نامزدهای ریاست جمهوری به قواعد مناظره و رقابتهای انتخاباتی پایبند باشند
نویسنده کتاب منظومه فکری امام خمینی و رهبر معظم انقلاب معتقد است که کاندیدای موفق کسی است که هم عالم است، هم آگاه و هم اخلاق را رعایت میکند و وارد عرصههایی که دشمن شادکن باشد نمیشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نظام و فرهنگ سیاسی اسلام تفاوت جوهری و ماهوی با قواعد نظامهای دموکراتیک و لیبرال دارد. این تفاوت نباید صرفا در مقام نظر باقی بماند بلکه باید ظهور خود را در عرصه رفتارهای نخبگان و دولتمردان جامعه نشان دهد. رفتار و گفتار برخی از نامزدهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سومین مناظره تلویزیونی واکنشهایی را برانگیخت و شبهات و ناراحتیهایی را در ذهن عموم مردم ایجاد کرد که لازم است قدری به ابعاد آن پرداخته شود، با حجت الااسلام والمسلمین خسروپناه، رییس مؤسسه حکمت و فلسفه ایران و نویسنده کتاب منظومه فکری امام خمینی و مقام معظم رهبری درباره آداب مناظره به گفتوگو نشستیم.
آداب مناظره در لیرالیسم
تفاوت آداب مناظره در نظام سیاسی اسلام و نظام لیبرال - دموکراتیک در چیست؟
-در نظامهای لیبرالیستی که تمام تلاششان تصاحب قدرت است، مناظره به معنای حذف رقیب و پیروزی شخص مناظرهگر است و تمام تلاش مناظرهگر این است که به پیروزی برسد ولو با تهمت زدن، دروغ گفتن و به کار بردن روشهای غیراخلاقی. در این نظام، قدرت هدف است، وقتی به تعبیر فرانسیس بیکن هدف دانش، قدرت باشد آنگاه به طریق اولی هدف سیاست، قدرت خواهد بود و قدرت از هر طریقی که باشد، زیرا به تعبیر ماکیاولی هدف وسیله را توجیه میکند.
آداب مناظره در اسلام
اما در حکومت اسلامی که الگوی ما امیرالمومنین(علیه السلام) است باید ملاک مناظره بیان حقیقت، هدایتگری و صداقت با مردم باشد حتی اگر انسان به خاطر این صداقت، رای خودش را از دست بدهد یا اینکه رای زیادی برایش جذب نشود اما حتما باید رکن و آداب اخلاق رعایت شود زیرا هدف درمناظره، کسب قدرت نیست بلکه هدایت،تکامل و رشد جامعه است.
کدام یک از دو شیوه مناظره در دور سوم مناظرات ریاست جمهوری دیده شد؟
-متاسفانه آنچه در سومین مناظره ریاست جمهوری مشاهده کردیم حاوی مطالب مفید و مضر بود. برخی مطالب، ارزشمند، راهگشا، کارآمد و برنامهمحور بود اما برخی دیگر غیراخلاقی، بیادبانه و تفرقهانگیز بود.
اصل صلاحیت رقیب نباید زیر سوال برود!
باید به این نکته توجه کرد که کاندیداها حق ندارند اصل صلاحیت رقیب را زیر سوال ببرند زیرا این حق صلاحیت و عدم صلاحیتها توسط قانون بر عهده شورای نگهبان گذاشته شده است، لذا نباید کاندیداها از این زاویه به بحث ورود پیدا کنند و ورودشان از لحاظ قانونی نادرست است. حالا اگر کاندیدایی تشخیص داد که باید ورود پیدا کند و حتی وارد حریم خصوصی افراد هم بشود لااقل باید با رعایت اخلاق و ادب بیان کند، دروغ نگوید و نسبت ناروا ندهد. شیوه مناظراتی که دیدیم مناسب نبود.کسی که خودش را شیعه امیرالمومنین میداند نباید از ابزار تهمت، دروغ و بیاخلاقی استفاده کند.
مناظره یا نقد نظام!
البته من باید ابراز تاسف کنم بابت این مناظره سومی که مشاهده کردم. زیرا آنچه که دیدم بیشتر به نقد نظام بازمیگشت و زمینه سؤاستفاده بعضی از رسانههای بیگانه را فراهم کرد. مردم عزیزمان باید بدانند که بیشتر افراد نظام، انسانهایی دارای سلامت نفس هستند البته کسی منکر فساد در سیستم اداری نیست ولی اینکه از برخی سخنان کاندیداها اینگونه برداشت شود که مسئولین نظام فاسد هستند، فهم و برداشت نادرستی است. زیرا همان چیزی است که استعمار و دشمن میخواهد برای شکست نظام جمهوری اسلامی مطرح کند. نباید حق خدمتگزاران نظام را با فساد عدهای ضایع کرد، در راس این نظام مقام معظم رهبری است که دوست و دشمن اعتراف میکنند که حتی یک نقطه خاکستری در زندگی او و فرزندانش دیده نمیشود. البته کاندیداها کار خوبی نکردند و به جای نقد برنامههای همدیگر به تخریب یکدیگر پرداختند.
نقص قوانین و کارآمدی مجلس شورای اسلامی
البته باید به این نکته نیز توجه داشت که برخی قوانین اجرایی در کشور دارای نقص است.. اینکه قوانین به گونهای هستند که یا ناقصند یا شفاف نیستند یا اینکه دقیقا به جزئیات نپرداختند و یا نظارت دقیقی بر آن قوانین نیست بسیار آسیب مهمی است. البته غالبا قوانین مشکلی ندارند و در اجرا و نظارت مشکل دارند اما بعضی قوانین هستند که جامعیت کافی ندارند. این نشان میدهد که چقدر مجلس شورای اسلامی میتواند و لازم است کارآمد باشد.
مجلس شورای اسلامی باید بررسی کند که چه قوانینی در حوزههای مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و... نقص دارند و قوانینی مدون کنند تا باعث رانتخواری و فساد یک عده نشود. همین انسانهایی که ممکن است به لحاظ اقتصادی سالم باشند وقتی در ساختار آلوده و قوانین ناقصی قرار بگیرند ممکن است سست شوند. به نظرم یکی دیگر از مواردی که مناظره سوم نشان داد این بود که دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور که مربوط به مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه است باید قاطعیت بیشتری داشته باشد و تصمیمات قاطع را بعد از مرگ سهراب نگیرد ولی به هر حال کاندیداها باید رعایت میکردند و یک مقدار رعایت اخلاق صورت میگرفت.
کاندیدای پیروز و موفق
من کاندیدایی را در این انتخابات موفق دیدم که اطلاعات زیادی از خطای رقیب داشت ولی سکوت کرد و حتی از روشهای غیراخلاقی برای جواب دادن به تهمتها پرهیز کرد. کاندیدای موفق کسی است که هم عالم است، هم آگاه و هم اخلاق را رعایت میکند و وارد عرصههایی که دشمن شادکن باشد نمیشود.
به نظر شما اینگونه پیش رفتن به صلاح سرمایه اجتماعی ما است یا خیر؟
-اولا اکثریت جامعه به ارزشهای اخلاقی علاقهمند هستند و اگر رفتارهای غیراخلاقی و تند صورت بگیرد خیلی مورد پسندشان نخواهد بود. حالا ممکن است یک عده از طرفداران فلان کاندیدا خوششان بیاید، تجمع و شادی کنند و بهره حزبی ببرند اما هر انسانی از ارزشهای اخلاقی خوشش میآید. اما اینکه بعضیها علاقهمند به دعواهای سیاسی هستند به تربیت نادرستی که ما در عرصه فرهنگ شاهدش هستیم بازمیگردد. یعنی آنقدر سیاست اهمیت پیدا کرده که ارزشهای اخلاقی کنار رفتهاند.
آینده این گفتمانهای خاصی که بعضا احساس میشود با منظوره فکری امام و رهبری فاصله دارند، چگونه میبینید؟
- یک نکته مهم را باید مورد توجه داشت. حضرت امام(ره) دنبال یک تمدن نوین اسلامی بود و مقام معظم رهبری انقدر تلاش میکند و الگوهایی را در حوزه پیشرفت، تحول در علوم انسانی، نهضت نرمافزاری و... پیشنهاد میدهد ولی متاسفانه کاندیداها به سمت دیگری گام برمیدارند و فرهنگسازی دیگری را صورت میدهند و هدفشان این است که رای قشر خاصی را جذب کنند، این یک آفتی است که در حال مشاهده آن هستیم.
جایگاه و اهمیت رسانه در ذائقه سازی جوانان
نکته دیگر این است که ما در قرن بیست و یکمی زیست میکنیم که رسانه به عنوان نهاد تاثیرگذار در مرتبه نخست قرار دارد و خانواده و نهادهایی مثل مسجد و مدرسه جزء نهادهای تاثیرگذار در ردیفهای بعد قرار گرفتهاند. منبع و منشاء رسانه در اختیار دشمن و بیگانه است. این امکانات نرمافزاری و سختافزاری در دست اوست و او آنها را در اختیار جوامع رو به توسعهای مثل ایران قرار میدهد. این رسانه از اقسام نظریات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، رفتاری و... استفاده میکند تا قشر جوان را به سمت نیازهای ناردستی هدایت کند و انتظارات دیگری را برایش ایجاد نماید.
