معادله چهارجانبه و الزامات منطقهای آن
یک تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه به معادله چهارجانبه مطرح شده از سوی سید حسن نصرالله اشاره و الزامات منطقهای چنین طرحی را بررسی کرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، علی شهاب تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقالهای در پایگاه خبری شبکه المیادین نوشت: هنگامی که جنگ سوریه آغاز شد و حزبالله لبنان آن را به مانند خنجری از پشت نگاه کرد، این نگرانی تنها منحصر به حزبالله نبود، بلکه تمامی بازیگران منطقهای بر حسب موقعیت و منافع خود آن را به عنوان یک تهدید یا فرصت برای خود قلمداد کرده و براساس این اولویتها وارد عمل شدند. حتی حزب الله به عنوان آخرین بازیگرانی بود که در این بحران وارد شد و تصمیم نهایی خود را برای اعزام نیرو به سوریه گرفت.
سخنرانی اخیر سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در رابطه با معادله چهارجانبه، اشتهای تحلیلگران را به دنبال داشته است. این معادله بلافاصله در نتیجه شکاف داخلی و منطقهای و بینالمللی در رابطه با مواضع سوریه مورد حمله قرار گرفت، درست مانند استراتژی دفاعی و بسیاری از مسائل مرتبط با امنیت ملی لبنان که ارزش خود را در مجادلات سیاسی بیهوده از دست میدهند. اعلام این معادله موضوع تازهای نبود و پیش از این نیز حزبالله با رفتار و نه گفتار خود و از طریق تصمیم به ورود در جنگ سوریه آن را اعلام کرده بود.
بین دیروز و امروز این معادله تغییر نکرده است، چیزی که تغییر کرده بهار عربی و داعش و گروه های امثال آن است. متغیراتی که مرزها را در هم می شکند، اما در باطن مبتنی بر ایجاد رژیمهای مذهبی و فرقهای است که به جای متحد کردن تلاش های گروه بازنده جنگ، باید با آن مقابله کرد.
حزبالله لبنان در زمان تأسیس خود در اعلام آرمان های جهانی خود که مبتنی بر رویکردها و اعتقادات انقلابی برگرفته از انقلاب اسلامی در ایران بود ، تردید نکند. این حزب ادبیات انقلاب و کمک به تمامی مستضعفین را در تریبون ها و بیانیههای خود مطرح کرد. اما در زمان اشغالگری رژیم صهیونیستی ، این موضوع تناقضی با منافع ملی نداشت و کمتر با منافع بخش گسترده ای از مردم لبنان در تناقض بود.
در زمان وورد حزب الله به جنگ سوریه، این حزب از جارچوب لبنان خارج شد تا بتواند از این کشور محافظت کند. از آن زمان به بعد حزبالله لبنان اعلام کرد که جنگ آینده با اسرائیل به سطوح متفاوت انتقال پیدا میکند که عرصههای مختلف در آن حضور دارند. عکس معروف بشار اسد و محمود احمدینژاد رؤسای جمهوری ایران و سوریه و سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله در دمشق کار خود را در افکار عمومی رژیم صهیونیستی کرد و ناقوس بیسابقه خطر را در این رژیم به صدا درآورد و اسرائیل نیاز ضروری پیدا کرد که این عکس را پاره کند.
مداخله حزبالله در سوریه خیلی زود باعث تثبیت مرزهای جغرافیایی لبنان به صورت مستقیم شد. برخی محافل سیاسی در لبنان در برخی مراحل از گستردهتر شدن مساحت این کشور صحبت میکردند. اسرائیل عرصه درگیریها با حزبالله را به سوریه کشاند، چرا که معتقد بود باید به تهدید دشمن آمادهای که مرزهای طبیعی درگیریها را برای تقویت قدرت بازدارندگی خود درهم شکسته، توجه کند.
معترضان به حزبالله در بررسی گزینهها و تجربه 11 ساله هیچ وزنهای برای عامل اسرائیلی قائل نبودند. با این وجود طرح عوامل حضور حزبالله در سوریه و صحبت از نقش رژیم صهیونیستی در این کشور و نشانههای گستردهای که این نقش داشت، ضرورت برای توضیح بیشتر مسأله را از بین می برد. این صحبت می توانست هر مجادله ای در زمینه حضور حزب اله در سوریه را از بین ببرد، درست همان اتفاقی که امروز در مورد معادله چهارگانه صورت گرفت.
چند هفته پیش سیدحسن نصرالله از باز شدن جبهههای متعدد درگیریها با اسرائیل و استفاده از عناصر مبارز از عرصههای مختلف در این درگیریها خبر داد. طبعاً این سخنان نیز به اندازه کافی مورد انتقاد و توهین قرار گرفت. اما حملات انجام شده نسبت به این اظهارات در سطحی نبود که امروز در رابطه با معادله چهارجانبه مطرح میشود. این موضوع به علت حساسیت برخی لبنانیها در قبال بحران سوریه و باقی ماندن بر اسد به عنوان رئیسجمهور این کشور در عرصه قدرت است.
دست کم از 11 سال پیش تاکنون روند درگیریهای منطقه نشان میدهد که احتمالاً ائتلافی نظامی بین ساختارهای عراقی و لبنانی و یمنی و فلسطینی به وجود میآید که در چارچوب حمایت ایران و سوریه منافع قطعی دارند و معتقدند که این حمایت باعث قدرت و حفظ موجودیت آنها میشود. به این ترتیب میتوان گفت معادله چهارجانبه به اندازهای نرمش از خود نشان میدهد که باعث شود با وجود دیکته ها و تحرکات طرف مقابل، قابلیت توسعه و پیشرفت را داشته باشد.
انتهای پیام/