قیام خونین ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ جرقه پیروزی انقلاب اسلامی را زد
هنوز چندساعتی نگذشته بود که خیابانهای قم زیر پای مردان و زنانی که در اعتراض به دستگیری رهبرشان به خیابان ریخته بودند میلرزید؛ که در تهران و چند شهر دیگر گلولههای ایادی شاه معدوم مردمی که خواستار حکومت اسلامی بودند را در دریای خون شناور کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، روز 26 بهمن سال 41 در کل کشور رفراندومی ساختگی برای اجرایی کردن انقلاب سفید شکل گرفت.
رفراندومی نمایشی که در آن مخالفان پس از انداختن رأی در صندوقها به زندان میرفتند و کتک میخوردند و به همین خاطر مخالفان اصلاً در انتخابات شرکت نکردند.
کابوس سیاهی که شاه معدوم بانام انقلاب سفید برای ملت ایران دیده بود سرانجام 5 میلیون و 598 هزار رای موافق و 4015 رأی مخالف از ترس زندانهای رژیم ستمشاهی اجرایی شد.
شاه در روز 8 بهمن به دنبال اعلام نتیجه رفراندوم، طی نطقی گفت:
«در آینده، کشور ایران را کشور آزادمردان و آزاد زنان میسازیم. زن و مرد ایرانی با استفاده از شرایط جدید اجتماعی، دوشادوش یکدیگر برای ساختن ایران آباد خواهند کوشید. آنچه روی داد انقلابی بزرگ، قانونی و مقدس است که شما بر آن صحه نهادید و ما به همت شما مملکتی خواهیم ساخت که با پیشرفتهترین ممالک برابری کند.»
بدیهی است که این گفته شاه بزدل لافی بیش نبود تا دهان مردم آزاده عدالتخواه و انقلاب طلب را ببندد.
از همین رو برای حفظ کیان و کرامت انسانی زنان بزرگوار، جامعه روحانیت قم به زعامت آیتالله امام خمینی« قدس سره» این تصمیم دولت را بدون عکسالعمل نگذاشت و واکنشی شدید نشان داد.
آیات عظام پس از نشست و گفتوگو، مبادرت به صدور اعلامیهای 6 صفحهای مستند و مستدل کرده و زیر آن را امضا کردند. امضاکنندگان عبارت از آیات عظام امام خمینی« قدس سره»، لنگرودی، زنجانی، علامه طباطبایی، موسوی یزدی، گلپایگانی، شریعتمداری، آملی، و مرتضی حائری بودند.
در اعلامیهی یادشده با توجه به قانون اساسی و قوانین موضوعه کشور، اقدام دولت را در صدور تصویبنامه هیئتوزیران مبنی بر اصلاح قانون انتخابات، غیرقانونی اعلام و به دولت بهشدت اعتراض شد.
امام خمینی« قدس سره» در مبارزات خود علیه استبداد، عملاً رهبری قیام را در دست گرفت و سایر علما به دنبال او قدم برداشتند.
از جمله اقدامات ایشان اعلامیهای خطاب به علما و روحانیان بود. متن اعلامیه به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
خدمت ذی شرافت حضرات علمای اعلام و حججاسلام دامت برکاتهم اعظم الله تعالی اجورکم. چنان چه اطلاع دارید، دستگاه حاکمه میخواهد، با تمام کوشش به هدم احکام ضروریه اسلام، قیام و به دنبال آن مطالبی است که اسلام را به خطر میاندازد و لذا اینجانب عید نوروز را بهعنوان عزا و تسلیت به امام عصر(عج) جلوس میکنم و به مردم اعلامخطر مینمایم.
مقتضی است حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند، تا ملت مسلمان از مصیبتهای وارده بر اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند.
والسلام علیکم و رحمةالله برکاته
روحالله الموسوی الخمینی
26 شوال1382
پس از صدور اعلامیه، علمای تهران و سایر شهرستانها به تبعیت از، امام طی اعلامیههایی عید را عزای ملی اعلام، و متذکر شدند، بهجای دیدوبازدید مجالس سوگواری تشکیل شود. ازجمله آیتالله سید محمد بهبهانی در این زمینه، اعلامیهای انتشار داد.
یورش به مدرسه فیضیه
شاه ملعون در اقدامی فجیع و دهشتناک دست به یورش به مدرسه فیضیه قم زد و طلاب و روحانیون و علما را به خون کشید.
این اقدام سبب شد علما و منبریهای سراسر کشور تا چند روز از رفتن به مساجد و منابر خودداری کنند.
امام نیز اعلامیه کوبندهای در این باره صادر کردند که شاه ملعون دیگر نتوانست اقدام خاص دیگری انجام دهد.
