سرودۀ عبدالله حسینی در فراق ماه رمضان: «ماندم خمار و فرصت مستی تمام شد»

حجت‌الاسلام و المسلمین حسینی قطعه شعری به مناسبت عید سعید فطر و پایان ماه رمضان سروده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، امروز دوشنبه 5 تیرماه و اول شوّال مصادف با فرا رسیدن عید سعید فطر و پایان ماه مبارک رمضان است. به همین مناسبت بسیاری از شاعران جوان و پیشکسوت کشورمان دست به قلم می‌برند و اشعاری دربارۀ وداع با این ماه پربرکت و روز عید فطر می‌سرایند.

حجت‌الاسلام و المسلمین سیدعبدالله حسینی از جمله شاعران روحانی کشورمان است که به مناسبت پایان ماه مبارک رمضان قطعه شعری را با عنوان «فرصت مستی» سروده است:

*****

عید صیام آمد و ماه صیام شد 
شکر خدا که روزه گرفتن حرام شد 
 
خورشید مِی از آینه دل طلوع کرد 
مثل شراب رنگ افق سرخفام شد
 
یکماه مِی گساری و یک ماه سرخوشی 
من چشم باز کردم و دیدم تمام شد
 
بازار زهد و سبحه و سالوس گرم گشت 
بار دگر دوباره مؤذن به بام شد
 
ای کاش بود یکسره در عین و شین وقاف 
عمری که صرف در الف و میم و لام شد
 
شادی کنید و هلهله، مستی ز حد گذشت 
از دل کشید عربده چون عقل خام شد
 
بنشین کنار ساغر و از جام کام گیر 
روز قعود آمد و ماه قیام شد
 
ماهی که شرف، منزلت و قرب داشت رفت 
وآن کس نگشت مست الد الخصام شد
 
هرکس نخورد می زجهان ماند بی خبر 
هر کس که فیض برد جهانش به کام شد
 
مستی عیار روشن تقواست پیش ما 
هرکس که مست تر ز همه بود امام شد
 
من اقتدا به ساقی میخانه کرده ام 
کو را کنار میکده جای و مقام شد 
  
ماهی که روح تشنه عشاق صبح و شام 
مست از شراب عشق علیه‌السلام شد
 
تا رایت رهایی و رحمت بلند گشت 
شمشیر خشم حضرت حق در نیام شد
 
ابروی تو هلال فرح بخش زندگی ست 
هرماه حسن مطلع و حسن ختام شد
 
من بعد ازین مجاور میخانه می‌شوم 
کارم بدون واهمه شرب مدام شد
 
با جام می عبا و قبا را فروختم 
زنار و دلق و سبحه و سجاده وام شد
 
فرمود پیر میکده شهر دل، شقی است 
محروم هر کسی که ازین بار عام شد
 
هر تار موی زلف سیاه تو ای حبییب 
در راه عاشقان نگون بخت دام شد
 
شبهای قدر و هرچه قیام و قعود بود 
قربانی قساوت چشم قطام شد
 
افسوس بی حساب که فصل طرب گذشت 
اندوه بی شمار که سنگم بجام شد
 
تنها نه من اسیر نگاه تو گشته ام 
هر کس که چشم‌های تو را دید خام شد
 
دل در نگاه او به طمئنینه دست یافت 
مست و خراب دلبرک خوش خرام شد
 
تا کوی دوست فاصله دل زیاد بود 
جامی رسید و فاصله ام نیم گام شد
 
ماندم خمار تا در میخانه بسته شد 
ماندم خمار و فرصت مستی تمام شد  

انتهای پیام/