جزئیات برنامه دقیق و عملیاتی برای ایجاد ۵ میلیون شغل در بخش کشاورزی
کارشناس ارشد حوزه راهبردی بخش کشاورزی، سرفصلهای برنامه بیست بندی برای اشتغال ۵ میلیونی و تولید ۵ برابری در این بخش را در اختیار خوانندگان خبرگزاری تسنیم قرار داد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، صبح یکی از روزهای گرم بهار برای پیگیری بخش سیوپنجم از پرونده ویژه «مزرعه پدری» در خبرگزاری تسنیم، با علیرضا احمدوند کارشناس ارشد حوزه کشاورزی قرار گفتگو داشتیم(کل پرونده {اینجا} قابل دسترسی است)تجربه سالیان در حوزه برنامهریزی عملیاتی و آشنایی عمیق از بخش کشاورزی، به همراه تجربه سترگ در حوزه رسانه، از او یک کارشناس آگاه و مبرز در این زمینه ساخته است. شمردن برنامههای متعدد راهبردی و عملیاتی برای تحقق ظرفیتهای «دو برابری اشتغال»، «پنج برابری تولید» و «چندین برابری بهرهوری» از نقاط قوت این گفتگو بود. هرچه مصاحبه پیشتر رفت، اهمیت بحثهای او و جامعیت برنامهاش برای حوزه کشاورزی روشنتر میشد. بخش اول این گفتگوی خواندنی پیش روی خوانندگان قرار دارد.
* * * * * * *
تسنیم: با سلام و تشکر از اینکه این گفتگو را پذیرفتید. تقاضا میکنم برای ورود به بحث، مقدمهای بفرمایید.
بنده هم خدمت شما سلام عرض میکنم و امیدوارم که این بحث در آستانه انتخابات برای نامزدهای محترم و همچنین برای کارشناسان و عموم مردم مفید باشد. بحث اصلی ما در این جلسه در حوزه مباحث کلان و راهبردی بخش کشاورزی دور میزند و تلاش ما پیگیری این فکر و ایده است که ظرفیتهای بینظیر در کشاورزی ایران وجود دارد که به ظهور و بروز نرسیده است. بسیاری از مسئولان، یا در این حوزه اشراف راهبردی کافی و بینش استراتژیک کافی ندارند، یا از آن چشمپوشی میکنند.
لبّ مطلب این است که قطعاً و یقیناً اگر روی چند موضوع تمرکز کنیم، ظرف مدت کوتاهی ظرفیت کشاورزی کشور چند برابر خواهد شد. «چند برابر» یعنی حداقل دو تا سه برابر خواهد شد. خواهیم دید این ایده در یک زمان حدود هشت تا 10 سال از چه مسیرهایی کاملاً قابل تحقق است.
تسنیم: الآن درباره این ایده و این دیدگاه راهبردی، میان مسئولان چه جریانهایی وجود دارد؟
ببینید؛ دیدگاهها در یک طیف متنوعی میگنجد و دستهبندی میشود. از آقای عیسی کلانتری - وزیر کشاورزی در دولتهای اصلاحات و سازندگی - تا آقای محمدرضا اسکندری - وزیر جهادکشاورزی دولت نهم. وزرا و مسئولان دیگر بینابینی هستند. آقای کلانتری بارها مصاحبه کرده و طرفدار این فکر است که با توجه به منابع محدود و تغییرات اقلیمی و زیستمحیطی که طی نیم قرن اخیر در این منطقه و در کشور ما اتفاق افتاده، علیالقاعده باید تکنیکهایی را بهکار بگیریم که منابع حیاتی و محیطزیست کمتر به مخاطره بیفتد.
تسنیم: مثلاً چه تکنیکهایی را میشود بهکار گرفت؟
مثلاً راهبرد «نکاشت»، که از کاشت برخی محصولات در برخی مناطق پرریسک یا کمآب جلوگیری میکند، یا استفاده از ارقام و بذرهای پرمحصول، یا استفاده از بذرهای تراریخته، یا ایده «کشت فراسرزمین»، که کشت محصولات ما در کشورهای پر آب را توصیه میکند. اینها ایدههایی است که طیف آقای عیسی کلانتری بیشتر درباره اینگونه ایدهها نظر دارند و ترویج میکنند. حتی مطرح میکنند که ما فقط ظرفیت تأمین غذای 30 تا 40 میلیون نفر را داریم.
تسنیم: این نگرش به نظر شما درست است؟
اگر از این دوستان بپرسید آیا نمیشود از هدر رفت آب جلوگیری کرد و الگوهای مصرف بهینه را جایگزین نمود؟ پاسخ میدهند که «میشود» - چون نمیتوان کتمان کرد - اما ادامه میدهند چون دولتها نشان دادهاند که هرگز این کار را عملیاتی نخواهند کرد، خیلی نباید روی این مسیر حساب کنیم، بلکه باید جلوی کاشت بیشتر محصولات را بگیریم! این منطق به نظرم خیلی درست نیست.
تسنیم: حالا واقعاً منابعمان محدود است؟
بله؛ البته. ببینید من یک آمارهایی خدمت شما ارائه کنم که ببینید شرایط محیطی و زیستی بشر نسبت به قبل تا چه اندازه تغییر کرده است. این نمودار را ببینید و بعداً در مصاحبه هم درج کنید. چند روز قبل جمعیت دنیا از 7.5 میلیارد نفر گذشت. این جمعیت در 200 سال گذشته رشد تصاعدی داشته و با همه تاریخ فرق میکند. این افزایش جمعیت بهدلیل بهبود شرایط بهداشتی و زیستی انسانها اتفاق افتاده است. الآن سالانه حدود 82 میلیون نفر به این جمعیت اضافه میشود و پیشبینیها از جمعیت 8 میلیاردی در سال 2023 و جمعیت 10 میلیاردی در سال 2056 حکایت دارد.
این جمعیت تا 1804، تنها یک میلیارد نفر بود، تا سال 1927 به دو میلیارد رسید. الآن هر 12 سال تقریباً یک میلیارد به این جمعیت افزوده میشود. خوب؛ ببینید. تبعات این افزایش جمعیت را بهتازگی مردم احساس میکنند. در بعضی مناطق دنیا کمتر و بعضی بیشتر. در دهه 1950، تراکم جمعیتی جهان یکسوم مقدار فعلی بوده است؛ در بعضی مناطق مردم واقعاً از جهت منابع زیستمحیطی در تنگنا هستند. این نقشه تراکم جمعیتی را ببینید.
در این میان ایران با نزدیک 81 میلیون نفر، رتبه هفدهم کشورهای پرجمعیت را دارد و تراکمش هم 50 نفر در هر کیلومتر مربع است. (تراکم کل دنیا الآن 58 است) ضمن اینکه بارش کشور حدود 250 میلیمتر و حدود یک سوم میانگین بارش جهان است.
مجموع این شرایط را ببینید. واقعاً منابعِ در اختیار، نسبت به زمان پدربزرگها و مادربزرگهای ما فرق میکند. دیگر نمیشود آبیاری غرقابی داشته باشیم و آب کمنیاوریم. در گذشته به این موضوع توجه نکردهایم و نتیجه این شده که دیدهایم عمق چاههای کشاورزی ما چندصد متر پایین رفته است.
تسنیم: حالا با این شرایط، واقعاً مشکلاتی که پیش آمده قابل کنترل است؟
بله؛ حتماً قابل کنترل است. ما اینجا همین را میخواهیم بگوییم. به نظر ما ایده آقای اسکندری به واقعیت نزدیکتر است تا آقای کلانتری. گرچه اینجا نمیخواهیم پیشگویی کنیم. چه کار داریم بگوییم 300 میلیون نفر را غذا میدهیم؟ ظرفیتها را که بشماریم، خودبهخود خواهید دید که ظرفیت کشاورزی ایران چندین برابر شرایط فعلی است که در آن قرار داریم.
قطعاً در یک زمان کوتاه، میزان فعلی تولید محصولات کشاورزی - که غذای حدود 50 میلیون نفر را در داخل تولید میکنیم - با بهینهسازی یک سری راهبردهای کلان، و اقدامات عملیاتی ذیل آنها چند برابر خواهد شد؛ حالا اینکه تأمین غذای 300 میلیون نفر تا چه حد عملیاتی باشد باید حین عمل مشخص شود؛ اما به هر صورت رسیدن به این اعداد خیلی بعید نیست.
تسنیم: در نگاه اول این ایده واقعی به نظر نمیرسد؛ چطور میشود بهصورت دفعی با این منابع محدود که دائماً در حال کاهش هم هست، تولیدات این بخش را چندین برابر کرد؟
اولاً دفعی نیست؛ برنامهریزی دقیق و حرکت جهادی به معنای واقعی لازم دارد. نکته دیگر این است که این جهش، بازمیگردد به حفرههای عمیقی که الآن در این بخش وجود دارد. با اندکی تلاش عالمانه و گرفتن این حفرهها قطعاً به نتیجه مورد نظر خواهیم رسید.
یک نکته دیگر اینکه تجربیات موفقی در این زمینه در اختیار ما قرار دارد که نشان میدهد چطور طی یک دهه میشود همهچیز را متحول کرد.
تسنیم: اگر موافق باشید، از کلیات خارج شویم و به اقدامات مدنظر شما بپردازیم.
بسیار خوب. ما براساس آمارهای رسمی، حدود 120 میلیون تن در حوزه کشاورزی تولید داریم؛ (البته ارقام در سالهای مختلف، متفاوت است و آمارهای این دولت هم دقیق نیست) این تولید شامل بخشهای مختلف زراعی، باغی، دام، آبزیان و غیره میشود.
البته یک اشکال محاسباتی که همواره در این بخش داریم این است که آمارها بر اساس فعالیتها و ارزشافزوده مستقیم محاسبه میشود. در کشورهای پیشرفته از حیث کشاورزی، مشاغل مرتبط با این حوزه هم احصا شده و اعداد و ارقام آن در این حوزه محاسبه میشود؛ مثل حملونقل، صنایعی که ملزومات کشاورزی را تولید میکنند و سایر خدمات مرتبط. در ایران اینطور نیست؛ آمارها میگوید بیش از 4 میلیون نفر به عنوان باغدار و دامدار و غیره فعال هستند. دیگر به مشاغل مرتبط کاری ندارند. غافل از اینکه این مشاغل در حوزه کشاورزی وابستهاند و اگر کشاورزی نباشد آن خدماتیها و تولیدکنندگان مرتبط هم بیکار میشوند.
حالا من 20 مورد راهبردی و عملیاتی آماده کردهام که نشان میدهد ظرفیتهای نهفته بخش کشاورزی با اتکاء به همین منابع محدود تا چه حد بالاست.
* راهبرد اول
راهبرد اول اینکه منابع موجود - خصوصاً آب شیرین در اختیار - را بهصورت بهینه استفاده کنیم. ببینید؛ 97 درصد آبهای زمین، شور است؛ از 3 درصد آب شیرین هم بخش کوچکی - در حد یک درصد از آن 3 درصد - روی زمین جاری است که شامل دریاچهها، تالابها و رودخانههاست. اما مقدار زیادی ورودی آب شیرین بهوسیله بارندگی وجود دارد که طی یک فرایندهایی باز هم به این 97 درصد شور ملحق میشود؛ مثلاً بخش زیادی از بارندگیها بهواسطه سیلاب به دریا میریزد، که با ساختارسازی قابل کنترل است. باید این سیلابها کنترل شود و به داخل زمین هدایت شود. ما با زدن سدها، غیر از این سیلابها، جلوی کل آب جاری را گرفتهایم و کل اکوسیستم را بر هم زدهایم، ضمن اینکه بخش قابل توجهی از آب سدها تبخیر میشود، مخصوصاً در مناطق جنوبی کشور. باید مدلهایی مانند آبخیزداری، آبخوانداری و قنات احیا شود.
ما در ایران، سابقه حداقل 11 هزار ساله تمدنی و کشاورزی داشتیم. مناطقی داریم که از بقیه مناطق خشکتر بوده و از قدیمالایام مشکل آب داشته است. مدلهایی که نیاکان ما برای غلبه بر این مشکل، اجرا میکردند موجب شده بود طی زمان به فناوریهایی دست پیدا کنند که برای احیای شرایط فعلی ما بسیار حیاتی است؛ چون مبتنی بر اقلیم و زیستبوم ما پیشرفت کرده است.
بعد هم روی مدلهای مصرف و بازیافت آب باید سرمایهگذاری جدی انجام شود. الآن بعضی دوستان در کشاورزی روی فناوریهایی کار کردهاند که خیلی مفید است؛ مثلاً شما پای درخت یک مخزن تعبیه میکنید و با آبیاری قطرهای و تنظیم شونده - اما زیر زمین - در تمام فصول به درخت آب میدهید. اگر آبیاری 20 سانتیمتر زیر زمین انجام شود، دیگر تبخیر نداریم. با این روشها مصرف آب تا یک دهم مقدار فعلی کاهش خواهد یافت و تقریباً به 10 درصد میرسد.
* راهبرد دوم
استفاده از شیوههای کشت گلخانهای است. ما حدود 400 هزار هکتار سبزی و صیفیکاری داریم. با کشت گلخانهای، این میزان میتواند به یک دهم، یعنی 40 هزار هکتار کاهش پیدا کند. مصرف آب هم بهدلیل بسته بودن محیط گلخانه کنترل شده و تقریباً به همین مقدار کاهش پیدا میکند.
* راهبرد سوم
استفاده از ارقام پربازده است. مثلاً ضریب خوراک به گوشت بعضی ارقام دام سبک بومی حدود 8 است. یعنی هشت کیلو خوراک میخورد و یک کیلو وزن میگیرد؛ چند قلوزا نیست؛ روزانه فقط نیمکیلو شیر میدهد؛ خوب؛ برخی گونهها در جهان هست که ضریب تبدیلش 4 است، سه قلو زاست، روزانه 4 کیلو هم شیر میدهد. پرورش این ارقام در شرایط اینتنسیو (صنعتی و در محیط بسته) چقدر افزایش تولید دارد؟ اگر 30 درصد دامهایمان را اینطوری تغییر بدهیم یک انقلاب در صنایع گوشت و شیر کشور اتفاق میافتد.
تسنیم: این عملیاتی هست؟
البته. همین الآن دوستانی دارند این ایده را پیگیری میکنند. وزارت جهادکشاورزی تا سال 93 اجازه واردات دام زنده را نمیداد؛ از آن سال تاکنون با مساعدت وزیر، هستههای ژنتیکی پربازده وارد شده و در حال بومی کردن دانش آن هستند.
* راهبرد چهارم
راهبرد دیگر اینکه باید تولید متوسط کشور در هر محصولی را تا 40 درصد بیشترین عملکردهای آن محصول برسانیم. البته بیشتر هم امکانپذیر است، اما حالا بگیریم اصلاً 25 یا 30 درصد.
تسنیم: الآن در این حد نیست؟
ابداً. من برای شما مثالی بزنم؛ مثلاً در مورد پسته. ما بیش از 300 هزار هکتار پستهکاری داریم که دو سوم آن در استان کرمان است. متوسط برداشت کشور کم و بیش 800 کیلوگرم در هکتار است. در مناطقی از استان یزد 3.5 تن برداشت میکنند؛ البته متوسط این استان 1.5 تن است. رکوردهای افراد دانشی در کشور 13.5 تن یا این حدود است؛ اما متوسط برداشت در کل استان کرمان - یعنی آن دو سوم - کمتر از 500 کیلوگرم در هکتار است. راندمان در استانهای دیگر غیر از کرمان 1.240 تن در هر هکتار است.
تسنیم: چرا اینقدر رکوردها با میانگین عملکرد کشور فاصله دارد؟
دلایل متنوعی دارد. مثلاً در مورد همین پسته، از نیم قرن پیش توسعه پستهکاری بهصورت افراطی در دشت رفسنجان انجام شد، مجوز چاههای عمیق دادند و منابع را بیرویه مصرف کردند؛ حالا با تغییراتی که بهوجود آمد، الآن مردم گرفتار شدهاند.
یکی از مهمترین دلایل این مشکل این است که اقلیم کرمان تغییر کرده است؛ مثلاً دمای هوا بالا رفته است، درخت پسته سالانه حدود 800 تا 1000 ساعت خواب زیر صفر نیاز دارد، ولی این شرایط تأمین نمیشود. بعد درخت در اثر گرمای زودهنگام بیدار میشود و باز سرما میزند و بار درختها را خراب میکند، قبلاً اگر کمی گرم میشد باز دما زیر صفر بود و درخت بیدار نمیشد.
یک نکته دیگر کمبود آب شدید منطقه است. کمبود دانش کشاورزی مدرن در میان کشاورزان، عدم توان سرمایهگذاری کشاورزان برای روشهای نوین مثل آبیاری قطرهای (با وجود کمبود آب، آبیاری منطقه عموماً غرقابی است) و عوامل دیگر هم دخیل است.
حالا ما اینجا به دلایلش کاری نداریم. در تمامی محصولات ما باید از زمان ایجاد یک مزرعه تمام دانشمان را به کار بگیریم که انتخاب منطقه، انتخاب رقم یا واریته یا گونه محصول، انتخاب اصل محصول برای یک منطقه (یعنی اصلاً در فلان منطقه پسته و گوجهفرنگی و انگور و غیره بکاریم یا نه)؛ و عوامل دیگر طوری انجام شود که حداقل 25 درصد رکوردهایمان را جواب بدهد. یعنی برای توسعه پسته باید مناطقی را انتخاب کنیم که قابلیت برداشت 3.5 تن در هر هکتار را داشته باشد.
تسنیم: این فاصله «20 برابری» بین میانگین و حداکثر برداشت، در مورد محصولات دیگر هم هست؟
بله؛ البته. این شرایط در مورد همه محصولات صدق میکند. سیب، خیار، برنج، پرتقال، گندم ... فاصلههای نجومی داریم. خوب؛ حالا اگر این اتفاق بیفتد افزایش محصولات زراعی و باغی ما چقدر خواهد شد؟ مثلاً 10 برابر. یعنی یک رشد معناداری با استفاده از همین منابع محدود اتفاق خواهد افتاد. این هم راهبرد چهارم.
* راهبرد پنجم
راهبرد پنجم، تمرکز بر فناوریهایی است که دور ریز بخش کشاورزی را کاهش میدهد.
بر اساس آمارهای رسمی، ما در ایران 30 تا 40 درصد محصولات غذاییمان را - که فائو در گزارشی آن را حدود 15 میلیارد دلار اعلام کرد - هر سال دور میریزیم. برای اینکه بزرگی این عدد را بدانید، ما سالانه بازای فروش هر یک میلیون بشکه نفت حدود 12 تا 15 میلیارد دلار درآمد خواهیم داشت؛ یعنی ما هر روز معادل یک میلیون بشکه نفت در فرایند تولید تا مصرف غذا را دور میریزیم.
تسنیم: این فقط مربوط به بخش مصرف است؟
نه خیر؛ این به انتخاب منطقه کشت، اقلیم، گونهها و ارقام غیرمقاوم، تولید غیرعلمی و نامناسب، عدم بهکارگیری فناوریهای پس از برداشت، حمل نامناسب، عدم وجود سردخانه، شرایط نگهداری در عمده و خردهفروشی و سر آخر نگهداری در منازل و نزد مصرفکننده برمیگردد؛ این یک زنجیره است و دور ریز در تمامی این زنجیره وجود دارد.
تسنیم: این مسئله بجز فرهنگسازی راه حل دیگری دارد؟
آنقدر در این زمینه ظرفیت وجود دارد که فرهنگسازی یک اولویت دستچندم است.
تسنیم: ممکن است مثال بزنید؟
مثلاً هلند، ظرفیتهای شمال کشور ما را ندارد، اما سالانه 80 میلیارد دلار صادرات گل دارد. این تازه فقط گل است. چرا؟ چون روی زیرساختهایش کار کرده است. مسائل حمل گل را حل کرده؛ هواپیماها و کانتینرهای مجهز دارند؛ تهویه مناسب دارند و گازهای فاسدکننده را حذف میکنند. برای میوهها از «تیمار آب گرم» استفاده میکنند که یک فناوری مانند پاستوریزاسیون شیر است و ماندگاری میوه را حداقل دو برابر میکند.
تسنیم: خوب؛ اینها در ایران در یک بازه زمانی کوتاه ممکن نیست؛ استفاده از فناوری مستلزم کار علمی و تحقیقاتی بلندمدت است.
به هیچ وجه. این فناوریها همین الآن بهوسیله دانشمندان ما بومی شده، اما کسی از آنها استفاده نمیکند. چون این چیزها برای مسئولان این بخش موضوعیت ندارد. همین سال گذشته که پرتقالها را سرما زد، حداقل 10 هزار تن پرتقال با همین روش سیو شد. چرا ممکن نیست؟
یا زدن سردخانه مجهز و دارای تهویه، همین الآن دارد انجام میشود ولی دولت دراین حوزه سیاستگذاری نمیکند. تعداد سردخانههایی که داریم به آنچه لازم داریم مثلاً یک به پنج است. سردخانههای موجود هم به فناوری روز مجهز نیستند؛ تهویه مناسب ندارند؛ خشککن ندارند؛ تهویه اتیلن ندارند و ... سیاستگذاری دولتی نیست؛ توانایی بخش خصوصی هست.
* راهبرد ششم
استراتژی بعدی تزریق دانش به زنجیره تأمین محصولات کشاورزی و خصوصاً سر زمین و مزرعه است؛ یعنی کشاورز باید عالمانه کار کند. با این روش ظرفیتهای این بخش چندین برابر خواهد شد.
تسنیم: گاهی ظرفیتها از یک حدی بیشتر نیست.
این فرمایش شما اینجا موضوعیت ندارد. ما اول آنچه میتوانیم انجام دهیم؛ بعد بگوییم ظرفیتها پر شده است. مثلاً مطابق آمارهای بانک جهانی، بارندگی مصر بهطور متوسط 51 میلیمتر است؛ یعنی 20 درصد بارندگی ایران. شرایط محیطی و انسانی و سطح دانش و توانمندیهای فنی و اقتصادی این کشور هم با ما برابری میکند؛ اما تولیدات کشاورزی این کشور کمی از ما کمتر است. چرا؟ چون بهرهوری را افزایش دادهاند؛ ما در ایران از هر هکتار 3.7 تن گندم برداشت میکنیم و مصر این رقم را تا 6.5 تن رساندهاند. ظرفیتهای پنهان ما فراوان است. نباید گفت نمیشود.
* راهبرد هفتم
راهبرد لازم بعدی آمایش سرزمینی است. ما در کشور اقلیمها و شرایط بسیار متفاوتی داریم، 11 اقلیم از 13 اقلیم دنیا در ایران وجود دارد؛ باید ظرفیتهای هر منطقه و محصولات مناسب آن منطقه احصا شده و روی آن سرمایهگذاری شود. این بند از صحبتهای من بسیار مهم است و باید توجه ویژه داشته باشیم. الآن هرکسی در ایران میتواند نوع زراعت و روش زراعتش را هر سال تغییر دهد؛ کسی هم نمیگوید چرا. تبعاتش معلوم است دیگر. یک سال سیبزمینی گران و نایاب است، سال بعد همان کشاورز از ارزانی به خاک سیاه مینشیند. چون کسی نیست بگوید بر اساس نیاز کشور و بازارهای صادراتی امسال تو این را بکار یا نکار.
* راهبرد هشتم
راهبرد بعدی تشکیل هستههای متمرکز کشاورزی در مناطق مستعد کشور است؛ بعضی مناطق اروپا اینگونه است.
تسنیم: این همان راهبرد قبلی نیست؟
نه؛ مثلاً اروپاییها یک منطقه که مناسب تولید مرکبات تشخیص داده شده تجهیز کردهاند؛ سختافزار و نرمافزار مورد نیاز این محصول، صنایع بالادستی و پاییندستی و هرچه لازم باشد در این منطقه ایجاد شده است. سردخانه، صنایع تبدیلی، صنایع مکمل، مراکز دانشی و تحقیقاتی مرتبط، مراکز بازاریابی و بازارهای مرتبط، زیرساختهای حملونقل و غیره؛ همهچیز برای تولید متمرکز در آن منطقه را آماده کردهاند. اگر گاوداری میزنی باید کارخانه لبنیات و کشتارگاه هم بزنی. زنجیره ارزش باید در همان منطقه کامل شود. برای افزایش بهرهوری، این رویکرد بسیار مهم است.
این گفتوگو ادامه دارد...
انتهای پیام/*