هنر در اردبیل به بن بست رسیده /بیتوجهی به هنرمندان سرآغاز مرگ تدریجی "هنر"
ساوالان جماعتی از فعالان عرصه هنر و هنرمندان بهنام استانی و کشوری بوده که تسنیم در سلسله نشستهای هنری پای صحبتها و دردلهای این هنرمند نشسته است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اردبیل، ساوالان جماعتی متولد 1368 در اردبیل، دیپلم گرافیک، لیسانس نقاشی وفوق لیسانس نقاشی؛ فعالیت هنری خود را در سال 81 در اردبیل در زمینه تخصصی طراحی و نقاشی شروع کرد، وی در سالهای اخیر مدیریت هنری انتشارات ساوالان ایگیدلری، برگزاری 3 نمایشگاه انفرادی، حضور در بیش از 50 نمایشگاه گروهی در اردبیل و تهران، دبیر اجرایی جشنواره شمسه، داور جشنواره شمسه، تصویرسازی چندین مجموعه کتاب و برگزیدگی دهها جشنواره و فستیوال را در کارنامه دارد.
ساوالان جماعتی دغدغه ها و آمالش، برای هنر اردبیل را با خبرگزاری تسنیم درمیان گذاشت که در ذیل مشروح این مصاحبه آورده میشود.
تسنیم: دلیل اینکه ترک دیار کردید و از اردبیل رفتید چیست؟
جماعتی: مسئله ای که اتفاق افتاد، زمان کنکور بود و دغدغههایی که داشتم، در هنرستان کتاب های هنری را میدیدم و خیلی مشتاقم میکرد؛ در هنرستان ما کتابخانهای بود که کتابهای داشت که انتظار نداشتیم در آنجا باشد و این شروعی برای من بود، در آن زمان گرایش من بیشتر خوشنویسی بود، و در کنار آن طراحی هم میکردم.
به من گفته شد که اگر میخواهی فعالیت جدی انجام بدهی باید به تهران بروی، بعد از تحقیق بسیار بود که این دغدغه ها در من شروع شد،تهران چیست؟ آیا در تهران موفقیت است؟ چرا هنرمندان به تهران میروندو نمیخواهند در شهر خود بمانند؟ چرا هنرمندانی که میروند نمیخواهند باز گردند؟ محیط روی آنها تاثیر نمیگذارد، نمیخواهند که باز گردند، هنوز هم که هنوز است با حسرت به هنر اردبیل نگاه میکنند و تاسف میخورند،و همین مسئله باعث میشود که ما به جلو نرویم.
در زمان پیش دانشگاهی بود که خواستم رنگ روغن کار کنم، در گرایشهای عامه به آن هنر مدرن گفته میشد، شروع به جستوجو کردم،شنیدم آقای جعفری نقاشی مدرن کار میکند، به من گفت لازمه نقاشی رئالیسم کپی میباشد، نزدیک به 6 ماه به صورت تق و لق نقاشی کپی کار کردم،در پایان 6 ماه دیدم که خواسته من این نیست، میخواستم نقاشی مدل زنده کار کنم و حس و حال آن را خوب درک کنم،در حد دو سه جلسه مدل زنده کار کردم،دیدم دیگر نمیتوانم، هم به دلایل مالی و هم آن مسیر،مسیر من نبود.
در کنکور تهران قبول شدم و آنجا دیدم که فضا کلا فرق میکند تعاریفی که از هنر داشتیم کلا فرق میکند،فعالیت خود را شروع کردم و با اساتید به نام این مرز بوم که به عنوان نقاشان انقلاب میشناسیم که بزرگترین افتخارات این مرز و بوم را در کارنامه خود دارند آشنا شدم و فهمیدم دنیایی که میشناختم این نبود، کاملا دنیای متفاوتی است، یک دنیای عمیق است واقعا این دنیا یک حوض نیست واقعا یک دریاست.
تسنیم: قصد بازگشت به شهر خود را ندارید؟
جماعتی: من به هیچ وجه تهران را دوست ندارم چون اصالتا بچه این دیار هستم،بدون هیچ گونه تعصبی میگویم:من به این شهر تعلق خاطر دارم،خانواده من دوستانم من و تمام خاطراتم در اینجاست، من در این شهر نفس کشیدهام و از زندگی کردن در آن لذت بردهام، اما تعدادی از مسائل انسان را آزار میدهد،از این مسئله نمیتوان ساده رد شد،عدم برخود حرفه ای با هنر و نبود گالری یک آفت است، من اگر برگردم از کدام گالری استفاده کنم؟مدت هایستهنرمندان فعالیت میکنند ولی کدام سلسله نشست های حرفه ای در این شهر برگزار میشود؟
اما تهران اینگونه نیست، فضا در آنجا فراهم است، گالریهای خصوصی فعالیت چشم گیری دارند و سبب شکوفایی و تلاش روز افزون هنرمندان شدهاند.
تسنیم: دلیل این موضوع را چه میدانید؟ مردم یا متولیان هنر اردبیل باعث این کمبود شده اند؟
جماعتی: اگر مردم 20 درصد مقصر باشند،80 درصد مسئولین مقصر هستند،وقتی میآیید و میبینید که مسئول، هنرمند شهر خود را نمیشناسد،آرتیست شهر خود را نمیشناسد،نویسنده شهر خود را نمیشناسد،خب ایشان چه دغدغه ای میتواند در شهر حل کند،چه زمانی میتواند این مشکل ها را در شهر حل کند، نه این اتفاق نخواهد افتاد، نه من بلکه تمام هنرمندان به خاطر این مسئله شاکی هستند، چرا هنوز هم که هنوز است دو نفر وقتی فعالیت میکنند به او میگویند خوش به حالت که در تهران هستی، چرا باید این مسئله اتفاق بیافتد، مسئولین باید جوابگو باشند، مسئولین امر بایدبه کتاب، نقاشی و به این اندیشه احترام بگذارند و دل بسوزانند.
فعالیت حوزه هنری اردبیل بسیار قویتر از اداره ارشاد است
ما شاهد این هستیم که فعالیت حوزه هنری اردبیل بسیار قویتر از ارشاد است، آیا فعالیت های هنری در ارشاد اردبیل تعریف نشده است؟ ما در همه جا میبینیم که این ارشاد است که متولی این امر است،در چند ماه اخیر فعالیت هایی شد ولی این چند سال گذشته را چه کسی میتواند جبران کند؟ از نظر من، انسانهای صاحب اندیشه ای در حوزه هنری اردبیل فعالیت میکنند،چون خودشان هنرمند هستند و صاحب اندیشه،اما ما متاسفانه چنین چیزی را در ارشاد اردبیل نمیبینیم.
اردبیل نیازمند گالری خصوصی است
ارشاد اردبیل حتی از یک نمایشگاه درست حمایت نمیکند، نمایشگاهی برگزار کردیم؛ نهایت آن شد که گفتند شما بیایید یک مبلغ ناچیز در حد 100 هزار تومان فاکتور بدهید که هزینه آن را پرداخت کنیم، هنوز هم که هنوز است آن را پرداخت نکرده اند،حتی از آن مسئله هم سو استفاده میکنند،مهرش را زیر پوستر هنرمند میزنند اما آن مبلغ را هم پرداخت نمیکنند، اینها اینگونه برای خود کارنامه کسب میکنند
هنرمند برای این است که از این قضیه فرار میکند، یک دوره، دو دوره، یک سال، دوسال، چقدر،هنرمند تحمل نمیکند،هنرمند در آخر میگوید از من حمایت نمیکنید از من چیزی نخواهید و مرا رها کنید،مسئولین و متولین باید جوابگوی این بی توجهی باشند.
این شهر چند دغدغه مهم دارد،خانه هنرمندان باید در اردبیل تاسیس شود،فضای جامعی که کارهای مستقلی در آن انجام شود، مانند تهران،تئاتر درآن برگزار میشود،نقد فیلم و سینما انجام میشود، نمایشگاههای نقاشی،عکاسی،گرافیک،پوستر انجام میشود، در روزهای ملی گرافیک و نقاشی نمایشگاههای مربوط برگزار میشود دیگری انجمن صنفی نقاشی،مجسمه، تئاتر و غیره است کهما هیچ کدام از این ها را در شهر نداریم.
مسئله بعدی،باید به گالری های خصوصی مجوز داده شود و گالری ها شروع به فعالیت بکنند، اقتصاد هنر معنا پیدا کند، تا اینکه استانداری و شهرداری 2 تا کار را بخرندکه در آخر هم معلوم نیستخریده میشود یا برگشت داده میشود، چند بازار فروش آثار در اردبیل با شکست مواجه شد کهباید حمایت شود.
از نماینده هنرشناس ولی فقیه در استان خواهش میکنم هنرمندان را در این اوضاع تنها نگذارند
آثار هنری هنرمندان اردبیلی که مزین به آیات و احدایث است چرا نباید خریداری شود، هنرمند فقط برای دل خودش مینویسد، اصلا چنین مسائلی در تران وجود ندارد، اقتصاد حرف اول را میزند،زمانی هنر شهر میتواند موفق باشد که اقتصاد کنار آن باشد،در تهران اقتصاد و هنر در کنار هم معنا دارد،اما این جا نیست، اردبیل حتی یک گالری خصوصی ندارد ولی بالای 200 الی 300 گالری خصوصی در تهران فعالیت میکنند.
