پیامدهای تجزیه طلبی اقلیم کردستان از عراق
اعلام استقلال کردستان عراق مخصوصاً در شرایط فعلی از طرفی موجب ایجاد هزینههای غیر قابل پرداخت داخلی و در نتیجه شکنندگی اوضاع امنیتی داخل اقلیم کردستان شده و از سوی دیگر در بعد خارجی کردستان را با بحرانهایی رو به رو خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، این روزها در حالی که نیروهای عراقی و حامیان آنها در حال پاکسازی آخرین سنگرهای داعش در خاک عراق هستند مقامات اربیل اسب استقلال را زین کرده و بر طبل برگزاری رفراندوم استقلال میکوبند؛ امری که علاوه بر مخالفتهای حکومت مرکزی واکنشهای منفی همسایگان عراق و حتی ایالات متحده به عنوان حامی و پشتیبان قدیمی کردهای عراق را نیز در پی داشته و این ایده را شامل بر هم خوردن نظم نسبی امنیتی منطقه در دوران پس از داعش میدانند . به راستی چه سرنوشتی در انتظار رویای استقلال کردستان عراق است و در صورت وقوع چه پیامدها و تحولاتی را باید انتظار کشید؟ میگویند در سیاست پیش گویی امری خطاست و تنها در بهترین حالت تحلیل گران میتوانند دست به پیش بینی و تخمینهایی در مورد موضوعاتی خاص آن هم در شرایطی که زمینه های تحلیلی آن موضوع نزد تحلیل گر کاشف باشد بزنند. این مسئله در مورد ماجرای تجزیه اقلیم کردستان عراق نیز صدق میکند. در حالی که نویسنده این سطور تصور میکند که پیش گویی کردن ادامه و انتهای این راه بسیار مشکل است اما با توجه به پارامترهایی میتوان تخمینی از اوضاع آینده اقلیم کردستان عراق آن به دست اورد و زمینه و مشخصات آن را تعیین کرد. در این رابطه باید پارامترهای زیر را در نظر داشت:
1- تاریخ استقلال طلبی کردهای عراق
حس استقلال طلبانه کردها و رویای مشترک آینده ای متحد در زیر یک پرچم واحد مسئله ای است که شاید با جرات بتوان گفت در میان اکثر کردهای عثمانی وجود داشته و این مسئله ای مربوط به امروز و دیروز نبوده و نیست . شاید این حس استقلال طلبی کردها را بتوان بخشی از فرهنگ و هویت فرهنگی متمایز کردها نسبت به سایر اقوام منطقه شامات و مدیترانه شرقی در نظر گرفت که خود را در میان انواع اقوام عرب و ترکمن قومیت یکتا میدانند که در عمده تاریخ خود مبارزاتی را برای نیل به ارزوی مشترک ملی تشکیل کشوری واحد از میان اقوام کرد تقسیم شده در میان کشورهای تشکیل شده از ویرانه های عثمانی بعد از جنگ دوم شکل دادند . در واقع از فردای تجزیه امپراطوری عثمانی در پایان جنگ بین الملل اول که به مرد بیمار اروپا معروف شده بود، قابل تشخیص بود که آرزوهای ملی نه فقط کردهای امپراطوری عثمانی که اساساً آرزوهای ملی هیچ یک از ملتهای خاورمیانه جایی در محاسبات راهبردی مبتنی بر خطوط مستقیم مرزی سایکس انگلیسی و پیکو فرانسوی «سایکس پیکو» نداشته و نخواهد داشت.
