مرحوم دولابی: نفس، همان الاغ زیر پای آدمی است

مرحوم دولابی: نفس، همان الاغ زیر پای آدمی است

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: نفس، همان الاغ زیر پای آدمی است که سرش را این سو و آن سو می‌کند و وقتی یک کمی آن را تیمار می‌کنید و به پالانش اهمیت می‌دهید، سوار آدمی می‌شود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: جیب‌بری اول راه است! لذا مواظب باشید که رخت‌هایتان را تا من اینجایم از تن نکنید، زیرا همین که بکنید جیبتان را می‌زنم. البته اگر پیش از این نزده باشم! من جیب همه را زده‌ام و کسی جیب ندارد! دو جیب هست که در پهلوهای بدن است و آن معرکه است. آن نفس است. اَعدی عدوِّکَ کجاست؟ بینَ جَنبَیکَ. نفس انسان در وسط دو جیب است. شما جیب دارید – می‌دانم! چهل جیب دارید. در پیراهن، شلوار و جاهای دیگر؛ من همه را گشته‌ام. هر جا جیب دیدم دو تا بود، یکی این طرف و یکی آن طرف. اما دو جیب است که آن را خدا گذاشته است و در وسط آن نفس انسان قرار دارد. جیب‌های این طرف و آن طرف برای راه گم کردن است. اصل در وسط است که نفس انسان است. اعدی عدوِّکَ نفسُکَ التی بینَ جنبَیکَ. همسایه دل انسان است. مال گِل است. دل صحیح و سالم و قشنگ، متعلق به خدا و پیامبر(ص) و امام(ع) است. وقتی به کسی که بیچاره است، به کسی که کافر است یا به حیوان، رحم می‌کنی؛ مال خداست. وقتی با کسی دشمن می‌شوی که دشمن اهل بیت(ع) و عزیزان خداست، این متعلق به دلت وممدوح خداست.

هر کاری از دل بر می‌آید؛ مال خداست. همین که ابرو اخم می‌کند، جزا می‌نویسند – باز هم که می‌شود و می‌خندد، جزا می‌نویسند. چرا این دل همه کارش خوب است؟ اما نفس هر کاری که می‌کند هباه منثوراً است. همه‌اش کلک می‌زند و اخم هم می‌کند. اما هر چه عمل می‌کند هباءً منصوراً است و «هیچ» می‌شود. بدن هیچ چیزش قبول نیست، بیهوده از او باور نکن. مرتب دولا و راست می‌شود؟، در حالی که اصل کاری، روح است. اما باز، این خراب می‌کند. برای یک دولا و راست شدن، الاغ نفس، همه چیز را به جیب می‌زند – با خیالش که بازار دنیا مال اوست. راکب او که رویش سوار است قیمت دارد؛ اما الاغ، آن چنان خودنمایی می‌کند که کم ‌کم می‌خواهد سوار صاحب خود شود.

نفس، همان الاغ زیر پای آدمی است که سرش را این سو و آن سو می‌کند و وقتی یک کمی آن را تیمار می‌کنید و به پالانش اهمیت می‌دهید، سوار آدمی می‌شود. تا وقتی که من سوار آن بودم بُراق بود، با آن عرش می‌رفتم. وقتی که او سوار شد، الاغ است.

کتاب طوبی محبت؛ جلد چهارم - ص 69

مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل