حضور در «فصل شیدایی» را به ادامه همکاری با «شهرزاد» ترجیح دادم

رضا ترکمان گفت که بعد از سریال شهرزاد۱، دوستان برای سری دوم شهرزاد هم با من تماس گرفتند ولی به دلیل همزمانی این کار با یکی از نمایش های فصل شیدایی من عذرخواهی کردم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا؛ در دنیای سینما و تلویزیون برخی پروژه ها هستند که حضور در آنها برای تمام عوامل سینمایی افتخار به حساب می‌آید. پروژه‌هایی که موضوع مالی در آن در درجه چندم قرار می‌گیرد و همه عوامل آن پروژه‌ها با اشتیاق و میل در آن حضور می‌یابند. فرض کنید کدام بازیگری هست که تمایل به حضور در پروژه های ابراهیم حاتمی‌کیا نداشته باشد. یا کدام بازیگری است که دوست نداشته باشد جلوی دوربین مجید مجیدی برود؟

«شهرزاد» یکی از جدی ترین این مصادیق در یکی دو سال اخیر است. سریالی که شبکه نمایش خانگی را متحول کرده و تراز جدیدی را در سطح سریال سازی به خصوص در سالهای اخیر به نمایش کشیده. سوژه گفت‌وگوی ما یکی از عوامل سریال شهرزاد است که حاضر شده به خاطر حضور در یک نمایش، قید حضور در شهرزاد2 را بزند. رضا ترکمان نامی آشنا برای اهالی جلوه های ویژه میدانی است که در کنار سالها حضور در همکاری مرحوم روزبهانی، نفرِ اول جلوه های میدانی پروژه های مهمی چون دوئل، رنجر، «غالبون»(محصول سینمای لبنان)، شهرزاد و... بوده و دو بار هم برای سیمرغ بلورین جشنواره فجر نامزد شده. او این روزها مشغول جلوه های میدانی «فصل شیدایی» است. نمایش میدانی که تا چند روز دیگر در پانزدهمین شهر مختلف کشور اجرای خود را آغاز خواهد کرد و تا بحال بیش از 1 میلیون و 200 هزار نفر نیز در نقاط مختلف کشور به تماشای آن نشسته اند. از او درباره جلوه های ویژه میدانی پرسیده ایم و دلایل رجحان فصل شیدایی بر شهرزاد2 در نظر او.

در ادامه گفت‌وگوی خبرگزاری تسنیم را با رضا ترکمان می‌خوانید:

****

از خودتان شروع کنیم و تجربه‌های سینمایی‌تان. فکر می‌کنم سالها در کنار مرحوم روزبهانی در بخش جلوه های ویژه فعالیت داشتید.

بله من از سال 72 وارد سینما شدم و دستیار آقای روزبهانی بودم و کار شاخصی که در آن سالها به یاد دارم دوئل، رنجر و روبان قرمز بود که در خدمت دوستان بودم. از سال 85 هم بطور مستقل کار کردم که حاصلش شد حضور در 38 فیلم و سریال خارجی در کشورهای لبنان، کویت، قطر، عراق و... . در ایران هم که شهرزاد 1 را سال گذشته داشتیم و پیش از آن هم تکیه بر باد، پروانه، گشت ویژه و.... آخرین کار هم که در جشنواره نامزد شد 50 قدم آخر بود.

آقای ترکمان شما تجربه سینمایی داخلی و خارجی زیاد دارید. می‌خواهم از حس و حال شما درباره این دو مدل ار بپرسم. کار سینمایی که روی پرده نقرذه ای به نمایش در می‌آید و کار فصل شیدایی که میدانی است و بازیگر و مخاطب هم از نزدیک با این اتفاقات همراه است.

ببینید طبعا این دو مدل خیلی با هم متفاوت هستند. کار سینما را تو آماده می کنی و تحویل می دهی و هیچ ارتباطی هم با مخاطب و حس و حال او نداری. ولی فصل شیدایی اولا به لحاظ سطح کار و میزان بازخورد مردمی که از نزدیک شاهد این اتفاق ها هستند و بازخورد های شان را می توانیم در لحظه ببینیم. البته این ها وجه فنی و ظاهری کار است ولی این کار بخش عمده ش بازخوردهای معنوی است. اینکه بعد از لحظه آتش گرفتن درب خانه حضرت زهرا می بینی که مردم اشک می ریزند، و این حجم از همراهی معنوی با اثر در هیچ یک از کارهای سینمایی و نمایشی کشور جمع نشده است. این را هم بگویم، منظور من از برکت این نیست که به لحاظ مالی فصل شیدایی درآمد کلانی برای من داشته، اتفاقا درآمد کارهای سینمایی من بسیار بیشتر از فصل شیدایی است، ولی خب برکت آن کارها با فصل شیدایی قابل مقایسه نیست واقعاً.