اما در دوران معاصر شاید نام دو نفر بیش از همه با رویای استقلال کردستان گره خورده است قاضی محمد و ملا مصطفی بارزانی که پس از پایان جنگ سعی داشتند تحت حمایت شوروی با اعلام جمهوری خود مختار کردستان زمینه تشکیل کشور مستقل کردستان را فراهم بیاورند . این مسئله تا به آنجا برای اتحاد شوروی حائز اهمیت بود که واحدهای اعزامی ارتش و ژاندارمری ایران برای سرکوب این حرکات کردها با مانع نیروهای نظامی شوروی مواجه میشد و در حرکتی بر خلاف تمام قوانین بین المللی به سان عادت مالوف روسها در رابطه با ایران و سایر کشورهای ضعیف همسایه با زیر پا گذاردن تمام قوانین و توافقنامه های قبل و حین جنگ با دول متفق و دولتهای تحت اشغال از خالی نمودن خاک ایران امتناع کردند و رویای استقلال کردستان میرفت که به واقعیت بپیوندد . مشخص بود که این حرکت شوروی در منطقه حساس خاورمیانه نمیتوانست بدون واکنش از طرف غرب و مخصوصا ابرقدرت اصلی بعد از جنگ یعنی ایالات متحده مانده و بر خلاف رویه ایالات متحده در سالهای اولیه پس از جنگ دوم که تهاجمات شوروی را در اروپای شرقی و مرکزی و چین تحمل مینمود و حتی در سالهای اولیه آشوبهای یونان زیر چشمی تنها نظاره گر اوضاع بود؛ اقدام به افزایش فشارهای چندجانبه سیاسی در شورای امنیت سازمان ملل متحد , اقتصادی در زمینه منع دسترسی شوروی به مواد غذایی ارسالی ایالات متحده به کشورهای اسیب دیده پس از جنگ که در یکی دو سال اول برای تمام کشور ها صادر میشد و در نهایت به بر اساس برخی نقل قولها ضربه نهایی ( تهدید به استفاده از نیروی قهریه و در نهایت تهدید هسته ای ترومن ) شوروی ناچار به تخلیه نیروهایش از خاک ایران و در نهایت اجازه سرکوب جمهوری های خود خوانده آذربایحان و کردستان توسط ارتش ایران شد . اما بعد از این ماجرا و در طول دهه 60 و 70 میلادی با بالا گرفتن تنشهای میان ایران و عراق بر سر مجموعه ای از مسائل و در نهایت به دلیل تهدیدات حزب بعث صدام بر علیه امنیت و تمامیت ارضی ایران و مجموعه کشورهای خلیج فارس و نیز با تغییر موضع ملا مصطفی بارزانی و قرار گرفتن وی تحت حمایت شاه مخلوع، شاه به دلیل مجموعه ای از شرایط ژئواستراتژیک منطقه سعی مینماید با بازی با کارت استقلال کردهای عراق و حمایت از نیروهای کرد عراقی حواس دولت عراق را از جنوب به سوی شمال پرت نماید و در این راه با دیپلماسی فشرده ای که در سطح منطقه و در ایالات متحده انجام میدهد حمایت و موافقت کاخ سفید نیکسون و همچنین همکاری اسراییل و ترکیه را جلب مینماید. نکته حائز اهمیت این ماجرا این است که شاه هرگز قصد استقلال کامل کردستان عراق را نداشته زیرا که خطرات مترتب بر چنین اقدامی بر امنیت و تمامیت سرزمینی ایران را درک میکرده و حمایتهای ایران تنها در حد ایجد فشار و مزاحمت برای بلند پروازی های منطقه ای صدام بوده و در این راه از توان دیپلماتیک و سیاسی وامنیتی اسراییل، ایالات متحده و ترکیه نیز استفاده مینموده . این حمایتها تا بدان جا اهمیت داشت که در مقطعی ارتش ایران بر خلاف نظر ایالات متحده مستقیما برای حمایت از نیروهای پیشمرگ وارد عمل شده و سیستم های پدافندی را در منطقه مستقر مینماید اما همه این مسائل موجب این نشد که به محض امضا قرار داد الجزایر ایران پهلوی برخلاف تمام قول و قرارهایی که با ملا مصطفی داشت پشت کردها را خالی کرده و دست صدام را برای سرکوب کردها باز بگذارد مسئله ای که هزینه ای سنگین برای دستگاه دیپلماتیک ایالات متحده در سطح داخلی و خارجی در بر داشت و البته رویگردانی ایران از کردها با مخالفتهای بی حاصل اسراییل نیز مواجه شد(کتاب شاه نیکسون و کیسنجر نوشته رهام الوندی ) . از این پس کردها عراق در بازیهای جهانی در سطح برگه های بازی قدرتهای بزرگ بودند که چه در طی جنگ ایران و عراق و چه در طی سالهای دهه 90 مورد وجهه المصالحه قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای قرار میگرفتن اما در این میان فرصت ایجاد حکومت خودمختار کردستان در دوره پس از جنگ کویت و تحت حمایت مستقیم ایالات متحده تجربه ای گرانبها و ارزشمند از حکومتداری را در اختیار کردهای عراق قرارداد تا با استفاده از حمایت های امریکا و غرب عملا حکومت مرکزی عراق را نادیده بگیرند که البته در این میان جنایات حکومت بعثی عراق علیه کردهای این کشور در طول سالیان متمادی را نمیتوان نادیده انگاشت.
در نهایت با سقوط حکومت صدام حسین و استقرار نظم جدید سیاسی در عراق کردها به دلایل مختلف سیاسی امنیتی و اقتصادی موفق شدند که خودمختاری حکومت خود را در قالب عراق فدرال تضمین و حتی علاوه بر حفظ درامدهای نفتی مناطق کرد نشین سهمی از درامدهای نفتی سراسر عراق را نیز دریافت نمایند. با هجوم داعش به شهرهای عراق و سقوط شهرهای غربی عراق یکی پس از دیگری در دستان داعش و تسلیم و عقب نشینی های مکرر ارتش عراق نیروهای کرد با کمکهای کشورهایی نظیر ایران و ایالات متحده و کشورهای اروپایی عملا تا مدتها و در واقع تا زمانی که سازمان رزمش ارتش عراق دوباره سازماندهی شده و کمکهای بین المللی نیز از راه برسند و نیز تشکیل ارتش مردمی عراق موسوم به حشد الشعبی و اموزش و تجهیز آنها همراه با چند گروه بسیج مردمی عمدتاً از شیعیان عراق که از جانب سپاه پاسداران ایران تسلیح میشدند همراه با گروهای مختلف بسیج مردمی عمدتاً از شیعیان عراق که از جانب سپاه پاسداران ایران تسلیح میشدند تنها نیروی رزمی قابل اعتماد در عراق در مقابل داعش بودند که عملیاتهای دفاعی را در مناطق شمالی و شمال غربی این کشور تدارک میدیدند . و امروز در استانه تسلیم اخرین پایگاههای داعش با گسترش هر چه بیشتر سازمان رزم نیرو پیشمرگه و حمایتهای نظامی اقتصادی و امنیتی برخی کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی از این کشور اقلیم کردستان عراق ایده آل ترین فرصت را جهت تجزیه طلبی«استقلال» خود بدست آورده است.
2- وضعیت سیاسی امنیتی کردستان در عراق پس از داعش
اما در مورد وضعیت امنیتی و سیاسی کردستان عراق پس از داعش چه میتوان گفت ؟ باز اینجا ناچار به تاکید هستم که راقم این سطور قصد افتادن به دام پیش گوییهای سیاسی را ندارد و صرفا سعی در مشخص نمودن برخی متغییرهای سیاست منطقه ای در دوران پسا داعش دارد.
در این رابطه ما باید به سه مولفه بسیار مهم وتاثیر گذار داخلی کردستان پس از داعش و نیز دو مولفه خارجی تاثیر گذار بر سرنوشت کردستان اشاره کرد که البته این پارامترها خود از تبعات حضور امنیتی داعش در مرزهای کردستان عراق و سوریه می باشد . این موارد را میتوان به صورت زیر دسته بندی کرد:
مولفههای داخلی تاثیر گذار بر سرنوشت کردستان
1-گسترش سازمان رزم نیروهای پیشمرگه در عراق
2- اقتصاد کردستان
3- رقابتهای سیاسی داخلی کردستان
مولفه های خارجی موثر بر سرنوشت کردستان
1 – سیاست داخلی عراق
2 – رقابتهای منطقه ای
3- رقابتهای بین المللی
2-1 مولفههای داخلی تاثیر گذار بر سرنوشت کردستان
همانطور که دسته بندی بالا نشان داد سه دسته مهم در تحولات و سرنوشت کردستان عراق نقش مهمی خواهند داشت که به ترتیب گسترش سازمان ررزم نیروهای پیشمرگه, اقتصاد و نیز رقابتهای داخلی احزاب و گروههای سیاسی کردستان را شامل میشود.
الف) در مورد گسترش سازمان رزم نیروهای پیشمرگ لازم به ذکر نیست که با شروع جنگ علیه داعش کردستان که در معرض بیشترین تهدید قرار داشت اقدام به جذب تعداد بیشماری داوطلب اعم از زن و مرد نمود و به این ترتیب حجم و کیفیت سازمان رزم خود را با کمک این نیروها و اموزش های دریافتی از مستشاران خارجی و نیز کمک قدرتهای منطقه ای نظیر ایران و فرامنطقه ای نظیر امریکا و اروپا افزایش داد . گرچه رقم دقیقی از این افزایش حجم نیروهای نظامی کردستان در دست نیست اما میدانیم که در ابتدای شروع بحران استعداد پیشمرگه های کرد به ترتیب در حزب اتحادیه میهنی به رهبری جلال طالبانی دارای نیروی نظامی به استعداد 50 هراز نفر و حزب پارتی دارای نیروی نظامی به استعداد 70 هزار نفر بود و همچنین دو نیروی مبارزه با تروریسم و نیروهای موسوم به پلنگهای سیاه نیز در خدمت حکومت اقلیم مشغول به فعالیت بودند .از طرفی با شروع تهدیدات داعش و لزوم دفع خطر آن و باز پس گیری مناطق از دست رفته این نیروها دست به جذب ,اموزش و نیز تغییر و اصلاح روشهای رزمی و فرماندهی و همچنین هماهنگی و اموزش تخصصی تر نیروهای خود برای استفاده از تسلیحات پیشرفته تر و گران قیمت تر زدند که در نتیجه آن امروز این نیروها دیگر نیروهای شبه نظامی مناسب برای نبردهای کوهستانی صرف نیستند بلکه قابلیت و تاثیر گذاری خود را در جبهه های نبرد های زمینی و شهری نیز به اثبات رساندند . باید توجه داشت که اربیل در ارتباط با این نیروها در دروان پسا داعش با دو مشکل اساسی رو به رو خواهد بود که عبارتند از 1- تامین حقوق پرسنل و نیز تامین منابع مالی برای تجهیز آنها که هم اکنون نیز این مشکل خود را به صورتی جدی نشان میدهد و پرداخت حقوق نیروهای پیشمرگ به عاملی بسیار مهم در اختلافات میان حکومت اقلیم و حکومت مرکز در بغداد تبدیل شده 2 – که بسیار مهم تر از مورد اولی میباشد این است که بعد از فروکش کردن خطر داعش و فارغ از اینده سیاسی کردستان عراق بخش عمده ای از نیروهای پیشمرگ جذب شده برای شرکت در نبرد علیه داعش عملا بلا استفاده بوده و اقلیم ضمن مرخص نمودن این نیروها از خدمت باید زمینه های ایجاد شرایط شغلی و اقتصادی مناسب ( البته با توجه به فرهنگ کردستان و لزوم تکریم قهرمانان جنگ ) این نیروها را به جامعه و به بخش غیر نظامی بازگردانده امری که با توجه به اقتصاد تک محصولی و نیز محصور بودن این منطقه میان خشکی و البته حجم عظیم فساد در دستگاه دیوان سالاری آن امری چندان آسان به نظر نمیرسد.
ب) شرایط اقتصادی: از نظر اقتصادی نیز اقلیم کردستان عراق اقتصادی تک محصولی است که عمده درامد آن وابسته به صادرات نفت و نیز دریافت بودجه ای مشخص شده طبق قانون اساسی عراق است . طبق برخی گزارشها صادارت نفت کردستان عراق روزانه 600 هزار بشکه است که البت مقامات اقلیم سعی در گسترش سرمایه گذاری و در این حوزه دارند و به سختی مشغول مذاکره با شرکتهای غربی برای سرمایه گذاری در صنایع بالادستی و پایین دستی کردستان دارند . از سوی دیگر اقلیم مدعی دریافت سهمی 17 درصدی از بودجه سالانه عراق است که دولت مرکزی عراق به دلیل صادارات نفت مستقل و بدون اجازه دولت عراق از منطقه اقلیم از پرداخت این مقدار سهم دولت کردستان سر باز میزند . این مسئله خود تبدیل به یکی از عوامل اختلافی میان اقلیم و دولت مرکزی عراق میباشد. از سوی دیگر در حالیکه رشد اقتصادی منطقه کردستان عراق در سالهای قبل به لطف وجود امنیت نسبی آن در مقایسه با دولت مرکزی عراق رشدی قابل توجه بوده اما امروز به دلیل مشکلات امنیتی موجود این رشد روندی معکوس را طی می نماید . این روند که به خودی خود آینده ای تیره را در مقابل رویاهای استقلال طلبانه کردستان می گشاید با معظل فساد عمیق در سیستم سیاسی و امنیتی این منطقه بدترهم خواهد شد، رشوه ، پارتی بازی و رانت خواری از مهم ترین معظلات این سرزمین خود مختار است که به مانند بیشتر مناطق خاورمیانه گریبان حکومت اقلیم را نیز گرفته است .که این مسئله علاوه بر اتلاف منابع موجب عدم امنیت و نیز و عدم اطمینان سرمایه گذاران خارجی و داخلی و مشکل شدن کار جلب سرمایه گذاری جهت پروژه های زیر ساختی و توسعه ای این ناحیه می باشد . علاوه بر این همانطور که در بالا ذکر شد مسئله بیکاری و نیاز بخش بزرگی از نیروهای نظامی بازگشته از جنگ با داعش و نیز بیکاری نسبتا بالا موجود در میان جوانان کرد عراقی معضل دیگری است که هر دولتی در اقلیم را باید نسبت به آینده اقتصادی این منطقه نگران کند.
