از رفتن به سردخانه اموات تا تألیف ۲۲ جلد کتاب همراه با مجروحیت ۵۵ درصدی
فرشته چتر عنبری یکی از آن زنان جانبازی است که با وجود جانبازی ۵۵ درصدی توانسته تاکنون ۲۲ کتاب نوشته و در صف نخست مبارزان جنگ نرم دشمنان قرار گیرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، جانبازان همان شهیدان زندهای هستند که مشقتهای حیات دنیایی را به عشق معبود ازلی خویش به جان خریدند تا با بازی با جانشان، حاملان پیام شهیدان به ما باشند. حال با مشاهده حماسهآفرینی این شاگردان ممتاز مکتب جانبازی و ایثار و مقاومت به وجود مردان و زنانی ایرانی در خلق حماسههای عاشورایی پی خواهیم برد و اگر نیک بنگری این حماسهآفرینیها عاشقانهای است با بندهنواز هستی.
فرشته چتر عنبری یکی از آن زنان جانبازی است که همانند عدهای که در آتش جنگ، خود سوختند و برای ساختن شهر و دیار خویش پیشگام شدند و در آماج کینهتوزی دشمنان، در ویرانههای خانه و کاشانهشان به دنبال راه و روزنهای برای ادامه حیات فرزندان سرزمینمان، مسیرهای ناهموار زندگیشان را هموار کردهاند، او نیز برای ساختن و هموار کردن این مسیر پیشگام شد.
به همین بهانه با فرشته چتر عنبری یکی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس به گفتوگو پرداختیم.
فرشته چتر عنبری در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در قم، با دلی رنجور از زمانه و با وجود درد و رنجی که داشت همچون کوهی محکم و استوار به بیان خاطرات زندگی خلاصهشده در عشق معبودش پرداخت و اظهار داشت: در سال 59 همزمان با آغاز جنگ تحمیلی و موشکباران رژیم بعثی که در آن زمان 12 سال بیشتر نداشتم، دریکی از روزها به همراه خواهرم در حال بازگشت از مدرسه، بین راه بمبی در چند متری ما منفجر و من از ناحیه دست راست مجروح شدم و پس از این جراحت 18 روز در بیمارستان خرمآباد و 6 ماه نیز در بیمارستان اراک تحت مداوا و درمان قرار گرفتم.
قرار گرفتن در کشوی سردخانه و معجزه حیاتی دوباره
این جانباز سرافراز دفاع مقدس با اشاره به معجزه حیات دوباره خود تصریح کرد: بعد از انتقال به بیمارستان شهدای عشایر به علت کمبود امکانات، پارگی شریانهای دستم و خونریزی شدید به حالت اغماء درآمدم، بهگونهای که پزشکان از بهبودی من قطع امید کرده، مرا داخل کاور سردخانه گذاشته و به سردخانه منتقل کردند. من در آن لحظات متوجه اتفاقات رخداده میشدم، اما به علت شدت ضعف، توانایی باز کردن چشمانم یا بیان جملهای که به آنها بفهمانم من زندهام را نداشتم. تا اینکه خوشبختانه ساعاتی بعد، عدهای که برای قرار دادن اجساد جدید به دنبال کشوی خالی در سردخانه میگشتند، هنگام باز کردن کشوی من با مشاهده بخارهایی که روی کاور پلاستیکی مقابل دهانم جمع شده بود متوجه حیات من شده و مرا بلافاصله به بخش مراقبتهای ویژه منتقل کردند. در طول مدت بستری در این بیمارستان، بعد از تعداد 22 جراحی روی دست راستم آنهم به دلیل دلسوزی پزشکی که راضی به قطع عضوم نبود، در نهایت مجبور به این کار(قطع عضو) شدند.
وی بابیان خاطرات برادر همدل، صبور و همراه خود افزود: با وجود شرایط جسمی و احساس بد تمسخر از سوی همسالانم به اصرار برادرم به مدرسه رفتم و به خاطر تعصب و غیرت، نسبت به درس خواندن حریصتر شده بودم. با حمایت، توجه و تشویقهای احمد به کسب تحصیل ادامه دادم. تا اینکه در سال 61 ضایعه ناگوار شهادت برادرم احمد در عملیات محمد رسولالله اتفاق افتاد و با این اتفاق من سنگ صبور، برادر، همراه و همدل خود را از دست دادم و تنها خاطراتی شیرین و بهیادماندنی از او برایم به یادگار مانده، که با آن روزگار میگذرانم. جوشش غیرت اسلامی ایرانیام و در مرحله بعد، شهادت برادرم مرا بر آن داشت تا تمام تلاشم را برای نابودی مستکبران سنگدل به کار ببرم.
از افتخار خدمترسانی به رزمندگان تا نشر فرهنگ شهادت
چتر عنبری از افتخار خدمترسانی به رزمندگان میگوید: بعد از این اتفاق تأثربرانگیز، مشتاقانه به درس و تکلیف ادامه داده و در کنار آن دورههای امداد و کمکهای اولیه را نیز گذراندم. گرچه به خاطر مجروحیتم در روزهای آغازین جنگ، فعالیت برایم بسیار مشکل بود، اما نمیتوانستم دست روی دست بگذارم. خوشبختانه با توکل به خدا و جلب رضایت والدینم توانستم در جبهه حضور پیداکرده و به فعالیتهایم در این راستا ادامه دهم و به خاطر شرایط خاص عملیات مرصاد در اسلامآباد، با وجود رعایت فاصله مناسب خانمها به خط مقدم، در همان نقطه پست امدادی حضور ما در پی بمباران هوایی، مرحله دوم مجروحیتم که آسیب شدید شنوایی و تنفسی بود حادث شد.
وی یکی از موهبتهای زندگی خویش را وجود دخترش زینب میداند که همه زندگی خویش را وقف پرورش و تربیت او کرده است و اکنون بعد از گذشت 17 سال از حضور دخترش، اینک حاصل تلاشهایش به ثمر رسیده است، دختری که خود زینب وار پرستار مادر شده تا از شدت سالها تحمل درد و رنج مادر بکاهد، مادری که در سراسر زندگیاش به تحصیل و تهذیب و تألیف کتابهایی که به بیان خاطرات و زندگی شهدای دفاع مقدس پرداخته و روزگار گذرانیده است.
تلاش در برهم کوبیدن تبلیغات و صفآراییهای دشمنان سلطهگر
این شاگرد ممتاز دفاع مقدس اکنون با 55 درصد جانبازی در کارنامۀ جانبازیاش، یکی از برندگان مکتب پرشور و عظمت دفاع مقدس به شمار میرود و پس از اتمام دوران دفاع مقدس با سکونت در شهر قم و با اشتغال به نویسندگی و تألیف تعداد 22 کتاب و تدریس در رشتۀ علوم سیاسی در چند دانشگاه همچنان به فعالیتهای فرهنگی پرداخته و در این مدت همواره سعی در بر هم کوبیدن تبلیغات و صف آراییهای دشمنان سلطهگر داشته و در این زمینه هر کاری که از دستش برمیآمده مضایقه نکرده است و همواره در راه تعلیم و تربیت، نقش مجاهدتش، پرتوافشانی میکند.
وی با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در خصوص جنگ نرم خاطرنشان کرد: بعد از اتمام جنگ سخت و پایان یافتن هشت سال دفاع مقدس، به صف رزمندگان جنگ نرم پیوستهام و مبارزاتم با دشمن را در جبهه جنگ نرم ادامه خواهم داد. در واقع در شرایط کنونی با دشمنان درگیری سخت و مسلحانهای وجود ندارد، اما جنگ نرمی که مقام معظم رهبری نشانههای آن را بیان فرمودهاند با شدت بیشتری در حال وقوع است که بهوضوح این حملات نرم فکری در جامعه ملموس شده است.
اهمیت و لزوم رسیدگی به سردمداران انقلاب و مروجان معنویت
چتر عنبری نقش اساتید و معلمان را یکی از ارکان اصلی پیکره جوامع دانست و عنوان کرد: از آغاز بشریت تاکنون اساتید و معلمان همواره یکی از ارکان اصلی در مسیر شکلگیری پیکره جوامع بودهاند، در این برهه زمانی مهمترین نقش آنان برای رشد جامعه، در مرحله اول خودسازی و ارتقاء سطح بینش خود در همه ابعاد و در مرحله دوم پرورش نسل خوب و متدین است. برای یک استاد خودسازی در نخستین مرحله قرار دارد که تا این مرحله اتفاق نیافتد، به جرات میتوان گفت هرگز نخواهد توانست با پرورش نیرویی خوب جامعهای مقبول را شکل دهد. معلمان و اساتید برای مؤثر واقعشدن، باید تلاش خود را در سطح اخلاقی، معنوی و علمی افزایش دهند و عزیزان این ملت را از خطر بیبصیرتی، بیدینی و بیبرنامگی که دشمن همواره در حال تلاش و برنامهریزی برای احقاق آنهاست حفظ کنند.
جانبازان با ایستادگی وزنده نگهداشتن فرهنگ شهیدان، درس امید و ایمان و اراده به جامعه میدهند. آنان با ارج نهادن به ارزشهای دینی و اسلامی و با ترویج فرمانهای اصیل اسلامی و عمل به آنها، افراد جامعه را به حفظ ارزشهای اسلام تشویق میکنند. حال علاوه بر ابعاد معنوی زندگی این بزرگان، اگر نیک بنگریم، با وجود مشکلات بیشمار جسمی، آنان نیازمند رسیدگی بیشتری از سوی مسئولان جامعه خواهند بود، چراکه آنها سردمداران این انقلاب و نظام و الگوی ارزشهای اسلامی و مروّجان معنویت در جامعه به شمار میآیند.
گفتوگو از الهام پناهی فر
انتهای پیام/