تسنیم:با این اوصاف مشکل از کجاست؟
جماعتی: ما نباید صورت مسئله را پاک کنیم، بزرگترین آفت این است که ما همیشه صورت مسئله را پاک میکنیم،به جای این که هنرمند را فرا بخوانند و اتاق فکر تشکیل دهند، میآیند در استانداری جلسه برگزار میکنند به نام هم اندیشی، هنرمندان خود را در آنجا تخلیه میکنند، و میگویند من حرف خودم را زدم، دیگر به من مربوط نیست، از دوش خود مسئولیت را
نقاش پیشکسوت شهر اردبیل کجاست؟ چه میکند؟ نقاش مشهور شهر در داروخانه فعالیت میکند، چرا باید چنین شود؟ چون فضایی نیست که فعالیت بکنند، فضایی نیست که بتوانند خود را نشان بدهند چرا چون هیچ گونه حمایتی نیست،هر هفتهدر خانه هنرمندان تهران چند نمایشگاه بزرگ برگزار میشود ولی اردبیل چه؟برگزاری نمایشگاه در اردبیل باید امری عادی شود، آنقدر در شهر نمایشگاه به شکل حرفه ای برگزار نمی شود این مشکلات بوجود آمده، مردم نمایشگاه را با یک مهمانی بزرگ اشتباه میگیرند، این عدم حرفهای بودن است، مردم اردبیل با نمایشگاه و هنر بیگانه اند.
تسنیم: میگویند فضای هنری بسته است، راحت نمیشود وارد این فضا شد، نظر شما چیست؟
جماعتی: قطعا اینگونه است بارها و بارها با من تماس میگیرند، میگویند میخواهیم به کلاس نقاشی برویم، میخواهیم وارد فضای هنری شویم، من کجا را باید معرفی بکنم؟چه کسی را باید معرفی کرد، اداره کلارشاد که کلاسی برگزار نمیکند، فقط حوزه هنری است که هر تابستان کلاس برگزار میکند و می ماند تا سال دیگر، برای جوانی که میخواهیم مسیر را برای او فراهم کنیم تا شروع به فعالیت هنری کند کجا را باید معرفی کرد؟
مسئله بعدی، چند نقاش حرفه ای داریم که به صورت حرفه ای درآتلیه خود فعالیت میکند؟ کدام آتلیه را میتوانیم معرفی کنیم که بتوانند در آن کار کنند؟ فقط تعدای نقاش وجود دارد که به صورت رئال (بازاری) کار میکند، مغازه آن ها را میتوانی معرفی کنی به جز آنها فعالیت دیگری وجود ندارد، یک نقاش به معنای واقعی کلمه آرتیست در شهر وجود ندارد که آتلیه داشته باشد، در این بین ارشاد هم باید به آنها مجوز دهد. اگر هم مجوز بدهند، هر روز به آنجا میروند و میگویند، چه خبر است؟ بارها و بارها این مسئله اتفاق افتاده است، نقاشی میشناسم از تهران به اردبیل آمده بود برای آتلیه اش مجوز گرفت، از حراست ارشاد هفته ای چند بار به آنجا میرفتند، تا زیر میز را میگشتند،
بعد از 10 دقیقه شروع به احوال پرسی میکردند، چرا در تهران چنین اتفاقی نمیافتد،هنرمند وسایل اش را جمع کرد و به تهران رفت،آیا به هنرمند اعتماد نداریم، چرا باید اعتماد نشود؟هنرمند صاحب قلم باشد بعد به کلاس های هنرمند اعتماد نشود، یعنی هنرمند را اذیت میکنیم، این مسئله باید حل شود، هنرمند مجبور است که فرار کند.
تسنیم: اخیرا در جشنواره جهانی هنر مقاومت مقام آورده ای، حمایتی از جانب ارشاد شد؟
جماعتی: خیر، حتی یک تماس تلفنی هم با بنده گرفته نشده است. علاوه بر هنر جهانی مقاومت که چند دوره فعالیت کردم در جندین جشنواره دیگر از قبیل روایت فتح و غیره نیز حضور داشتم، با افراد سرشناسی همچون دکتر حبیب الله صادقی که یک شخصیت جهانی هنر و ریئس سابق موزه هنرهای معاصر بود فعالیت داشته ام، در داوری جشنواره های مختلفی بودم و میبیم که این شخصیتها برای شما ارزش قائل هستند، حتی میآیند و به هنرمند سفارش کار میدهند و از همه جهات جمایت میکنند ولی مسئولان شهرما چه؟ حتی کمترین توجهی نمیکنند.