شما هم تجربه سریال داشته اید و هم سینمایی و هم نمایش. فصل شیدایی برای رضا ترکمان در چه اولویتی قرار دارد؟

ببینید من الان 3 سال است که با این گروه همراه هستم. و انقدری که به این نمایش دلبسته هستم که بارها شده پیشنهاد های خوب سینمایی و تلویزیونی را به خاطر همزمانی با این نمایش رد کرده ام. اولویت اول من در حال حاضر فصل شیدایی است. صادقانه بگویم تا روزی که آقای اسماعیلی بخواهند من در خدمت این گروه هستم و اگر هم قرار بر جدایی از گروه فصل شیدایی باشد، با خاطره ای خوش از گروه جدا می شوم.

آخر شما در کارهایی حضور داشته اید که حضور در بعضی از آن پروژه ها برای همکاران تان آرزو است. چطور به این راحتی از خیر آن ها می گذرید و دلبسته فصل شیدایی شده اید؟

راستش را بگویم برکتی که این کار در زندگی من داشته، هیچ یک از تجربه های قبلی من در سینما و تلویزیون نداشته. من از 73 دارم کار می کنم و در بالغ بر 115 کار تا بحال حضور داشته ام. ولی این حد از برکت که بعد از حضور در فصل شیدایی در زندگی شخصی من جاری شده در طول عمر کاری من بی نظیر است. مثال عرض کنم بعد از سریال شهرزاد1، دوستان برای سری دوم شهرزاد هم با من تماس گرفتند ولی به دلیل همزمانی این کار با یکی از نمایش های فصل شیدایی من عذرخواهی کردم و نتوانستم خدمت دوستان باشم. ضمن این که لحظه لحظه بازخوردهای مردم هم بسیار برایم جذاب است، سکوت، غرور، اضطراب، اشک و لبخند و امید، این احساسات را ما به وضوح در طول نمایش می بینیم و این ها در سینما تجربه نمی شود.

از تفاوت ها و شباهت های فصل شیدایی با تئاترهای سالنی بگوییم شروع کنیم. چقدر این دو مقوله به هم شبیهند؟

ببینید به لحاظ ساختار جلوه های ویژه بسیار با هم متفاوت هستند. من فکر می کنم کار ما در فضل شیدایی بسیار یخت تر است. چرا که در فضای تئاتر، با دید محدود و محیط مشخص سالن طرف هستیم اما اینجا تمام اتفاقات در محیط باز می افتد و ما در این نمایش حق هیچ اشتباهی نداریم، ضمن اینکه شما می دانید نهایت جلوه ویژه میدانی در تئاتر چیزی مانند شلیک گلوله است، ولی ما اینجا هر شب تعداد زیادی انفجار مهمات آن هم به صورت تلفیقی یعنی بین بازیگر و بیننده با فاصله بسیار کم نسبت به هر دو داریم که طبعا اشتباه کردن در این فضا مرادف است با یک فاجعه و اولین اشتباه می تواند آخرین اشتباه باشد. ولی به لطف خدا تا امروز بالغ بر 180 اجرا داشته ایم و بیش از 1 میلیون تماشاگر داشته ایم و مشکلی پیش نیامده.

ما بدو ورودمان، آتش سوزی درخت را داریم

یعنی هر روز یک تنه درخت را واقعا آتش می زنید؟

نه جلوی درخت یک انفجار جرقه ای سنگین می خورد که در نظر مخاطب انگار خود درخت آتش گرفته. دیگر اینکه آتش بازی سنگین موقع ورود شیطان داریم. عملیات حباب و مه را به صورت وسیع و سنگینی اجرا می کنیم. چندین آتش سوزی واقعی مانند آتش زدن درب خانه را داریم

و می رسیم به قسمت جنگی نمایش...

بله. در این قسمت هم که شاید نقطه عطف کار ما در طول نمایش باشد، حدود 30 انفجار، 25 فوگاز(انفجار آتشین) و 5 انفجار جرقه ای داریم. فاصله انفجارها هم با مخاطب حدود 15 متر است. و بعد از آن هم آتش بازی در بخش دوران ظهور را داریم.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط