عکاسی از راهپیمایی اربعین نیاز به درک عقیدتی دارد/ وایدها را باز کنید، لنز تله ببندید؛ رقابت ناسالم ممنوع!
«کمالالدین شاهرخ» عکاس جنگ و عضو انجمن عکاسان دفاع مقدس از رقابت ناسالم میان عکاسان امروزی گله دارد و راهکار صحیح برای عکاسان جوان را رقابتِ بدون حسادت برای ثبت فریمهای عکس میداند!
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا؛ «کمالالدین شاهرخ» عکاس دفاع مقدس است. در سال 60 پس از اینکه وارد سپاه پاسداران شد به عنوان خبرنگار عکاس در جبههها و رویدادهای جاری آن سالها حاضر شد. او در این حضورها بیش از 20 هزار فریم نگاتیو و اسلاید عکاسی کرده است. آثار کمالالدین شاهرخ در کتابهای متعدد به چاپ رسیده و در دهها نمایشگاه و مسابقه داخلی و خارجی اثر خود را ارائه کرده است. در بخش اول و دوم گفتوگو با کمالالدین شاهرخ صحبتهای او در مورد عکاسی دفاع مقدس، جنگ و علت وجوب این نوع عکاسی خواندید. برای خواندن شرح کامل این مصاحبه اول و مصاحبه دوم میتوانید از طریق لینک به صفحات مربوط مراجعه کنید.
شاهرخ پیش از این از علت لزوم عکاسی جنگ گفت و تصریح کرد: «بالاخره یک زمانی اتفاقات سوریه تمام میشود، آن زمان میگوییم چه داریم؟ چه ثبت کردهایم؟ چه عکسی گرفتهایم؟ و میبینیم اصلاً به عکاسی اجازه ندادیم برود آنجا عکاسی کند، چرا اجازه ندادیم؟! چون فرد متولی این فکر را نداشته که عکاس برود این ماموریت را انجام بدهد در چارچوب سیاستهایی که وجود دارد، عکسش را بگیرد و حداقل بماند برای روزی که امکان نشر این تصاویر وجود دارد! چند نفر از عکاسان ما رفتند آنجا عکاسی کردند؟ کسانی که در دفاع مقدس تجربه داشتند و میتوانستند بروند و میشد به اینها اعتماد کرد، وقتی عکاسی امتحانش را در دفاع مقدس پس داده است، دیگر فردی نیست که بخواهد نظامش را به 4 فریم عکس بفروشد، اما اعتماد نکردند به خاطر اینکه اتفاقی افتاد و عکس و فیلمی یک جا، درز پیدا کرد، بعد از آن جلوی همه را گرفتند. ما برای این قضیه راهحل عنوان کردیم ولی متاسفانه گوش شنوایی نبود و جلوی اطلاعات تصویری را هیچ وقت نمیتوان گرفت. میروند با موبایل عکاسی میکنند اما آن عکسی که باید گرفته شود؛ گرفته نمیشود.»
در ادامه این بحث گفتوگوها را در ادامه میخوانید.
تسنیم: در مورد عکاسی سوریه و عکسهایی که گرفته نشده است! ده سال دیگر اگر کسی بگوید چرا سوریه اتفاق افتاد؟ چرا ما حمایت کردیم و چه شد؟ چه جوابی داریم؟ این سؤال را مطرح کردیم چونه به نظر میرسد حتی آدمهایی که امروز هستند تا توضیح دهند 30 سال دیگر مشخص نیست وجود داشته باشند.
ما باید بدانیم چه کاری انجام بدهیم که این تاثیر خودش را داشته باشد، که ما بیهویت نباشیم، هویت ما به به عملکرد ماست، عملکرد ما از پشتوانهای که داریم نشات میگیرد، از کارهایی که انجام دادیم، الان هویت ایرانی بودن ما به تاریخ ماست، اگر این تاریخ نباشد آن هویت معنا ندارد، عکس هم هویت تصویری ماست که برای ما مشخص میکند چه کردهایم، حالا شما هر چقدر سند و مکتوبات بیاورید ارائه بدهید، دو عکس میتواند معادله را تغییر میدهد حالا اگر آن دو عکس گرفته نشده است، چگونه میخواهید ثابت کنید؟ اینها نکاتی است که متاسفانه خیلی به آن توجه ندارند.
چون گرماگرم اتفاقات هستند... به این موضوعات فکر نمیکنند و امروزه با فراگیر شدن عکاسی یک مقدار هم حساسیت عکاسی کمرنگ شده است. زمانی بود که اگر شما میخواستید عکاسی کنید باید یکسری تجهیزات در اختیار میداشتید، آماده میشدید و مسیری را طی میکردید تا کار عکاسی را انجام دهید اما الان بلافاصله تصمیم میگیرید عکسی بگیرید سریع موبایلتان را بیرون میآورید و عکس میگیرد. به خاطر همین آنقدر ما عکسهای بیخود دیدیم دیگر عکس خوب هم برای ما جلوه ندارد چشم ما دیگر عادت کرده است تربیت آن کمرنگ شده است، شما باید عکس خوب ببینید، اگر عکس خوب ببینیم میتوانیم عکس خوب بگیریم اگر عکس خوب نبینیم نمیتوانیم عکس خوب بگیریم، آنقدر در فضای مجازی عکسهای بیخود میبینیم که این چشم دیگر آن تمرینش را از دست میدهد و وقتی عکاسی میکنیم میبینیم این عکسها آن قدرت بصری خودش را ندارد به همین خاطر است که ما باید آن تمرینها را انجام بدهیم یعنی سعی کنیم خیلی چیزها را نبینیم. به خاطر همین است که مسئولین ما میگویند عکاسی چیزی نیست من هم بلد هستم عکس بگیرم و متاسفانه اینها باعث شده است آن حساسیت از بین برود به همین خاطر است که طرف بلند میشود میرود حلب با موبایلش عکاسی میکند و روی ایمیلش عکسها را میفرستد و دیگر نیازی نیست که سیاِفش را در لباس پنهان کند که اگر جستجو کردند پیدا نکنند، عکس را میگیرد همانجا ارسال میکند. دیگر آن حساسیت هم وجود ندارد که این منطقه لو رفت.
باید گفت شما عکاس را نمیگذارید برود آنجا عکاسی کند به خاطر اینکه عکسش لو نرود؟ شما بگذارید عکاسی کند بعد این عکسها را داخل گاوصندوق بگذارید تا سالهای دور ولی اجازه بدهید که عکاس برود آنجا.
به محدودۀ جغرافیایی عقیدتی ما تعرض شده است
ما عِرق عقیدتی داریم عِرق دفاع از حرم داریم، چرا نمیرویم فلان جا عکاسی کنیم؟ چرا دوست داریم آنجا عکاسی کنیم؟ چون آن عِرق برای ما خیلی مهم است و خیلی اهمیت دارد. حالا به شکلی به محدودۀ جغرافیایی عقیدتی ما تعرض شده است. منِ عکاس باید این وظیفه را انجام بدهم اما وقتی مانعم میشوند حس میکنم یک نفر ضربه به من میزند و من نمیتوانم از خودم دفاع کنم به همین خاطر است که من باید اینجا بنشینم و افسوس بخورم که قبل از آزادی حلب، حین آزادی حلب و بعد از آزادی حلب چرا ما نتوانستیم برویم عکاسی کنیم؟! باید منتظر باشیم ببینیم جبهۀ مقابل ما چه عکسهایی گرفته است. آنها عکاسهایی میگیرند که مفاهیم و تاثیرات بصری خودش را القا کند.این تصویر میرود در سازمان ملل، توسط همان عکس مصوبه را تغییر میدهند.
عکاسی از مناسک مذهبی
تسنیم: در مورد عکاسیهای مذهبی آیا عکاسی ما به این سمت رفته است که به دیدگاه جامع در مورد علت ثبت عکس برسد و اگر نرسیده است چه باید کنند که به این دیدگاه برسند؟ بگویید چه کنند که عکاسی بهینهای انجام دهند؟
هرچه عکاس اندیشهاش بیشتر باشد در کارش هم تاثیرگذارتر است. راهپیمایی یک حرکت یا یک موضوع فرهنگی است یعنی یک حرکت فرهنگی است که در وسعت بینالمللی انجام میشود حالا شاید شیعه خیلی تاثیرگذار است در این حرکت ولی سایر ادیان هم به شکلی به این موضوع پی بردند و بدشان نمیآید؛ ببینند راهپیمایی اربعین چیست؟
چرایی حرکتهای مذهبی را بدانید تا بهتر عکاسی کنید!
کسانی که به عنوان عکاس حرفهای عکاسی میکنند ابتدا باید از احساسات و اتفاقاتی که در این مسیر یا حالاتی که برای خودشان یا طرف مقابل به وجود میآید عکاسی کند و اصطلاحاً «ثبت لحظه» کند. شاید خیلی هم تاثیرگذار نباشد و فقط یک ثبت خاطرهای است که برای افراد اتفاق میافتد ولی فراتر از اینها باید عکس دارای انتقال مفاهیم باشد یعنی پیام هم داشته باشد. سؤال این است وقتی من در مسیر راهپیمایی اربعین قرار میگیرم باید چه کنم؟ قبل از اینکه این کار را کنید باید از اینکه ما چرا راهپیمایی اربعین را انجام میدهیم شناخت پیدا کنید. از سال 2012 که راهپیمایی اربعین شروع شد جمعیت اینقدر نبود، زمانی با خود عراقیها صحبت میکردیم میگفتند قبل از تغییر حکومت عراق زمان صدام خیلیها به صورت پنهانی میرفتند یعنی اعتقاد از گذشته هم وجود داشت که قبل از اربعین این مسیر نجف تا کربلا انجام شود و خیلیها نمیدانستند داستان چیست و ما به ندرت با تصاویر قدیمی برخورد میکردیم که جسته و گریخته عکاسی شده بود.
به خاطر اینکه اولین کشوری در خاورمیانه هستیم که عکاسی به آن وارد شده است ما امروز این رسالت را به عهده داریم که از این مناسک عکاسی کنیم. 7، 8 سال بعد از اینکه عکاسی اختراع شد وارد ایران شد، در منطقه هم از کشورهای سرآمد هستیم یعنی بچههای ما حتی از ترکیه مدعی جلوترند. هم به لحاظ دانش عکاسی و هم به لحاظ تجربهای که در مسیر انقلاب و دفاع مقدس اتفاق افتاد؛ از لحاظ عملکردی عکاسان ما در این حوزه از کشورهای دیگر سرآمد هستند.
رسالت عکاسی ما چیست؟
اول اینکه با شناخت نسبت به فضای معنوی وارد شوند یعنی ابتدا عکاس باید خودسازی داشته باشد چون یک عکاس غربی یا کشور اروپایی را بیاورید خیلی شاید این ارتباط را نتواند ایجاد کند شاید از زاویۀ نگاهش کادرهای خوبی بگیرد، چیدمانش خوب باشد، نورش را خوب بگیرد ولی آن حس در عکس به وجود میآید، آن حسی که شما الان تشخیص میدهید این فرد الان میرسد به آستانه شهر کربلا قرار است بایستد و یک سلام بدهد، اینها را شما در ذهنتان دارید وخودتان را سریع آنجا حاضر میکنید تا بتوانید آن حس را عکاسی بکنید ولی آن عکاس غربی آن حس را اصلاً ندارد، فقط خوب کادربندی میکند، چیدمانش خوب است، عکاسان ما باید آن حس را پیدا کنند، تجربه داشته باشند، سال اول برای کسانی که وارد این حوزه میشوند این دغدغه وجود دارد که منتظر هستند تا سوژهای برای آنها خلق شود و عکاسی کنند، در صورتی که منِ عکاس وقتی میروم در این مسیر، باید برنامه داشته باشم یعنی پروژهش داشته باشم برای خودم و تعریف کنم. امروزه دیگر در دنیای عکاسی چیزی به عنوان تکعکس جایگاهی ندارد. بیشتر مجموعه عکس است و آن مجموعه عکس هم باز تقسیمبندیهایی دارد.
در نهایت عکاس باید برنامه داشته باشد همینطوری دوربینش را روی دوشش نگذارد و در این مسیر قراربگیرد. به نظر من باید اطلاعات عکاس خیلی کاملتر و جامعتر باشد. فضاهایی که عکاسی میکند، فضاهای بکری و خاصی باشد. امروزه ما در تکنولوژی عکاسی دیجیتال میتوانیم کارهای خاصی انجام دهیم صرف اینکه من با یک دکمه فریمی را عکاسی کنم این عکاسی نیست، متاسفانه بچههایی که در حوزۀ عکاسی کار میکنند از توان دوربین عکاسیشان به نحو کامل استفاده نمیکنند در صورتی که اگر این اتفاق بیفتد با آن تکنولوژی که در ساخت دوربین عکاسی وجود دارد میتوانند کارهای فاخری را انجام دهند مثلا اتفاقی که الان دارد در بسیاری از تصاویر به قول معروف ما به آنها میگوییم «تایم لَبس» یا «زمانگذر» خیلی کارهای جذابی میشود انجام داد. ما باید کارهایی کنیم که کمتر به آن پرداخته شده است، موضوعاتی را دنبال کنیم که کمتر به آن پرداخته شده است. همه اینها برمیگردد به اینکه آن کسی در این مسیر نیامده و فقط شنیده است؛ ما بتوانیم با آن عکسها در او تحول ایجاد کنیم یعنی این اشتیاق را در او به وجود بیاوریم که بیاید. هر چه این جمعیت بیشتر شود قطعاً پشتوانۀ مباحث دینی و آئینی ما قویتر میشود.
پیشرفت در عکاسی مناسک وجود دارد اما هنوز خیلی از عکسها تکراریست!
راجع به سوگواره و جشنوارهها، سال گذشته حدود 700 تا 800 سوگواره و جشنواره و اتفاقات مسابقهای افتاد در موضوعات مختلف که بخشی از آن میآید در مباحث دینی و آئینی ما، البته این حس رقابت را به وجود آورده است اما در این چند مجموعه که عکسها رسید و من نگاه کردم و داوری شد خیلی از آنها تکراری بود و بعضاً متاسفانه برخی از عکاسان ما نگاه میکنند ببینند امسال در فلان جشنواره و فلان سوگواره کدام عکس و کدام نگاه برنده شده است سال بعد همان را دنبال میکند.
از طرفی ما عکسهایی را که یک مقدار آیین ما را خدشهدار میکند کنار میگذاریم مباحثی که خیلی سندیت هم ندارد سعی میکنیم آنها نیاید وارد این عرصه شود که عکاسی که دوست دارد در این حوزه کار کند میگوید این چون تایید شده است، پس میشود در این حوزه کار کرد. بعضاً کار خوبی که در این جشنوراهها و سوگوارهها اتفاق میافتد این است که یکسری کلاسهای آموزشی قبل و بعد از آن برای عکاسانی که کارهای آنها به عنوان کارهای برتر انتخاب میشود، برگزار میکنیم . دقیقاً نقد و بررسی عکس روی تصویر صورت میگیرد بعضاً تجربیات هم به عکاس منتقل میشود.
حس متفاوت بودن نباید باعث رقابت ناسالم شود!
الحمدلله این موضوع برای عکاسان ما وجود دارد که همیشه دوست دارند تفاوتهایی با بقیه داشته باشند و این رقابت خیلی رقابت خوبی است ولی به شرط اینکه به کار لطمه نزند. من بعضاً از دوستانی که کار خبری میکنند شنیدم امروزه متاسفانه چون یک قدم در کار خبری از عکاس دیگر جلوتر باشند شاید راضی بشوند به دوست و همکارشان لطمهای بخورد که این خیلی کار خوبی و شایستهای نیست. ما کنار هم کارهای خوبی میتوانیم انجام بدهیم. سال گذشته این اتفاق افتاد که توانستیم 20 عکاس که عکاسان خوبی از سایر استانها بودند را جمع کنیم و در قالب یک مجموعه بیایند و اربعین و این راهپیمایی را عکاسی کنند.
تسنیم: در عکاسی خبری به جایی رسیدهایم که هر کدام از رسانهها را باز میکنیم همه یک نوع عکس گرفتند. اگر دو شخصیت خبری با هم دست دادند همه آن عکس را میگیرند اما اگر در حاشیه آن مراسم اتفاقی افتاده باشد کسی از آن اتفاق عکسی نگرفته است. امروزه همه عکسها شبیه هم شده است و ارزشی ندارد .نظر و راهحل شما چیست؟ و اینکه چقدر میشود به عکاسی که میرود چنین مراسمی را عکاسی میکند آزادی داد؟
ما برای عکاس چه کردهایم؟
من یک سوال دارم که چقدر ما برای عکاسانمان کار کردیم که از عکاس انتظار داریم زاویهاش با باقی عکاسان متفاوت باشد؟ اخلاق حرفهای را رعایت کند، شان و منزلت پیشکسوتها را حفظ کند؟ متاسفانه برای عکاسانمان خیلی کار نکردیم یعنی تا جایی که من اطلاع دارم عکاسی که از لحاظ فنی قادر باشد با دوربین کار کند برای ما کفایت میکند. از طرفی امروزه عکاس سهلالوصول شده است و تا ما میگوییم طرف عکاس است میگویند عکاسی که چیزی نیست؛ یک دوربین است، این دکمه را فشار بدهید! چه تفکری پشت آن باشد؟! بله شاید ظرف چند جلسه دکمه فشار دادن را بتوان آموخت ولی چقدر زمان میبرد عکاس تجربه پیدا کند. باید کنار افراد دیگر بنشیند و نگاه آنها را ببیند یا شما برای این افراد کلاس بگذارید، نقد و بررسی عکس داشته باشید و عکسهای بزرگان را به آنها نمایش دهید. این کار باعث میشود اگر در فضایی قرار گرفتند همه اینها شبیه به هم عکاسی نکنند.
البته برخی از عکاسان ما هم بیتفاوت هستند... یعنی آن انگیزههای لازم را ندارند و آن عشق وجود ندارد. از دریچۀ یک کار متداول و معمولِ شغلی به آن نگاه میکنند و اگر از آن زاویهای که من عکاسی را دوست دارم و علاقهمند هستم و عشق دارم و هر کجا رفتم سعی میکنم تفاوتهایی با سایرین داشته باشم شما میبینید میشوید فلان عکاس، زاویه و نگاهش متفاوت است، تفکرش فرق میکند ولی بخشی از آن ما هستیم که باید به این عکاس یاد بدهیم و آنها را تربیت کنیم و از آنها انتظار داشته باشیم که نگاهشان نگاهِ خاص باشد. دبیر سرویس و آن دبیر عکسی که این مجموعهای زیر نظر دارد باید آن را هدایت کند. ما عکاسانمان را بسته کردیم و آن قدر برای آنها آفیش گذاشتیم که عکاس فرصت نکرده بنشیند و با تجربهها راجع به عکسهای او صحبت کنند. باید جلسهای باشد و درباره عکسهای او صحبت شود، نقد و بررسی شود. یادم هست در دوره دانشجویی سعی میکردیم بهترینها را پیدا کنیم ـ البته الان هم است ـ برای اینکه برویم کنار آنها بنشینیم و آنها نقاط ضعف عکس ما را بگویند و آن ضعف را برطرف کنیم. میرفتیم دنبال یحیی دهقانپور آن زمان استاد دانشگاه بود و بهترین کسی بود که دیدگاه خوبی در عکاسی داشت. میگفت کادر اینگونه است، این نور اینجا نباشد، زاویه اینطور باشد و ... سعی میکردیم این کارها را انجام بدهیم.
عکاسی به تجهیزات نیست! هرکس تجهیزاتش بیشتر بود, عکاستر نیست!
امروزه این تفکر کمرنگ شده است یعنی طرف اگر میآید در حوزۀ آکادمیک هم عکاسی را یاد میگیرد دیگر خودش را مستغنی میداند یعنی خودش را خیلی بالا میبیند.
عکاسی به این نیست که کسی یک بدنه و دو تا لنز 70 -200 داشته باشد بگوییم این عکاس خوبی است و تجهیزاتش خیلی زیاد است و یا اگر دوربین کانپکت کوچک داشته باشد بگوییم نه او برود کنار. من یک جایی بودم دوستان داشتند عکاسی میکردند، این اتفاق افتاد ولی واقعیت این نیست واقعیت این است که این تفکر به وجود نیامده است، آن تربیت به وجود نیامده است ما عکاس را با حداقل حقوق آوردیم و میخواهیم از او استفاده کنیم.
لاییکها برای عکاس جنگ زخمی هلیکوپتر فرستاند! ما چه میکنیم؟
گرچه در آژانسهای عکاسی میبینید عکاس از هر لحاظی تامین است میرود در درگیری اوگانادا زخمی میشود، برایش از طرف دولت فرانسه هلیکوپتر میفرستند که او را از معرکه خارج کند و او را سریع مداوا کند، یا عکاسان بزرگ که یک عکاس شاخص هستند و در همۀ درگیریها عکاسی کردهاند، اگر ما بخواهیم به آنجا برسیم که افرادی مانند این عکاسان را داشته باشیم یا عکاسهای خوب ما مثل حسن قائدی خود را صرف اینکار کنند باید ببینیم چقدر به حسن قائدیها میدان دادیم که این کار را بکنند! او خودش به در و دیوار زده است تا توانسته این مسیر را پیدا کند. ما باید بیاییم مسیر را مشخص کنیم به آنها آموزش بدهیم، آنها را تامین کنیم و آن حساسیتهایی که لازمه کار عکاسی است را برای آنها به وجود بیاوریم و آنگاه از آنها انتظار داشته باشیم که وقتی رفتند در مجموعهای و شروع به کار کردند ما چند نگاه مختلف از آن مجموعه داشته باشیم.
وایدها را باز کنید، لنز تله ببندید
در گذشته ما در کنار عکاسان بزرگ عکاسی کردیم و حرمت آنها را هم حفظ میکردیم؛ یعنی اگر میرفتیم در مجلسی که 4 مقام رسمی بودند سعی میکردیم یک قدم از این عکاسها و از این پیشکسوتها عقبتر بایستیم و هیچ وقت جلوتر از آنها نمانیم. اگر زمانی کسی هم جلو میرفت آنها هم به شوخی میگفتند بچهها لنز وایدها را باز کنید، لنز تله ببندید و بیایید عقب، چون همه یا لنز نرمال داشتند یا لنز واید داشتند باید میرفتند جلو. یک نفر صحبت میکرد؛ همه گوش میکردند ولی متاسفانه امروزه این اتفاق نمیافتد همه دوست دارند سبقت بگیرند و این سبقتها، سبقتهای رفاقتی نیست و سبقتهایی است که منجر میشود از همدیگر ناراحت شوند، در کار حرفهای هیچ اشکالی ندارد.
واقعه طبس اتفاق میافتد یکی ماشین میگیرد، یکی موتور میگیرد یکی با فلان وسیله خودش را سریع میرساند آنجا که اولین عکس را بگیرد هیچ اشکالی هم ندارد ... ولی کسی را تخطئه نمیکند! این رقابت ها باید در کار عکاسی باشد ولی به شرط اینکه ما این امکان را برای عکاس به وجود بیاوریم و خیلی ساده و سطحی به عکاس نگاه نکنیم، یک عکاس میتواند یک عکس تاثیرگذار بگیرد بیشتر از آنچه ما فکرش را میکنیم به شرط اینکه به او کمک کنیم از نظر معیشتی، خیلی از این بچهها دانشجو هستند کار میکنند و دوست دارند کنار آن هم عکاسی کنند ولی وقتی میبینند دبیر سرویس آنها خیلی اهمیت نمیدهد و بیتفاوت است و کار دمدستی از آنها میخواهد به همین خاطر عکاس هم خیلی خودش را به آب و آتش نمیزند.
حرف آخر: عکستان را خودتان بگیرید!
ما در مناسک حج در برائت بودیم یک محلی است به نام جمرات برای سنگ زدن شیطان، یک عکاس سعودی بالای بلندی ایستاده بود، زاویه خیلی عالی من هم یک فیشآی داشتم از آن بالا خیلی صحنه عالی بود یکی از بچهها کارت حافظهاش را داد گفت فلانی دو تا عکس هم برای من بگیر ولی من هر کاری کردم که خودم را راضی کنم؛ راضی نشدم که این کار را کنم رفتم یک مونوپاد پیدا کردم و عکسی را که میخواستم گرفتم این را گفتم که بگویم برخیها خودشان را به آب و آتش نمیزنند و خیلی خودشان را در تنگنا نمیگذارند که عکس ویژه بگیرند ولی کسانی که قلبی و با جان و دل کار میکنند، عکسشان هم ویژه میشود.
ما زمانی میرفتیم در یک فضایی مانند نماز جمعه یا راهپیمایی میخواستیم عکاسی کنیم سعی می کردیم برویم مثلاً بالای فلان بلندی و فلان ساختمان و من همیشه میگویم بروید بالاترین ارتفاع و از یک زاویۀ خاص عکس بگیرید، همیشه اول وارد آن محیط میشوم دنبال این هستم اگر به عکاس این اهمیت داده نشود قطعاً آن هم خودش را به این خطرات نمیاندازد، میگوید من سریع عکس را برسانم و تمام شود، در صورتی که عکاس باید اینقدر عِرق داشته باشد که عکس خودش را بیاورد بدهد و بگوید من این عکس را گرفتم نگوید دو فریم میدهم فلانی برای من عکاسی کند.
انتهای پیام/