علاوه بر آن من در جشنواره بیداری اسلامی در ایران اول شدم،کدام مسئول فهمید، در جشنواره بین المللی جوانان کشورکه بیش از 15 کشور در بخش نقاشی حضور داشتند مقام آوردم،مسئول وقت کارشناسی هنری ارشاد حتی زنگ هم نزد، زمانی که من هم زنگ زدم هزاران بهانه آورد، نه رییس، نه معاون، و نه هیچ کس با من تماس نگرفت.
از تهران به گرگان رفتم،در جشنواره ی بین المللی در بین آن همه کشور دوم دنیا شدم،از آن جا هم به خانه ام در تهران رفتم، یک اتاق کوچکی دارم که هم محل زندگی و هم آتلیه ام است حالا مقایسه کنید با یک وزشکار وقتی مقام میآورد به فرودگاه میروند هزاران اتفاق میافتد، من هیچ انتظاری ندارم، حداقل میتوانند در شهر یک بنر بزنند و مردم شهر را از این مسئله آگاه کنند که قطعا در ترغیب جوانان به هنر و فرهنگ تاثیر مستقیم دارد.
چرا نمایشگاه ها گروهی برگزار نمی شود؟ چرا وقتی میخواهی نمایشگاه برگزار کنی باید هزار جا نامه نگاری بکنی؟چرا این همه مشکل پیش میآید؟ چقدر طول میکشد تا این ها روی غلطک بیافتد؟ هنرمند را 2 و 3 بار اذیت میکنند، آخر از این شهر فرار میکند.
باید نمایشگاه برگزار شود، نگاری نکنند، وظیفه هنرمند تولید آثار است، نه نامه نگاری، نه بحث سیاسی، مسئول است که باید مردم داری بکند، ما این مسئله را نمیبینیم، چه خوب ،چه بد باید به همه زنگ بزنند، باید بگوید ما این امکانات داریم، هستید؟
هیچ هنرمندی را نمیبینید که برای او نمایشگاه برگزار شود، کارش را بخرند ناراحت شود، چرا ارشاد این کارها نمیکند؟ آیا نمیتواند 5 تا اثر بخرد؟ مطمئنا میتواند، میخرد؟ از چه کسی میخرد؟ گنجینه ارشاد کجاست؟ چند سال است که میگویند میخواهیم موزه برگزار کنیم؟ آیا میخواهیم موزه هنرهای معاصر باز کنیم؟
یکی دیگر از مشکلاتمان این است که در این شهر موزه هنر های معاصر نداریم، در شهر های دیگر ما میبینیم موزه معاصر دارند، بزرگان هنرهای تجسمی را از ایران و خارج دعوت میکنند و در آنجا نمایشگاه برگزار میکنند، هنرجوها هم میتوانند از این فضاها استفاده کنند.
هر وقت هم صحبت میشود میگویند درست میشود چه زمانی درست میشود، ما نمیدانیم.اگر بودجه نیست ارشاد اردبیل را ببندید، این بودجه ها به کجا تخصیص داده میشود، چرا وقتی که حوزه هنری بودجه ندارد از هنرمند حمایت میکند چرا وقتی ریئس و معاون حوزه هنری زمانی که کاری از دستشان بر نمیآید، میآید و در نمایشگاه حضور پیدا میکند مسئول تجسمی حوزه حمایت میکند، و حضور فیزیکی خود را در آنجا نشان میدهد ولی خبری از مسئولان ارشاد نیست؟
تا زمانی که نقدها و حرفها عملی نشود هیچ اتفاقی نمیافتد، مسئولین بعدی هم با این شرایط میآیند و میروند،پس باید ما زیاد به این مسئله دلمان را خوش نکنیم،در استانداری چه اتفاقی میافتد، هنرمندان محترمانه به هم فحش میدهند، هیچ اتفاقی نمیافتد،دغدغه ما هنر مدرن نیست،دغدغه ما هنرمند کیستنیست، اینها حرفهای ما نیست،حرف های ما فراتر از این هاست که باید به اینها رسیدگی شود.
سردار جعفری شخصیتی هنرمند و هنرشناس است
یک نکته جالب که توجه شمار ا به آن جلب میکنم شخصیت هنری و جالب فرمانده محترم سپاه است، سردار جعفری همیشه در جشنواره مقاومت حضور دارند و در مورد هنر و هنر مقاومت سخنرانی تخصصی میکنند، این یک اتفاق بی نظیر است، اینکه بالاترین درجه نظامی کشور اینقدر به هنر ارزش قائل است، تا جایی که در جلو تابلوها میایستد و هنرمند را فرامیخواند و در مورد اثر با او گفتوگو و آن را نقد میکند و این در حالیست که مسئولان هنری شهر و استان ما در نمایشگاهها حضور ندارند.
گفتوگو از بهرام آدشیرینپور
انتهای پیام/