ترس شدید شاه و امپریالیسم از محرم و صفر
شاه معدوم که به گربهرقصانی امپریالیسم یعنی همان سگ پیر آمریکا و روباه پیرتر انگلیس به جان مردم بیگناه کشورش افتاده بود و دست از هیچ خیانتی برنمیداشت و برای سرکوب کردن قیام عظیم و دریای خروشان ملت ایران از هیچ جنایتی فروگذار نمیکرد؛ بهشدت از محرم و صفر و سخنرانی علما خصوصاً امام راحل واهمهای چشمگیر داشت.
اعلامیه شهربانی کل کشور، عباراتی داشت که نگرانی دولت را میرساند و از مردم مسلمان سوگواری مشروع میخواست، یعنی سوگواری که توأم با دعای به تاجوتخت شاه باشد و زیانی به منافع امپریالیسم یک امریکا و انگلیس نرساند.
اما رهبر بیدار نهضت، تمام قوا را مجهز کرد، تا محرم صورت واقعی خود را بازیابد و به همین لحاظ در پیامی که امام خمینی
« قدس سره» به وعاظ و گویندگان دینی و هیئتهای مذهبی داد، فرمودند:
«... دستگاه جبار ... درصدد گرفتن التزام و تعهد از مبلغین و سران هیئت عزادار است که از مظالم دم نزنند و دستگاه جبار را به خودسری واگذارند.
لازم است تذکر دهم که، این التزامات علاوه بر آنکه ارزش قانونی نداشته و مخالفت با آن هیچ اثری ندارد، التزام گیرندگان، مجرم و قابلتعقیب هستند...
عجب است دستگاه، بیپروا ادعا دارد که قاطبه ملت با اوست و از پشتیبانی اکثریت قاطع برخوردار است، با این وصف در تمام شهرستانها، قرا و قصبات به دستوپا افتاده و با ارعاب و تهدید ملت، خفقان ایجاد میکند.
اگر این ادعا صحیح است، ملت را این چند روز به حال خود واگذارند تا، از پشتیبانی مردم متمتع شده، موافقت 6 میلیونی به همه ملل جهان ظاهر، والا اشاعه اکاذیب برای تشویق افکار عامه برخلاف مصالح اسلام و مملکت، جرم و قابلتعقیب است...
حضرات مبلغان ... از توهّم چند روز حبس و زجر نترسند. (( وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا و اَنْتُم الْاَعْلَونْ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینْ
امروز بر اسلام کمتر از خطر بنی امیه نیست... خطر اسراییل و عمال آن را به مردم تذکر دهید... سکوت در این ایام تأیید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است... از سخط خدای تعالی بهراسید.
اگر بهواسطه سکوت شماها به اسلام لطمهای وارد آید، نزد خدای تعالی و ملت مسلمان مسئول هستید... از اخافه و ارعاب سازمانها و دستگاه شهربانی هراسی به خود راه ندهید.
در آن سخنرانی غرا و دشمنکش امام راحل به خطر اسرائیل غاصب اشاره میکنند و وضع وخیم ظلم حکومت پهلوی را به مردم یادآوری میکنند.
شاه که بر ترسش افزودهشده روزبهروز برای دهقانان و مردم کمدرآمد و زحمتکش نوید رفاه و خوشبختی را با شروع انقلاب سفید میدهد و علما را تنها کسانی میخواند که مخالف آزادی و رفاه مردم هستند.
راهپیماییهای تاریخساز مردم ایران در دهم محرم سال 42
روز عاشورا دهها هزار نفر از مردم که در جریان دقیق مبارزه بودند، با در دست داشتن عکسهای امام با شعار خمینی خدانگهدار تو، ملت طرفدار تو، به خیابانهای تهران ریختند.
محل اجتماع، مسجد و مدرسه حاج ابوالفتح در نظر گرفتهشده بود؛ اما این مدرسه از صبح زود در محاصرهی پلیس قرار گرفت ولی در اثر ازدحام جمعیت برای مراسم عزاداری و فریاد شعارهای ضد رژیم، کنترل از دست پلیس خارج، و مسجد و اطراف آن در اختیار مردم قرار گرفت و با شعار به راهپیمایی پرداختند.
تظاهرکنندگان، پس از عبور از سهراه امینحضور و سرچشمه، به میدان بهارستان رسیدند و پس از نصب عکس امام، در این میدان به خیابان فردوسی رفتند و با نطق و خطابه، انقلاب سفید شاه را محکوم ساختند و، سپس بهسوی دانشگاه تهران با شعار خمینی بتشکن خدانگهدار تو حرکت کردند.