ج) رقابتهای سیاسی داخلی کردستان: مانند بیشتر مناطق خاورماینه رقابتهای سیاسی شدیدی میان گروهها و احزاب مختلف کردستان برای تصاحب قدرت وجود دارد که بخشی از این رقابتها به میزان تاثیر گذاری گروه و حزب مربوطه در سابقه مبارزات استقلال خواهانه کردستان وابسته می باشد . از این جهت دو حزب اتحادیه میهنی به رهبری جلال طالبانی و نیز حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی از عمده ترین رقبای مدعی قدرت هستند تا آنجا که کشوری مانند لبنان که دارای گروههای متفاوت قومی و مذهبی است که هر گروه و فرقه ای برای خود دارای نیرو نظامی و امنیتی منحصری است در این منطقه نیز این دو حزب دارای نیروهای نظامی مخصوص به خود میباشد که بودجه امکانات و تسهیلات آنها به صورت حزبی تامین شده و ساختار فرماندهی آنها نیز حزبی اداره میشود . این مسئله در صورت وقوع استقلال کردستان موجد خطرات فزاینده سیاسی در کردستان به منظور کسب اهداف گروهی و حزبی میشود و مستعد ایجاد جنگهای داخلی در کردستان به مانند سالهای دهه 90 میلادی ما بین بزرگترین احزاب این منطقه می باشد . از طرفی مشکلات سیاسی از بر سر مسائل مختلف از جمله ابقا شخص بارزانی بر مسند قدرت برخلاف قوانین موجود در کردستان به بهانه اوضاع اضطراری ناشی از حضور و ظهور داعش هم اکنون نیز در کردستان وجود داشته که در صورت استقلال کردستان ای مسئله میتواند تشدید و تعمیق شده و امنیت داخلی کردستان را نیز در معرض تهدید قرار دهد.
2-2) مولفه های خارجی موثر بر سرنوشت کردستان عراق
الف) سیاست داخلی عراق: همانظور که میدانیم مسئله فدرالیسم و خود مختاری منطقه ای طبق قانون اساسی عراق تضمین شده و دولت مرکزی عراق موظف به تخصیص مناسب بودجه میان مناطق مختلف وفق قانون اساسی عراق می باشد از سوی دیگر دولت و حاکمیت عراق باز وفق قانون اساسی این کشور حکومتی چند قومی است که در آن سعی شده تمامی اعضا و گروهها عمده قومی و مذهبی گنجانده شده و سهمی را از کیک قدرت به دست آورند.
از سوی دیگر از ابتدا تاسیس دولت جدید این اعراب سنی بودند که به شدت مخالف قوانین فدرالیسم و خواستار یک پارچگی عراق بودند و به دلیل فقط مناطق سنی نشین این کشور از نظر منابع معدنی خواستار دریافت سهمی عادلانه از کل بودجه سالانه عراق برای این مناطق و در مقابل کردها با همکاری شیعیان موفق به گنجاندن بند مربوط به فدرالیسم در قانون اساسی عراق شدند امری که دلایل و چرایی آن نیاز به کند و کاو بسیار بیشتری دارد . در هر حال با توجه به تحولات رخ داده و موفقیت کردستان در صادرات مستقل از حکومت مرکزی روزانه نزدیک به ششصد هزار بشکه نفت و ادعاهای متقابل در این مورد و عدم تحویل بودجه تخصیص داده شده به کردسستان از سوی دولت مرکزی این منطقه را با معضلی اقتصادی دست به گریبان مینماید . از سوی دیگر طی تغییر و تحولات صورت گرفته در طول سالهای گذشته، امروز کردهای عراق بیش از هر زمانی به اعراب سنی نزدیک تر شده اند و فاصله خود را با شیعیان بر خلاف سالهای اول پس از سقوط صدام افزاییش داده اند . این مسئله که شاید یکی از مهم ترین دلایل آن حضور و نفوذ سیاسی و امنیتی ایالات متحده در عراق پس از صدام می باشد از منظر تئوریک میتواند تغییر دهنده دینامیک معادلات سیاسی در عراق شده و حتی اعراب سنی را با توجه به نزدیکی به کارت کردی ترغیب به افزایش فشارها بر بخش شیعه این کشور نماید . از سوی دیگر تعیین تکلیف مناطق بلاتکلیفی از جمله کرکوک که طبق قانون اساسی عراق باید برای اداره آن همه پرسی برگزار شده و نیز مناطق ازاد شده در هر دو طرف خط کردی توسط نیروهای دولتی یا نیروهای کرد هر کدام به تنهایی پتانسیل ایجاد و گسترش وضعیت امنیتی مخاطره امیزی را در سراسر عراق دارا می باشد که با توجه هم مرز بودن این کشور با ایران در صورت بر هم خوردن سامان سیاسی عراق تاثیرات مستقیم امنیتی را بر امنیت داخلی و امنیت مرزهای ما خواهد داشت .
ب) رقابتهای منطقه ای: در این حوزه نیز کردستان عراق دارای مشکلاتی است از طرفی ایران و متحدانش به دلیل مشکلات و مسائل غیر قابل پیش بینی امنیتی که استقلال کردستان عراق میتواند برای وضعیت ذاتا شکننده منطقه و مخصوصا برای امنیت داخلی ایران ایجاد نماید راه مخالفت با این موضوع را در پیش گرفته زیرا که میداند استقلال کردستان عراق عملا به معنی خداحافظی با عراق و از میان رفتن اخرین سدهای ضربه گیر امنیتی ایران در برابر تحولات نظامی و امنیتی در مدیترانه شرقی است و از سوی دیگر با ایجاد موجهای مصنوعی امنیتی در داخل ایران میتواند امنیت و ثبات کشور را تضعیف نماید . و از سوی دیگر کشورهایی نظیر امارات و عربستان و رژیم جعلی صهیونیستی«اسرائیل» با خوانش محاسبات راهبردی ایران درست در مسیر مخالف ایران قدم برداشته و از ایده استقلال انواع حمایتها را به عمل می اورند . از این رو استقلال کردستان در تلاویو به عنوان یک فرصت طلایی جهت ضربه زدن به امنیت راهبردی ما محسوب شده و استقلال کردستان عراق را یک برگه بازی مهم جهت برهم زدن معادلات راهبردی منطقه میان بین النهرین به ضرر ایران عزیزمان تلقی میگردد و با این پیشروی کم دردسر و بی هزینه تلاویو در این نطقه از خاورمیانه عملا راه بر ای نفوذ هر چه بیشتر متحدان رژیم صهیونیستی در جنوب خلیج فارس از جمله امارات در منطقه مابین ایران و ترکیه و سوریه افزایش می یابد . از سوی دیگر ما در این منطقه بازیگری نظیر ترکیه را داریم که در بازی حساب شده با اعلام موضعی نه چندان قوی علیه ایده برگزاری رفراندوم«همه پرسی استقلال کردستان عراق» بارها در سخنرانیها مقامات خود استفلال کردستان عراق را امری محتمل دانسته اند به شرطی که بر خلاف منافع امنیت ملی ترکیه نباشد. در واقع ترکها از طرفی با کمک به کردهای عراق برای فروش نفت خودشان و از طرف دیگر حمایتهای دیپلماتیک از کردستان عراق در تقابلهای سیاسی با کردهای سوریه سعی در استفاده از کردستان عراق به عنوان یک برگ برنده در تعاملات امنیتی خود با نیروهای گریز از مرکز کرد ترک و سوری در مرزهای جنوبی و جنوب شرقی خود دارد و از طرف دیگر میداند که با استقلال کردستان عراق اقلیم بیش از پیش به راههای زمینی و دریایی ترکیه برای ارتباط با اروپا نیاز خواهد داشت که این خود یکی از پتانسیل ها امنیت زدا از امنیت خارجی جمهوری اسلامی ایران را شکل خواهد داد.
