحنه آمدند. گفتیم آقای زرگر شما در تئاتر مولوی بودید و چنین شده است. پرسیدم شما چنین فیلمی را دیده‌اید و گفت من حضور ذهن دارم و ندیده‌ام. اصلاً معلوم نیست چه کار می‌کنند. با حریری هم کلام نشدم، چون فکر می‌کنم کسی که چنین برخوردی می‌کند در شأن من نیست. مدیر هر سالنی که می‌خواهد باشد در شأن من نیست که هم‌کلام شوم. جرأت داشته باشد و  بگوید ما این کار را نمی‌خواهیم. بالاخره مشخص می‌شود. شهرام زرگر گفت من چنین کاری را ندیدم و اصلاً دیگر در مولوی نیستم. خیلی زشت است و واقعاً می‌توانم بگویم وقت ما را گرفتند. خیلی زشت است از یک کس دیگری مایه بگذارند و برای ما عجیب بود.

تسنیم: درباره تئاتر شهر چی؟

باید یا در حلقه‌ای قرار بگیرید که مورد اعتماد باشی یا کار بازیگر ستاره داشته باشد

هاشمی: ایرانشهر که دو سال طول کشید.حتی کد هم گرفتیم. باز جوابی ندادند. بعد گذاشتنمان در بخش رزرو و در این بخش که باز ما می‌دانیم که خیلی خالی می‌شد به کارمندان خودشان می‌گفتند بیایند در این بازه‌های خالی اجرا روند. آن هم شما باید یا در حلقه‌ای قرار بگیرید که مورد اعتماد باشی یا کار بازیگر ستاره داشته باشد. خود کیفیت و کار مهم نیست. ایرانشهر هم جواب نگرفتیم؛ ولی اتفاقاً در مدیریت جدید تنها کسی که خیلی خوب برخورد کرد آقای شریعتی بود که خیلی استقبال کرد؛ ولی برنامه‌ تئاتر شهر خیلی پر بود.

تسنیم: کی می‌توانستید اجرا بروید؟

هاشمی: می افتاد مثلاً شاید آخر نیمه دوم سال 96؛ من قشقایی را می‌خواستم و در موردش هم صحبت کردیم. اتفاقاً خیلی هم پیگیری شد که به محض خالی شدن به ما سالن بدهند. ولی خیلی طول کشید و کار بعدی را می‌خواستند.

تسنیم: پس خود شریعتی با قشقایی موافق بود؟

هاشمی: در تمام این مدیران آقای شریعتی خیلی خوب برخورد کرد. فیلمش را دید. همه اطلاعاتش را دید و بسیار هم استقبال کرد؛ ولی فرصت نشد همکاری کند. ولی مدیریت قبلی که اصلا نتوانستیم با او پیش بریم؛ حتی قرار ملاقات هم نتوانست اتفاق بیفتد. همشهری و دوستمان است؛ ولی به هر حال، خب دیگر رسیدیم به مستقل بعد از دو سال.

تسنیم: چی شد وارد مستقل شدید؟

بچه‌های تئاتر مستقل خودشان تئاتری هستند و این درد را دارند و اساسی‌تر برخورد کردند

هاشمی: ما با مصطفی کوشکی صحبت کردیم و کار را دیدند و اتفاقاً خیلی هم طول نکشید؛ چون ما ترجیح می دادیم به خاطر فرمتی که کار دارد و می‌دیدیم تماشاچی خاصی است که این کار را می‌بیند. در یک حدی ترجیح می‌دادیم سالن‌های دولتی را امتحان کنیم. سالن خصوصی هزینه می‌برد. به هر حال شما باید روزانه مبلغی پرداخت کنید و ترجیح می‌دادیم برای این کار سالن های دولتی باشد؛‌ ولی نهایتاً مجبور شدیم سمت سالن خصوصی برویم که با مستقل صحبت کردیم. بچه‌ها کار را دیدند و چون خودشان تئاتری هستند و این درد را دارند و اساسی‌تر برخورد کردند. خیلی زود به نتیجه می رسند.

تسنیم: الان از کار در تئاتر خصوصی راضی هستید؟

بیشتر چالش ما مالی است

هاشمی: بیشتر چالش ما مالی است؛ ولی تا الان خدا رو شکر بازخوردهای کار و استقبال خیلی خوب بوده، یعنی ما الان در یک رقابت نابرابر هستیم. یک کارهایی که دارند از رانت دولتی استفاده می‌کنند یا کارهایی که بازیگران خیلی معروف دارند یا کارهایی که فرمت‌های پرزرق و برق دارند. ما کلاً انگار در یک جای دیگری هستیم نسبت به اتفاقاتی که الان رخ می‌دهد. برای همین خیلی رقابت برابری نبود؛ ولی تا الان خیلی راضی‌کننده بود. به خاطر استقبالی که شده و بازخوردهایی که پشت کار بوده که خیلی برای من جالب بود.

تسنیم: الان در وضعیتی هستیم که کار از یک سالن به سالن دیگری و از شهری به شهر دیگری می‌روند. برنامه بعدی برای کارتان دارید ؟

هاشمی: این کار که تمام شود باید بلافاصله بروم سراغ کار بعدیم که تهیه‌کننده‌اش فرانسوی است و در فرانسه قرار است در یکی از فستیوال‌هایی اجرا شود که شرکت کردیم. در مورد کار بعدیم از من پرسش کردند و بعد خودشان پیشنهاد دادند که ما کار بعدی را تولید می‌کنیم و اجرای افتتاحیه را در ژانویه در فرانسه داریم. الان نمی‌دانم اتفاق بعدی احتمال دارد پیشنهادی باشد که حداقل من فکر می‌کنم تا همین جا آنچه که باید می‌دیدند و تو این مدتی که باقی مانده  است، کسانی که مخاطب هستند و کسانی که ارتباط می‌گیرند با این جنس کار می‌توانند بیایند و می‌بینند. نمی‌دانم لزومی دارد برای اجرای بعدی یا نه؛ ولی تنها چیزی که هست، مثلاً در سالنی باشد که حداقل کمی از این بار مالی کم کنم که الان داریم. شاید بار مالی تنها چیزی است که در اینجا مطرح می‌وشد.

تسنیم: این کار خارج از ایران به زبان فارسی اجرا شد؟

هاشمی: بالانویس فارسی داشت.

==============================

مصاحبه از احسان زیورعالم

عکس از وحید سرابی

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل