غزلی از صائب در وداع با ماه میهمانی خدا: «افسوس که ایام شریف رمضان رفت»
یکی از زیباترین سرودههای ادب فارسی درباره وداع با ماه مبارک رمضان به غزلی از صائب تبریزی اختصاص دارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، عید فطر، یکی از زمینههای مهم محتوایی شعر فارسی است، و نه تنها در حوزه محتوایی، که در حوزه مضمونسازی نیز با جلوه تمام حضور دارد. در دیوان اکثر شاعران بزرگ کهن، اشاراتی به اجمال یا تفصیل به عید فطر میتوان یافت.
به پیشواز عید فطر رفتن در ادب پارسی فراوان به چشم میآید و سخنوران هر یک از دریچهای خاص به این واقعه نگریستهاند.برخی از شاعران در مقام تبریک و تهنیت این رویداد برآمده و گروهی دیگر با غم و اندوه از سپری شدن رمضان یاد کردهاند. تعدادی از شاعران نیز در قالب طنز مضمون مورد نظر خویش را ابراز داشته و بر زهد و ریای صوری، و غفلت و بیخبری آدمیان تاختهاند.
عید فطر در نگاه سخنوران ادب پارسی به عنوان یکی از اعیاد بزرگ اسلامی جایگاهی والا و ارجمند دارد و همواره مورد ستایش قرار گرفته است. اگرچه در شعر شاعران امروز توجه به عید فطر و ماه مبارک رمضان کمتر به چشم میخورد، اما در شعر کلاسیک موضوعاتی مانند رمضانیه، وداع با ماه مبارک و موضوعاتی از این دست که در زمره شعر نیایشی میگنجد، بسیار به چشم میخورد؛ از حافظ و سعدی گرفته تا خاقانی و مسعود سعد و ... .
غزل ذیل از صائب تبریزی یکی از زیباترین سرودهها در وداع با ماه مبارک رمضان است که به مناسبت فرارسیدن عید سعید فطر منتشر میشود:
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت
ماه رمضان حافظ این گله بد از گرگ
فریاد که زود از سر این گله شبان رفت
شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت
شیرازه جمعیت بیداردلان رفت
بیقدری ما چون نشود فاش به عالم؟
ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت
برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان
آن روز که این ماه مبارک ز میان رفت
تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت
از نامه اعمال، سیاهی چو دخان رفت
با قامت چون تیر درین معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت
چون اشک غیوران به سراپرده مژگان
دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت
از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب
آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت
انتهای پیام/