پورناظری: عملی کردن پروژههای ملی وظیفهی دولت است / شجریان: دخترم فقط «آرایش غلیظ» را دوست دارد
همایون شجریان، سهراب پورناظری و تیمِ تئاتری پروژهی «سی» در هتل اسپیناس گرد هم آمدند تا از این تجربهی مشترک بگویند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نشست خبری پروژه ی «سی» غروب یکشنبه 28 خرداد 1396 در طبقه ی دوم هتل اسپیناس پالاس برگزار شد. «سی» اثری است با آهنگسازی سهراب پورناظری و خوانندگی همایون شجریان. این پروژه قرار است اجرایی همراه با نمایش هم داشته باشد. به همین دلیل در کنار پورناظری و شجریان، اصغر دشتی کارگردان، مهدی پاکدل بازیگر، سحر دولتشاهی بازیگر، نغمه ثمینی نویسنده، امیر جدیدی بازیگر، پوریا سوری نماینده سازمان میراث فرهنگی و فرهاد هجرت مدیر مارکتینگ شرکت سامسونگ هم در این نشست حضور داشتند.
پروژه ی سی قرار است مرداد امسال در کاخ سعدآباد روی صحنه برود. در این نشست عوامل مختلف هر کدام به بیان توضیح هایی پرداختند و در بخشی از نشست هم به پرسش های خبرنگاران پاسخ دادند.
پیش از آغاز رسمی این نشست، دراماتورژ و تهیه کنندهی «سی» هر کدام جداگانه پشت تریبون قرار گرفتند و دقایقی سخن گفتند.
شاهنامه ما را نجات میدهد
امیرحسین ماهوزی دراماتورژ اثر: بحث ما این بود که ضرورت نگاه مجدد به شاهنامه چیست. شاهنامه در دوره ای مهم زبان فارسی را نجات داد. فردوسی با پاسبانی از اساطیر ایران توانست فرهنگی را پابرجا کند که تا اکنون پابرجا مانده است. پرسش این است که با وجود بحران هایی که در منطقه وجود دارد، ما می توانیم با پرداختن به فردوسی خودمان باز هم تثبیت کنیم.
الان یکی از حساس ترین زمان های ایران زمین است. ایران زمین در حال حاضر دچار بحران است. ما با شاهنامه می توانیم خودمان را نگه داریم. شاهنامه یک کتاب جنگ نیست. کتابی است که بر مهر استوار شده و تمام فرهنگ این سرزمین را از ابتدا باز آفرینی کرده است. پشت صحنه های رزم و حماسیِ شاهنامه، مهری عمیق نهفته است. به همین دلیل تمرکز کردیم روی نخستین مفهومی که در فرهنگ ایران رویش تمرکز می شود، یعنی مهر. داستان «زال و رودابه» را برای این منظور انتخاب کردیم.
قیمت بلیتها از 25 تا 195 هزار تومان
محمدحسین توتونچیان تهیه کنندهی پروژه ی «سی»: فروش بلیت های این کنسرت هم زمان از طریق سایت ایران کنسرت و میرسی انجام میشود. قیمت بلیت ها را از 25 هزار تومان تا 195 هزار تومان گذاشتهایم. نگاه ما حمایت از جوانان و دانشجویان و کسانی است که شاید درآمد زیادی نداشته باشند. کنسرتهایی که در فضاهای باز انجام میشود معمولا از نوع چیدمان صندلیهای و حتی نوع صندلیها نارضایتیهایی وجود دارد. اما ما دقت بسیاری کردهایم که همه چیز به طور استاندارد پیش برود و همه با رضایت خاطر کنسرت را ببینند و لذت ببرند.
در ادامه هنرمندان به روی صحنه آمدند و پشت تریبونها نشستند.
«سی» تلاقی موسیقی و تئاتر است
نغمه ثمینی: حدود 10 ماه پیش برای نخستین بار سهراب پورناظری دربارهی ایده ای با من صحبت کردند که پروژه ای بر روی شاهنامه بود. بعد از مدت ها کار به شکلی به نام درام موسیقایی رسیدیم یعنی جایی که موسیقی و تئاتر به هم نزدیک می شوند. در میان همه انتخاب ها به داستان زال و رودابه رسیدیم. پاییز و زمستان بخش تحقیق بود و در بهار مرحله نهایی به سرانجام رسید. این دومین اقتباسی است که من از شاهنامه می کنم که اقتباس نخستم بر روی داستان رستم و سهراب بود.
اصفر دشتی: این پروژه برای من تفاوت اساسی با دیگر پروژهها داشته است. در کارهای دیگر ما به عنوان کارگردان همه چیز در حوزه اختیارماست. اینجا برای نخستین بار تعدادی هنرمند گرد هم آمده اند و در یک تعامل سعی میکنند اثری واحد را با رسانه های مختلف ارائه کنند. از دی ماه پیش تولید اثر آغاز شده و از روز اول تیر ماه وارد مرحله نخست تمرین می شویم تا زمان اجرا برسد.
سحر دولتشاهی: من هم خیلی خودم را به داستان های شاهنامه نزدیک نمی دانستم. الان اما دغدغه مند تر کنار گروه هستم و برایم باعث افتخار است که در این کار حضور دارم.
مهدی پاکدل: خیلی خوشحالم که چنین پروژه ای در کشورمان دارد عملی می شود. پروژه ای که براساس یکی از گنجینه های ادبی ایران شکل گرفته است.
امیر جدیدی: امیدوارم که این کار بتواند حرکتی ایجاد کند که مردم ما با سرزمین و ادبیات خودشان از طریق شاهنامه بیشتر آشنا شوند.
«ابر میبارد»و «آهای خبردار» در کنسرت «سی» اجرا میشوند
همایون شجریان: نقطه ی مرکز این پروژه شاهنامه فردوسی است که در اشعار و چه در متنی که خانم ثمینی نوشته اند. اینجا تفاوتی هست و آن هم این که ما موسیقی های مختلف و تصنیفهای بسیاری داریم که برخی با اشعار فردوسی و برخی هم با اشعار دیگر بزرگان. «ابر می بارد» و «آهای خبردار» را هم اجرا می کنیم.
پیام شاهنامه را به چند نسل منتقل میکنیم
همایون شجریان: هدف اصلی من و آقای پورناظری از این پروژه این بود که بتوانیم نسل های مختلف را در این کنسرت کنار هم بنشانیم و کاری را خلق کنیم که از چند نسل شنونده و بیننده داشته باشد. در عین حال پیام شاهنامه را هم به این نسل ها برسانیم. فرم های موسیقی و نمایشیِ این اجرا براین اساس بوده که افرادی با سن های مختلف و فرهنگ های مختلف بتوانند از این اثر لذت ببرند. شاید به این واسطه بتوانیم سلایق امروز را به شاهنامه نزدیک کنیم. هر کدام از کسانی که در این پروژه هستند به ما کمک کردند و وجودشان ارجمند و ارزشمند است.
برای من این پروژه با کنسرت هایی که همیشه داشته ایم متفاوت بوده است. از سازمان میراث فرهنگی هم کمال تشکر را می کنم که کاخ سعد آباد را در اختیار ما قرار دادند. ما نقش های مختلفی در این پروژه داریم. زال و رودابه داستانی است که برای این اجرا انتخاب کردهایم. نگاهی هم به رستم و سهراب و رستم و اسفندیار داریم.
عملی کردن پروژههای ملی وظیفهی دولت است
سهراب پورناظری: تمام کسانی که اینجا هستند این پروژه که آرزوی من بود تحقق نمی یافت. شرکت دلآواز و شرکت بارانا بسیار برای به سرانجام رسیدن این پروژه زحمت کشیدهاند.
در امتداد برنامه هایی که با همایون عزیز داشتیم من فکر کردم باید روی پروژه ای ملی کار کنیم. وظیفه ی یک دولت و حکومت است که چنین پروژه هایی را عملی کند اما به هر حال ما خودمان مجبور شدیم که وارد عمل شویم.
برنامه هایی داشتیم که در نهایت با مشورت با حمید نعمت الله قرار شد که تئاتر را به کنار خودمان بیاوریم. جلسه ای با حضور خانم ثمینی گذاشتیم و با ایشان هم مشورت کردیم. قرار بود هنر سینما هم در کنار این کار باشد اما فیلم «شعله ور» نعمت الله در زمان مقرر تمام نشد و هنوز هم کارهایش ادامه دارد. به همین دلیل حضور سینما در کنار ما ناممکن شد.
ویدیو مپینگ را با پیشنهاد تهمورس پورناظری اضافه کردیم.
ترجیح ما این بود که تنها یک اسپانسر داشته باشیم و این هم محقق شد.
تمام هدف ما بازسازی هویت ملی است. همان طوری که توانستیم در سالهای اخیر مقداری از موسیقی ایرانی و شعر ایرانی و غزل معاصر را در میان مردم امروز ترویج دهیم، امیدوارم در این کار هم موفق باشیم. البته دیکته ی ننوشته غلط ندارد اما ما این کار را آغاز کردیم و بی شک چون کار اول است بی ایراد نیست.
موسیقی پروژهی «سی» از موسیقی نواحی، سنتی و معاصر ایران گردآوری شده است. آواز کلاسیک غربی و موسیقی کلاسیک غربی هم روی صحنه اجرا می شود. امیدوارم در همنشینی اینها شیمیایی باشد و نه فیزیکی.
«سی» ادامهی «سیمرغ» نیست / اشعار شاهنامه محدودیت وزنی دارند
همایون شجریان: این پروژه ادامهی «سیمرغ» نیست. اینجا کاملا کار متفات است. علت این که فقط به اشعار فردوسی نپرداخته ایم همین است که در اشعار فردوسی محدودیت وزنی وجود دارد و ممکن است کار را یکنواخت کند. اینجا همه چیز متفاوت است. در موسیقی و در انتخاب اشعار کاملا کار متفاوت است.
خوشحالم که استاد ناظری و پسرشان روی شاهنامه کار میکنند
سهراب پورناظری: ما یک سال با امیرحسین ماهوزی همفکری کردیم. ایشان بر روی شاهنامه تسلط لازم را دارند. باورم این است که هر ایرانی که شاهنامه را درک نکند شناختش از خودش ناقص است.
انتشار خبر اجرای پروژهی «سی» هم زمان شد با انتشار خبر اجرای شهرام ناظری و فرزندش حافظ ناظری که آنها هم قرار است کاری بر روی اشعار شاهنامه ارائه کنند. حُسن تصادف جالبی بود که در طول یکی دو روز این دو خبر منتشر شد. مطمئنم هدف ما این است که شاهنامه را معرفی کنیم. خوشحالیم که استاد ناظری و پسرشان هم روی شاهنامه دارند کار میکنند و خرسندم که در یک سال دو پروژه ی مهم برای شاهنامه شکل میگیرد.
اصفر دشتی: تمام تلاش تیم این بود که هماهنگی و همگونی در میان بخش های مختلف شکل بگیرد. در دیالوگ نویسی ها آهنگی هست که تلاش می کنیم در اجرا و از نظر شنیداری فضای خوبی را برای مخاطب ایجاد کنیم. یعنی دیالوگ ها را بازیگران بدون آواز اجرا می کنند.
رزمنده باید روی مین برود
سهراب پورناظری: در طول این پروژه حمید نعمت الله را به عنوان مشاور پروژه در کنار خودمان داریم. این پروژه شرایط وسوسه کننده ای بود که بخواهم توانایی ام را روی رپرتوار موسیقی ایرانی نشان دهم. به همراه قطعه های بی کلام و قطعه های ریتمیک. اما احساس مسئولیت ایجاب می کند که ما دل به دریا بزنیم و آنچه باعث می شود جوان ایرانی از شاهنامه دور بماند را کنار بزنیم. تحسین می کنم همایون شجریان را که میتوانست از ناز و نعمت شجریان بودن استفاده کند و پا در هیچ کدام از این عرصهها نگذارد و در همان شور و ابوعطا بماند.
رزمنده باید برود روی میدان مین. باید دل به دریا زد و از همه انواع موسیقی استفاده کرد. باید فضاهای تازه را تجربه کرد.
اصفر دشتی: در زمینه ویدیو مپینگ بیش از بیست شرکت را بررسی کردیم و در نهایت یک شرکت را برگزیدیم. از یک مدیر تکنیک از هلند دعوت کردیم تا با ما همکاری کند.
«سی» نه اُپراست نه تئاتر موزیکال
نغمه ثمینی: این کار نه به اُپرا و نه به تئاتر موزیکال شباهت ندارد. در این کار موسیقی در درام نقش ایجاد می کند. امیدوارم وقتی این کار را ببینید شما بگویید که این کار بدون موسیقی ناقص بود و بدون موسیقی کامل نمیشد. اساطیر امکان بی نهایتی برای بازخوایشان به ما می دهند. به طور حتم بازخوانی کاملا آزادی از داستان های شاهنامه خواهیم داشت.
سهراب پورناظری: در این اجرا ما نقالی و پرده خوانی نداریم. در این اجرا ما سفری به دیروز و امروز و البته آینده خواهیم داشت. برای رسیدن به هدفمان از هیچ چیز فرار نکرده ایم. تجربه ای نوین و برگرفته از ذهن نغمه ثمینی را خواهیم دید.
دخترم از میان آثارم تنها «آرایش غلیط» و «رگ خواب» را دوست دارد
همایون شجریان: تمام کسانی که در این پروژه هستند ریسکی که این کار دارد را پذیرفته اند و با شجاعت وارد این کار شده اند. چون اینجا موسیقی در خدمت نمایش و یا نمایش در خدمت موسیقی نیست. ما باید مخاطبانی که آمده اند کنسرت ببینند و یا کسانی آمده اند نمایش ببینند را راضی کنیم. سعی کرده ام مرزی برای کارم نگذارم. تا جایی که هنجره و توانم اجازه می دهد کارهای متفاوتی انجام دهم. تکرار فُرمی که قبلا جواب داده، برای من خیلی جذاب نیست. سعی کرده ام به سمت و سویی بروم که فرزندان ما هم بتوانند با آثارمان رابطه برقرار کنند و با این نسل ارتباط بگیریم. دخترم 10 ساله است و تنها با کار آرایش غلیظ و کار رگ خواب من ارتباط می گیرد.
من تلاشم این است که هیچ مرزی برایش نگذارم. در این روند ممکن است افتخار همکاری با آهنگسازان بسیاری را داشته باشم.
شاهنامه پتانسیل کنسرت شدن ندارد
سهراب پورناظری: شاهنامه پتانسیل کنسرت شدن را از نظر من ندارد. کلا داستانی روایی است. مگر توسط خنیاگری که خودش ساز می زند و روایت می کند. وقتی شاهنامه در قالب موسیقی دستگاهی می آید کار مشکلی است که یک ساعت و نیم را با اشعار شاهنامه مدیریت کرد. به همین دلیل ما از اشعار مرتبط استفاده می کنیم.
سازهایی مانند تنبور، دوتار، چنگ، بالابان و دودوک، سه تار، تار و ارکستر غربی قطعه در برنامه ی ما هستند.
همایون شجریان: هر کدام از کارهایی که تا کنون بوده روایت و تاثیر خودش را داشته است. همین کاری(سیمرغ) که من با آقای متبسم کردم را خیلی دوست دارم و هر موقع می شنومش نکات تازه ای برایم دارد. شاهنامه آنقدر گنجینه ی بزرگی هست که هرچقدر به آن بپردازیم کم است. امیدوارم در آینده هم موسیقی های درخشانی در این زمینه شکل بگیرد.
پورناظری: هنوز هم ما دنبال عنوان می گردیم. چیزی شبیه به کنسرت نمایش. برای شاهنامه خوانی فرم های جذابی داریم. شاهنامه خوانی، نقالی و فُرم هایی که در تغزیه هست و در لرستان داریم. ولی روی صحنه آوردن برای عموم این جنس از کارها با توفیق مواجه نمی شود.
مهدی پاکدل: هنوز نمی دانم اجازه داریم درباره نقشمان بگوییم یا نه.
همایون شجریان: چهره ی آقای پاکدل بسیار مناسب است برای نقش رستم.
نغمه ثمینی: آقای جدیدی نقش زال، سحر دولتشاهی نقش رودابه و مهدی پاکدل نقش رستم را بازی می کند.
پوریا سوری نماینده سازمان میراث فرهنگی: این سازمان تنها نهادی در ایران است که کار اصلیش فرهنگ است. در حوزه میراث فرهنگی دو نوع ثبت ملموس و ناملموس داریم. این پروژه از نوع ناملموس است. در کنوانسیون جهانی یونسکو بر میراث ناملموس تاکید ویژه ای شده است. ما هم امیدواریم حمایت ویژه ای از کنسرت های موسیقی داشته باشیم که با اصالت ها و ریشه ها ارتباط دارند و در بخش میراث ناملموس قرار می گیرند.
با سازمان میراث فرهنگی تفاهمنامه داریم
سهراب پورناظری: همان روزی که ربنا ثبت ملی شد. شرکت بارانا و شرکت دل آواز هم با میراث فرهنگی تفاهم نامه را امضا کردند که اجراهایی در جاهای تاریخی داشته باشیم. ما در حد توانمان می خواهیم آنچه برای مردم هست را برایشان یادآوری کنیم. یعنی اجراهایی در جاهای تاریخی از جمله کاخ سعدآباد داشته باشیم.
همایون شجریان: تمام کشورهایی که فارسی زبان هستند و فرهنگ مشترکی با ما دارند، می توانند جایی برای اجرای این پروژه باشند. البته کار بسیار سنگین است و نمی توان به راحتی در خارج از ایران اجرایش کرد.
ثمینی: امیدوارم نه تنها این پروژه که تمام تئاترهای ایرانی امکان این را داشته باشند که در دیگر کشورها هم اجرا شوند. البته نه به گونهای که تغییر یابند. بلکه به همین شکلی که ما این اجراها را برای خودمان طراحی و اجرا میکنیم به همین شکل هم برای دیگران در خارج از ایران اجرا کنیم. وقتی ما اثری از آرتورمیلر را میبینیم اصلا به این فکر نمیکنیم که چرا ایرانیزه نشده است و این اثر را به همان شکلی که هست میپذیریم و آن را دوست داریم.
حضور اسپانسر قیمت بلیتهای کنسرت را کم نمیکند
همایون شجریان: حضور اسپانسر در بخش تبلیغات و ساخت صحنه و استفاده از دستگاههای پیشرفته بسیار موثر است و بر روی قیمت بلیت تاثیر چندانی نخواهد داشت. بخشهایی هست که هزینهی پروژه را چند برابر میکند و حضور اسپانسر میتواند این هزینه ها را کاهش دهد و پروژه را از نظر هزینهای قابل تحمل کند. در واقع بدون اسپانسر نمیشود به سمت عملی کردن چنین پروژه هایی رفت.
سهراب پورناظری: ریش های سفیدی که در صورتم می بینید به خاطر تحمل هایی است که در یک سال گذشته داشته ایم تا این پروژه عملی شود. کسانی که در این پروژه بلیت های کم قیمت را می خرند جاهای خوبی می نشینند. هر چقدر از ساختمان دورتر می شویم تصویر بهتری می بینیم و صحنه را تمام و کمال می بیند. همه ی کارهایمان در حد توانمان است و ادعایی مبنی بر بهترین بودن و اولین بودن نداریم. خودم واقعا هر روز با تپش قلب از خواب بیدار می شوم و نگرانم که این کار به بهترین شکل انجام شود.
همایون شجریان: جلسه ای با دوستان سازمان میراث فرهنگی داشتیم و گفتند که ربنا را ثبت ملی کرده اند. به نظرم چون این ربنا از سمت پدر به مردم تقدیم شده است جایگاه ویژه ای دارد. پدرم در نامه ای که به صداوسیما داده ربنا را از دیگر آثارش جدا کرده و این اثر را متعلق به مردم میداند.
انتهای پیام/