ترس منافقین از افشاگری؛عامل بمبگذاری هفتم تیر
بمبگذاری حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه ۱۳۶۰ و به تبع آن اقدامات تروریستی دیگری که در کشور انجام شد، اهداف پشت پرده سازمان منافقین علیه نظام جمهوری اسلامی و مردم کشورمان را نمایان ساخت.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، منافقین دفتر حزب جمهوری را بعنوان اصلیترین مرکز برای ترور، انتخاب کردند تا اعضای این حزب را که پیشقراولهای مبارزه با انحراف و مانع فعالیت سازمان منافقین بودند، از میان راه بردارند.
به منظور آشنایی با شاخصههای اخلاقی و انقلابی اعضای حزب جمهوری اسلامی و دلایل بمبگذاری به سراغ « حمیدرضا ترقی» از اعضای اصلی حزب موتلفه اسلامی رفتیم که سابقه حضور در میان اعضای این حزب را نیز دارد. مردیکه میگوید شخصا برای جلوگیری از ترور شهید هاشمی نژاد مسئولیت تردد این شهید را بر عهده داشته است.
چرا منافقین استراتژی خود را از فاز تئوریک به فاز مسلحانه تغییر دادند؟
عناصر منافقین در آن برهه زمانی در میان همه دستگاههای نظام جمهوری اسلامی نفوذ کرده و برای تسلط سیاسی بر کشور سعی کردند تا مسعود رجوی را بعنوان رئیس جمهور ایران معرفی کنند. پس از شکست این طرح و آشنایی هرچه بیشتر مردم با دیدگاههای انحرافی جریان منافقین، ما شاهد روی آوردن آنها به فاز مسلحانه و ترور شخصیتهای نظام بودیم. شهید مفتح، شهید بهشتی و شهید مطهری از شاخصترین شخصیتهای این سبک ترور بودند که به عنوان ترازهای انقلاب اسلامی مسئولیت های مختلفی را در حوزه اجرایی، فکری و برنامهریزی بر عهده داشتند.
به چه دلایلی این جریان، دفتر حزب جمهوری برای بمب گذاری در هفتم تیر 1360 انتخاب کرد؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی حزب جمهوری اسلامی بهصورت کاملا برنامهریزیشده به فعالیتهای تشکیلاتی در جهت تقویت نظام پرداخته و سعی کرد تا با کادرسازی و مبارزه با جریانهای ضدانقلاب و انحرافی نقش موثری را ایفا کند. اعضای این حزب با شناختی که از عناصر منافقین در زندانهای زمان شاه بدست آورده بودند به خوبی نسبت به عملکرد التقاطی این جریان آگاهی داشتند، همین نکته هم مورد توجه منافقین قرار گرفت.
در واقع ترس از افشاگری منجر به بمبگذاری حزب جمهوری شد؟
تقریبا قبل از بمبگذاری هم افشاگریهایی برای نشاندادن نیمه نفاق این جریان آشکار شده بود. افشاگریهای صورت گرفته پیرامون عوامل نفاق در دستگاههای مختلف و تلاشهای شهید لاجوردی در این زمینه باعث شده بود تا استراتژی منافقین علیه انقلاب اسلامی به خوبی نمایان شود . در نتیجه منافقین احساس کردند که ادامه حیات سیاسی آنها با وجود حزب جمهوری اسلامی با موانع جدید برای نفوذ در حاکمیت روبرو میشود.
رابطه حزب متولفه با حزب جمهوری اسلامی در دوران چگونه بود؟
حزب موتلفه طی مشورتی که با حضرت امام خمینی(ره) صورت دادند، با حزب جمهوری اسلامی ادغام شد ، چرا که این دو حزب هدفی یکسان را در آن برهه زمانی پیگیری میکردند. افرادی که در سطح کلان موتلفه فعالیت میکردند در حزب جمهوری اسلامی نیز حضور داشتند. این سبک و شیوه در جهت تقویت حرکت تشکیلاتی و تغذیه حزب جمهوری اسلامی بوسیله تجربه تشکیلاتی حزب موتلفه بوده است. حتما مستحضر هستید که تشکیلات حزب موتلفه یکی از ساختاریترین تشکلهای سیاسی در زمان شاه بود. چون به مساله ترور اشاره کردید باید ذکر کنم که خود آقای عسگراولادی نیز در دوران انتخابات ریاست جمهوری در مظان ترور قرار گرفتند که خوشبختانه ناکام ماند. بهغیر از آقای عسگراولادی بسیاری از افراد دیگر نیز در معرض ترور بودهاند و حتی بنده شخصا مسئولیت جان شهید هاشمی نژاد را در مشهد بر عهده داشتم و ایشان را با وسیله نقلیه و با شیوههای ضد تعقیب به محلهای تعیین شده منتقل میکردم.