وقتی جمعیت به مقابل کاخ مرمر رسید صدای مرگ بر این دیکتاتور اوج گرفت ...
در واقع هدف از تظاهرات در همین جمله خلاصهشده بود و سقوط شاه را طلب میکرد. راهپیمایی و تظاهرات آن روز در ساعت 3 بعدازظهر پس از بازگشت به بازار پایان گرفت و تظاهرات فردای آن روز از مسجد شاه اعلام شد.
شب یازدهم، هم تظاهراتی از جانب دانشجویان دانشگاه تهران در حمایت از رهبری نهضت با شعار خمینی پیروز است، صورت گرفت. این تظاهرات از مسجد هدایت خیابان استانبول تا میدان شاه ادامه یافت و جمعیت تظاهرکننده به عزاداران مدرسه حاج ابوالفتح پیوست.
بخشی از سخنان کوبندهی امام خمینی (ره) در دهم محرم سال 42 به این شرح است:
الآن عصر عاشورا است...گاهی که وقایع روز عاشورا را ازنظر میگذرانم، این سؤال برایم پیش میآید که، اگر بنیامیه و دستگاه یزید بن معاویه تنها با حسین «علیهالسلام» سر جنگ داشتهاند، آن رفتار وحشیانه و خلاف انسانی چه بود که، در روز عاشورا نسبت به زنهای بیپناه و اطفال بیگناه مرتکب شدند؟ زنان و کودکان چه تقصیر داشتند؟ طفل ششماهه « حسین علیهالسلام» چه کرده بود؟ (گریهی حضار) به نظر من آنها با اساس، کار داشتند.
بنیامیه و حکومت یزید با خاندان پیامبر مخالف بودند؛ بنیهاشم را نمیخواستند و غرض آنها از بین بردن این شجره طیبه بود؛ همین سؤال اینجا مطرح میشود که، دستگاه جبار ایران با مراجع سر جنگ داشت، با علمای اسلام مخالف بود، به قرآن چهکار داشتند؟ به مدرسه فیضیه چهکار داشتند؟ به طلاب علوم دینیه چهکار داشتند؟ به سید 18 ساله چهکار داشتند؟ (گریه حضار)
سید 18 ساله با شاه چه کرده بود؟ به دولت چه کرده بود؟ به دستگاه جبار ایران چه کرده بود؟ (گریه شدید حضار)
به این نتیجه نمیرسی که، اینها با اساس کاردارند؟ با اساس اسلام و روحانیت مخالفاند؟ اینها نمیخواهند، این اساس موجود باشد؛ اینها نمیخواهند صغیر و کبیر ما موجود باشد؛ اسراییل نمیخواهد، در این مملکت قرآن باشد.
اسراییل نمیخواهد، در این مملکت علمای اسلام باشند، اسراییل نمیخواهد در این مملکت دانشمند باشد؛ اسراییل به دست عمال سیاه خود، مدرسه فیضیه را کوبید، ما را میکوبد، شما ملت را میکوبد.
میخواهد اقتصاد شمارا قبضه کند؛ میخواهد، تجارت و زراعت شمارا از بین ببرد؛ میخواهد ، ثروتها را تصاحب کند.
اسراییل میخواهد، به دست عمال خود آن چیزهایی را که مانع هستند، آن چیزهایی را که سد راه هستند، از سر راه بردارد. قرآن سد راه است، باید برداشته شود. روحانیت سد راه است، باید شکسته شود.
مدرسه فیضیه و دیگر مراکز علم و دانش سد راه است، باید خراب شود. طلاب علوم دینیه ممکن است، بعدها سد راه بشوند، باید کشته شوند. از پشتبام پرت شوند. باید سر و دست آنها شکسته شود.
برای اینکه اسراییل به منافع خودش برسد، دولت ایران به تبعیت از اغراض و نقشههای اسراییل به ما اهانت کرده و میکند...
مردم در اعتراض به دستگیر شدن امام خمینی (ره) به خیابانها ریختند
امام خمینی« قدس سره» با ایراد این سخنان، پاسخ نطق شاه را در 4 بهمن 1341 که در صحن مطهر قم ایراد کرد، بهصورت دندانشکن و محکم داد. این سخنان بلافاصله به تهران گزارش شد. ساواک مأموریت یافت که امام را توقیف کند.
ساعت 3 بامداد روز 15 خرداد مأموران امنیتی به منزل امام هجوم بردند و ایشان را دستگیر کردند، و به تهران آوردند.
خبر دستگیری امام بهسرعت در قم و سپس در تهران و سایر شهرها انتشار یافت. مردم قم به خیابانها ریختند و، به راهپیمایی اعتراضآمیز پرداختند.
پلیس برای پراکنده ساختن مردم ابتدا به تیراندازی هوایی پرداخت، و مردم با پلیس درگیر شدند و در همان دقایق نخست، معاون شهربانی را به قتل رساندند؛ یک کامیون نظامی را آتش زدند. تیراندازی بهطرف مردم شروع شد، و عدهای از مردم کشته شدند.
سرانجام با وارد شدن ارتش و مستقر کردن تانکها و به پرواز درآوردن هواپیماها و شکستن دیوار صوتی، برای ارعاب مردم و فرارسیدن تاریکی هوا بهطور موقت قضیه فیصله داده شد.
اجتماعات و تظاهرات مردمی زنان و مردان در اعتراض به بازداشت امام در قم، تهران و برخی دیگر از شهرستانها، با هجوم نیروهای مسلح، به خاک و خون کشیده شد. دانشگاه تهران با تانک و مسلسل و افراد مسلح به محاصره درآمد.
سیل خروشان کشاورزان غیور و کفنپوش ورامین، دهقانان کَن˚ و مردم جماران بهسوی تهران سرازیر شدند؛ و انبوه جمعیت، اعم از بازاریان، بارفروشان، دانشگاهیان، و اقشار مختلف مردم، با غریو رعدآسای ( یا مرگ یا خمینی ) و مرگ برشان تهران را به لرزه درآوردند.
شاه از خون مردم ایران حمام خون ساخت
خبرهای مربوط به دستگیری رهبر نهضت اسلامی ایران و قیام 15 خرداد و کشتارهای قم، تهران، مشهد و سایر شهرستانها، در مدت کوتاهی در سراسر کشور پخش شد و موجی از خشم و نفرت علیه شاه به راه افتاد.
خبرگزاریها نیز بازتاب گستردهی قیام مردم را، در حمایت از رهبر نهضت و واکنش شخصیتهای سیاسی، علمی و مذهبی اعتراض به دستگیری امام و کشتار مردم بیگناه به سراسر جهان مخابره کردند، که یکی از آنها اعلامیه اعتراضآمیز شیخ محمد شلتوت، مفتی و رئیس دانشگاه الأزهر مصر بود، که شش روز بعد از دستگیری امام و فاجعهی خونین 15 خرداد صادر شد.
در این اعلامیه دستگیری علما و اهانت به ساحت مقدس آنان، بهعنوان داغ ننگی بر پیشانی بشریت معرفی شد.
وی طی تلگرافی خطاب به شاه خواست از تجاوز به حریم روحانیت و علمای اسلام که پاسداران قوانین الهی هستند، خودداری کند و علمای بازداشتشده را هر چه زودتر آزاد سازد.
حوزههای علمیهی نجف اشرف، کربلا و کاظمین نیز بهمحض دریافت خبر بازداشت امام و کشتار 15 خرداد به پا خاستند.
11 مرداد 42 و نمایش آزادی
در این روز شاه خاِئن امام عظیم الشان و مظلوم و رهبر مردم جهان را بهطور نمایشی آزادکرده و مجدداً به حصر درآورد.
حصر امام خمینی (ره) باعث تشکیل گروههای زیرزمینی جوانان در قم، تبریز، شیراز، قزوین، اصفهان، مشهد و تهران شد.
جریان 15 خرداد ظاهراً به نفع شاه تمام شد و امام تبعید و تاریکی خفقان حاکم شد؛ اما درواقع 15 سال بعد شاه را از این مملکت بیرون کرد و با رفتن او بار دیگر، خورشید پر تشعشع اسلام طلوع کرد و مملکت را از ظلم و ستم رهانید.
یاد و خاطره شهدای 15 خرداد برای همهی تاریخ گرامی باد.
درس قیام پانزده خرداد براز امروز
دشمن همواره دشمنی خود را میکند و دست از دشمنی برنداشته؛ در این میان برخی خودیها آب به آسیاب دشمن میریزند و برای رسیدن به اهدافشان از هیچچیز دریغ ندارند چهبسا آن تقدیم کردن دانشمندان و فناوریهای ملی کشورمان به اسرائیل که غدهی سرطانی جهان است؛ باشد.
همواره قراردادهای ننگینی چون انقلاب سفید امضا میشود و ثابت میکند تاریخ تسلسل اشتباهات انسانهایی است که در رویدادهای تاریخی تامل نمیکند!
آری! باید شجاعتر و هوشیارتر بود...
باید دوباره به یاد بیاوریم که امام خمینی؛ ابن حقیقت همیشه زندهی تاریخ فرمودند:
وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا و اَنْتُم الْاَعْلَونْ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین
گزارش از: زهرا میرزا بابایی
انتهای پیام/