ج) رقابتهای بینالمللی: در طول تاریخ مبارزات استقلال کردها قدرتهای بین المللی مختلف همواره از برگه کردها در محاسبات راهبردی خود استفاده کرده اند. هم روسها و هم امریکاییها در دورانی از نیروهای کرد ضد دولت مرکزی در کشورهای منطقه حمایت کرده اند نکته حائز اهمیت این است که تقریبا از بعد از فروپاشی رژیم پهلوی در ایران و نیز بعد از جنگ کویت ایالات متحده مهم ترین حامی کردستان عراق در مقابل حکومت مرکزی این کشور بوده و همواره تامین امنیت این منطقه را تضمین نموده است و در مقابل کردها نیز تعهداتی را در قبال ایالات متحده پذیرفته اند . اما در مقطع فعلی ایالات متحده با تشخیص شکنندگی اوضاع منطقه و به دلیل تمایل این ابر قدرت هسته ای با توجه بیشتر به تحولات شرق آسیا لازم میبیند که خیال خود را از ثبات این منطقه تحت مدیریت متحدانش راحت نماید . امری که با استقلال کردستان عراق به خطر افتاده و موجب پیچیده تر شدن معادلات منطقه ای و بین المللی در خاورمیانه میگردد . در واقع ایده ایالات متحده نه حفظ یک پارچگی عراق که به تعویق انداختن تجزیه این کشور است که با بی تابی دولتهای متحد این کشور در منطقه مواجه می باشد . از سوی دیگر اما اروپا و روسیه از مسائل بعد از فروپاشی دولت عراق و تجزیه آن نگرانی های بسیاری دارند که مهم ترین انها یکه تاز شدن ایالات متحده در منطقه و پس از آن موج مسائل انسانی است که گریبان این کشورها را به عنوان کشورهای نزدیک به منطقه خواهد گرفت و از سوی دیگر توازن منطقه ای را به شدت تضعیف خواهد کرد.
در نهایت این رقابتها به دلیل بالا بردن میزان عدم قطعیت و ابهام موجب باز هر چه بیشتر شدن شکنندگی اوضاع و تشدید شرایط شده که در نهایت در نتیجه مارپیچ تصاعد بحران یا منجر به منازعه ای منطقه ای شده و یا این که به دلیل ایجاد خلا اممیتی و عدم وجود کنترل موثر امنیتی بر منطقه موجب ایچاد و رشد گروههای تروریستی بر پایه های قومی و مذهبی خواهد شد.
3- نتیجه گیری:
به عنوان یک جمع بندی نهایی با توجه مطالبی که در بلا به آن اشاره شد به این نتیجه میرسیم که اعلام استقلال کردستان عراق مخصوصا در شرایط فعلی از طرفی موجب ایجاد هزینه های غیر قابل پرداخت داخلی و در نتیجه شکنندگی اوضاع امنیتی داخل اقلیم کردستان شده و از سوی دیگر در بعد خارجی کردستان را با بحرانهایی رو به رو خواهد کرد هر یک به تنهایی پتانسیل شروع دور دیگری از زد و خوردهای منطقه ای را به دنبال خواهد داشت و در چنین شرایط عدم اطمینان و نا امنی است که به دلیل سوق دادن منابع اقتصادی اندک موجود منطقه به سمت نظامی گری منطقه را با بحرانی اقتصادی و امنتی رو به خواهد کرد که منطقه بین النهرین و از جمله کردستان را زمینه مساعدی برای رشد و پرورش گروهای تروریستی قرار میدهد.
نویسنده: یاسر صید محمدی کارشناس ارشد علوم سیاسی
انتهای پیام/