به خاطر موارد امنیتی شخصا حفاظت شخصیت ها را بر عهده میگرفتید؟
بله دقیقا همین طور است. فضای امنیتی و عدم اعتماد در ان دوران به حدی بود که نمی شد به هر رانندهای برای جابهجایی شخصیتها اطمینان کرد.
اجازه بدهید به ماجرای ترور هفتم تیر برگردیم، کدامیک از اعضای این حزب از نظر شما ، از تاثیرگذارترین شخصیت ها آن برهه بودند و چه شاخصه هایی در آنها وجود داشت؟
در ابتدای امر باید به این نکته اشاره کنم که همه اعضای این حزب بر اساس ارزش های دینی و انقلابی بهترین شرایط را به منظور برنامه کلان نظام جمهوری اسلامی برعهده داشتند. اما از شخصیتهای شاخص میتوان به شهید محمد صادق اسلامی و شهید محمد منتظری اشاره نمود که ضمن داشتن روحیه نشاط و جوانی، با ایمان راسخ تمام زندگی خود را وقف انقلاب کرده بودند. این افراد هرکدام به اندازه 20 عنصر فعال برای انقلاب ثمربخش بودند. شهید محمد منتظری یکی از عزیزان ما در حادثه هفتم تیر، جزو کسانی بود که به اندازه یک وزارت خارجه و دستگاه دیپلماسی عمومی با اکثر نهضت های آزادی بخش دنیا ارتباط داشت و این توانمندی در ارتباطگیری با مجامع مختلف ، طبیعتا از عهده یک نفر بر نمیآید ولی شهید منتظری یک تنه به عنوان یک موتور پرقدرت قطار انقلاب را به حرکت در میآورد. به طور کلی باید گفت که فرهنگ فعالیت انقلابی و جهادی در این افراد نمود کامل را داشته است.
به منظور انتقال این فرهنگ انقلابی به زمانه فعلی کشور چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید؟
فرهنگ انقلابی در درون خود همواره با دو مقوله اخلاص و خدمتگزاری همراه بوده به نحوی که هر یک از افراد زندگی خود را در راستای امام و انقلاب خویش فدا میکنند. ایجاد افرادی همچون اعضای حزب جمهوری اسلامی در برهه کنونی نیازمند سازماندهی دقیق و همچنین کار تشکیلاتی قوی است. متاسفانه یکی از حوزههایی که نظام مقدس جمهوری اسلامی نسبت بدان غفلت ورزیده همین مساله کادرسازی و تربیت نیرو است. وقتی کادرسازی در درون انقلاب جدی گرفته نشود طبیعتا در حال حاضر شاهد مدیرانی هستیم که نه تنها به فکر اعتلای نظام نیستند بلکه با برخی رانتخواری ها وجهه نظام را نیز خدشه دار میکنند.
مسئولیت امر تربیت نیروهای انقلابی و نمونه سازی منتظری ها و اسلامی ها را همچون اوایل انقلاب چه نهادهایی باید بر عهده بگیرند؟
توجه کنید که برای انتقال شاخصه های انقلابی و دینی اعضای حزب جمهوری میان جوانان و مدیران فعلی کشور نیازمند تربیت تخصصی و چهره به چهره افراد هستیم. این کار باید از طریق نهادهای انقلابی و تشکلهایی که تجربه چنین کاری را داشتهاند، صورت گیرد. ما خودمان در حزب موتلفه تمام تلاش خویش را برای پرورش نیروهای انقلابی به کار بردیم. البته فضای عمومی جامعه در دهه شصت نیز به عنوان یک تسهیل کننده در راستای تربیت نیروهای انقلابی بسیار موثر بوده، اتفاقی که جامعه امروزی با آن فاصله معناداری پیدا کرده است.
منبع:جام جم
انتهای پیام/