مستند «باصبر زندگی» داغی فراموش نشدنی بر دلم گذاشت
«با صبر زندگی» مستند جدیدی درباره اتفاقات سوریه است. قرار است تعدادی از زنها و بچههای سوری با اسرای داعشی مبادله شوند اما کسی از نقشه شیطانی داعش خبر ندارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «با صبر زندگی» مستند جدید وحید فراهانی است که فردا از ساعت 17 در سینما فلسطین برای عموم رونمایی میشود.
فراهانی درباره مستند جدیدش گفته است: بعد از تجربه اثر «بامرگ زندگی» که روایتی از آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا بود؛ تصمیم گرفتیم مستندی با موضوع آزادسازی شهرهای «فوعه» و «کفریا» هم بسازیم. «فوعه» و «کفریا» در جنوب غرب حلب قرار دارند و دوسال و نیم در محاصره کامل بودند و هیچ کمکی مگر از طریق هوایی به آنها نمیرسید تا اینکه مطلع شدیم قرار است خانوادهها و اهالی فوعه و کفریا باخانوادههای گروههای مسلح تبادل شوند.
گلعلی بابایی نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس یادداشتی را درباره این مستند نوشته است:
به نام خدای درهم کوبندهی ستمگران
در فوعه و کفریا چه گذشت؟
هفتهی دوم ماه مبارک رمضان امسال بود که با مساعدت سازمان هنری رسانهای اوج شرایطی پیش آمد تا سفری به کشور سوریه داشته باشم. این سفر هرچند خیلی کوتاه بود، اما دستاوردهای بزرگی برایم داشت. در این مأموریت شش روزه با راهنماییها و همراهی قدم به قدم برادر عزیز و مجاهد خستگی ناپذیر «ابوساجد»، تقریبا با همهی شهرها، روستاها و مناطقی که محل تاخت و تاز تکفیریهای چند ملیتی در سوریه بود، آشنا شدم و از نزدیک رشادتهای رزمندگان جبههی مقاومت، مظلومیت مردم بیدفاع شهرها و روستاهای این کشور بحرانزده و جنایت تروریستهای بیرحم را با چشمهایم مشاهده کردم. در «نبّل و الزّهرا»، در «خان طومان وراموسه»، در «حلب و حمص»، در «تدمر و درعا»، در «زینبیه و ...» دیدم که چکمهپوشان تحت حمایت اسلام آمریکایی، چه به روز مردم آن سامان آوردهاند.
در بازگشت از این سفر، هنوز در حال و هوا و خلسهی مشاهداتم و در تکاپوی جمع و جور کردن گزارشهایم بودم که روابط عمومی «بنیاد فرهنگی روایت فتح»، یک حلقه لوح فشرده حاوی فیلمی مستند از سوریه را در اختیارم گذاشت. فیلمی با عنوان «با صبر؛ زندگی» به مدت پنجاه دقیقه.
در یک بعدازظهر منتهی به یکی از شبهای قدر ماه مبارک رمضان به اتفاق مازیار حاتمی و جواد کلاته در موسسه روایت 27 بعثت به تماشای این فیلم نشستیم. موضوع فیلم مربوط بود به ماجرای تبادل خانوادههایی که بیش از دو سال در منطقهی «فوعه و کفریا» در محاصرهی گروهکهای تکفیری - تروریستی وابسته به جبهه النصره بودند. زنان و کودکانی رنج کشیده که مدتهای مدیدی از ریشههای درختان ارتزاق کرده بودند تا زنده بمانند و مقاومت کنند.
وقتی که بعد از آن همه تحمل رنج و درد مقرر شده بود تا با گروههای دیگری از خانوادههای مسلحین تبادل شوند و به منطقهای امن انتقال پیدا کنند، سر از پا نمیشناختند. مشاهدهی چهرههای رنجور کودکانی که بیصبرانه منتظر انجام تبادل بودند، دل هر بینندهای را به درد میآورد و شوق و امید را در او زنده میکرد که تا چند ساعت دیگر بالاخره این اتفاق میمون خواهد افتاد. اما دریغ و صد افسوس که بازماندگان «شمر» و «حرمله» نقشههای شیطانی دیگری را در سر میپروراندند. مشاهدهی هر لحظه از این مستند تکان دهنده، قلب انسان را به درد میآورد و اشکها را جاری میکند. از دقایق میانی مستند به بعد، مخصوصاً آن لحظهای که کودکان بیگناه، گرسنه و تشنه به سمت خودروی حامل مواد خوراکی هجوم میآورند و آن اتفاق وحشتناک به وقوع میپیوندد و یکصد و بیست زن و کودک بیگناه قطعهقطعه میشوند، صدای نالهی هر بینندهای به هوا بلند میشود.
اصلاً آن صحنههایی که در فیلم مشاهده میشوند قابل توصیف نیستند و ای کاش رسانههای مدعی آزادی و طرفداران حقوق بشر، همانقدر که برای قربانیان کلوپهای شبانهی پاریس و لندن دل میسوزانند، به جنایتی که در حق این کودکان بیگناه هم روا شده، توجه میکردند. جنایتی که در سکوت رسانهای مطلق، به سمع و نظر جهانیان نرسید و باعث شد تا تروریستهای جنایتکار بدون هیچ بازخواستی همچنان به جنایتهای خود ادامه بدهند. بیاغراق میگویم، مشاهدهی فیلمِ با صبر؛ زندگی، داغی بر دلم گذاشت که تا مدتها قادر نیستم آن را فراموش کنم.
انتهای پیام/