اصولا دنیای مدرن و ابزارش که رسانه است به دنبال مسخ انسان و الیناسیون کردن اوست. رسانه میخواهد انسان را بیهویت و از خودبیگانه کند، ماهیت و فطرت انسان را تغییر دهد و او را به نوعی زندگی حیوانی مادی سوق دهد. وقتی اینطور شد شما میبینید برای مثال نسلی که از این رسانه تاثیرپذیرفتهاند به جای اینکه موسیقی ابزاری باشد برای ایجاد حس معنوی و خیالی که انسان را به عقلانیت سوق میدهد تبدیل به ابزاری شده برای عقلستیزی، شهوتگرایی و غضبگرایی. لذا جوانی که باید عقلانیتاش رشد بیابد با موسیقیهایی نظیر راک، پاپ و... به سمت شهوتگرایی و غضبگرایی سوق مییابد و بُعد حیوانیاش تقویت میشود. سایر اقسام هنر هم به همین شکل است. این کاری است که رسانه در حال ایجاد آن بر روی جوانان است.
با وجود رسانه، دیگر نقش والدین، مسجد، مدرسه و... حاشیهای شده است. حتی ممکن است رسانه کاری کند که جوان، آزادی نامشروع حیوانی را بر یک زندگی اخلاقی سالم همراه با تلاش ترجیح بدهد. اگر این تغییرات و شرایط در جامعه ایجاد شود آنگاه کاندیداهایی که به دنبال کسب قدرت هستند به جای اینکه این هویت انحراف یافته را هدایت کنند و به آن فطرت انسانی بازگردانند از همین خواستههای نامشروع و نامعقول تبعیت کرده و آنها را شعار خود، قرار میدهند تا به قدرتی برسند و حکمرانی بر عدهای از مستانی که در سُکر انتظارت نامشروع و نامعقولشان قرار دارند نمایند. البته در این شرایط عدهای چپاولگر ورود پیدا کرده و از رانتهای خود استفاده میکنند تا پول و سرمایه بیشتری به دست آورند و تبدیل به غولان اقتصادی و سیاسی شوند. البته در اینجاست که انسانهای عادی و جوانان برای همیشه بردگان مدرن آن غولان اقتصادی و سیاسی باقی خواهند ماند.
تاثیر دولتمردان بر تمدن سازی و علم دینی
عدهای از جوانانی که در فضای تمدنسازی و علم دینی فعالیت میکنند این سوال برایشان ایجاد شده که اگر یک شخصی را تلویحا نماینده گفتمان خاصی جلوه دهند سپس به واسطه تخریب آن شخص گفتمان خاصی را بکوبند و سپس گفتمان خاص دیگری را که با نظام اسلامی فاصله دارد بر روی کار بیاورند آنگاه این مسئله موجب تضعیف گفتمان تمدنسازی اسلامی، جامعه هجری، علم دینی و... نخواهد شد؟
-ببینید فرض کنیم که ما اصلا از تمدن نوین اسلامی هم دست برداریم و دیگر دغدغه علم دینی را هم نداشته باشیم و بخواهیم صرفا یک جامعه پیشرفتهای داشته باشیم که در آن علم (ولو علم سکولار) رشد کند و با همان مدلهای غربی باقی بمانیم اما خودکفا هم باشیم، این وقتی اتفاق میافتد که انسانها رعایت یکسری اصول را داشته باشند، اگر کسی بخواهد با تخریب رقیب به قدرت برسد نتیجهاش فقط انحطاط جامعه خواهد بود.
برخی از کاندیداها که با تخریب رقیب پیش میروند گمان نکنند که پیروز میشوند حتی اگر یک پیروزی ظاهری انتخاباتی هم کسب کنند در واقع شکست خوردهاند زیرا جامعه را به انحطاط کشاندهاند. حتی اگر رقیب در حوزههایی دارای سوابق کاری داشته باشد نباید به گونهای او را تخریب کنند که آن نهاد تخریب شود. وقتی این نهادها تخریب شد جامعه به بنبست، انحراف و بیچارگی کشیده میشود. شاید ظاهر امر این باشد که رقیب را کنار زده و به پیروزی رسیدهاند اما باطن امر این است که به یک نهادی آسیب رساندهاند، آن هم نهادی که مسئولیتش قضاوت عادلانه است، نهادی که مسئولیتش امنیت جامعه است، نهادی که مسئولیت اداره امور انتظامی شهر و روستا و... را بر عهده دارد. تخریب این نهادها باعث میشود دیگر کارمندان و افراد درون آنها حس خدمت به کشور نداشته باشند. این خیلی ضربه بزرگی به یک نظام است. بله یک بار شما قصد دارید شخصی را تخریب کنید اما عملا دارید با تخریب او حیثیت تعلیلیه برایش درست میکنید. آسیب زدن به نهادهای اصلی نظام یعنی آسیب زدن به ارکان نظام. حالا اگر ما به دنبال تمدن نوین اسلامی باشیم به طریق اولی جامعه این آسیبها را خواهد یافت.
انتهای پیام/