داوری بین مستند اجتماعی و حیات وحش یعنی انتخاب ورزشکار برتر از بین فوتبال، والیبال و بسکتبال!
حذف بخشهای مختلف و به ویژه بخش محیط زیست از جشنواره سینما حقیقت با بازخوردهای متفاوتی از سوی مستندسازان حیات وحش رو به رو شده است و هر کدام نظر خود را دارند. یکی از کارگردانان این بخش معتقد است داوری بین فیلم اجتماعی و مستند حیات وحش بسیار سخت است.
یازدهمین جشنواره سینما حقیقت در حالی آذر ماه 1396 برگزار خواهد شد که همچون چند سال اخیر، بخش جداگانه ای به مستندهای حیات وحش اختصاص داده نشده است و همین موضوع موجب دلخوریهایی از سوی بعضی از مستندسازان این ژانر شده است. یکی از کارگردانان مستند حیات وحش در گفتوگویی که چندی پیش از خبرگزاری تسنیم منتشر شد، به همین موضوع اشاره کرد و درخواست خود و تعدادی از مستندسازان این ژانر را از دبیر این جشنواره مطرح کرد.
فرشاد افشین پور در همان گفتگو به کمتر شدن شانس دیده شدن مستندهای حیات وحش در جشنواره یازدهم اشاره کرد و گفت: ما امیدوار بودیم تا بخش فیلمهای زیست محیطی در جشنواره آتی سینما حقیقت احیا شود تا کارها دیده شود و زحمات بچه های مستندساز بیشتر مورد توجه قرار بگیرد اما با اعلام فراخوان جشنواره مشخص شد که نه تنها این اتفاق نیفتاده است، بلکه تعداد بخش های جشنواره برای ارسال فیلم از 3 بخش به 2 بخش تقلیل یافته است. در واقع و به هر روی، این موضوع، شانس دیده شدن زحمات مستندسازان حیات وحش را کمتر کرده است. در طی صحبتی نیز که با آقایان طباطبایی نژاد و رزاق کریمی در باب همین موضوع داشتیم، نگرانیهای خود را به دوستان انتقال دادیم.
او هم چنین درخواست خود را این چنین مطرح کرد: سینمای مستند حیات وحش ایران به مثابه کودکی است که به مراقبت و سرپرستی نیاز دارد و هیچ بعید نیست که در صورت قطع حمایتها به ناگهان نابود شود. البته ما از زحمات و تلاشهای آقای طباطبایی نژاد و سایر همکارانشان بسیار قدردانی میکنیم. چه بسا که بخش مهمی از جریان پیشرفت سینمای مستند حیات وحش مدیون تلاشهای خود ایشان و همکاران زحمتکششان است. اما مصرانه انتظار داریم تا با حمایتهای بیشتر شاهد حرکت دوباره این رشته شویم. ما مشخصا انتظار داریم تا با اتخاذ ترتیبی خاص، سهمیه و جایگاه ثابت و مناسبی برای فیلمهای حیات وحشی در جشنواره سینماحقیقت طراحی شود. در بولتن ها و مجله های خبری جشنواره، ستون و جایگاه ثابتی در نظر گرفته شود و گفتگوها و نشست های پرسش و پاسخ هم حداقل جای دو یا سه فیلم حیات وحشی محفوظ نگاه داشته شود. علاوه بر این، یکی از موضوعات مهم دعوت از کارشناسان با تجربه حیات وحش در ورکشاپ ها است. متاسفانه در تمام دوره های گذشته جشنواره سینما حقیقت، هیچ استادی در این زمینه دعوت نشده و ورکشاپی برگزار نشده است.
اکنون در گفتگوی دیگری به سراغ یکی دیگر از مستندسازان ژانر حیات وحش، حجت طاهری رفتهایم. او سه بار در جشنواره سینما حقیقت حضور داشته که هر سه بار با مستندهای «بایاریها»، «زندگی در خور موسی» و «پرندگان در سایه» موفق به دریافت جایزه شده است. از «بایاریها» در جشنواره ششم تقدیر شد و برای مستند «پرندگان در سایه» برنده تندیس بهترین تصویر برداری از جشنواره دهم شد. او همچنین در جشنواره نهم سینما حقیقت موفق شد، با کاندید شدن در 6 بخش، تندیس بهترین کارگردانی را برای مستند تحسین شده «زندگی در خور موسی» دریافت کند.
این کارگردان و مستندساز، مستند جدیدی هم برای یازدهمین جشنواره سینما حقیقت ، در دست تهیه دارد. این مستند با عنوان «زندگی روی خاکریز» درباره زندگی پرندگان در بقایای خاکریزهای به جامانده از مناطق جنگی و بازگشت زندگی به مناطقی است که نماد بارز جنگ بودند. این فیلم به کمک نمایش زندگی پرندگان، به مساله جنگ و جامعه میپردازد که شامل تصاویری از مستندهای حیات وحش است اما پیامی از جنس مستندهای اجتماعی دارد. در واقع با اینکه تصاویر خالی از ارزشهای یک مستند زیست محیطی نیستند، ولی بیشتر بستری برای پیش بردن روایت فیلم شده اند تا هم بتواند از قالب تکراری روایتهای مستندهای حیات وحش به دور باشد و هم با نگاه دیگری به جنگ و جامعه بپردازد.
حجت طاهری در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، به موضوعاتی مانند سخت بودن مستندسازی حیات وحش، سخت بودن داوری بین ژانر مستندسازی حیات وحش با دیگر ژانرها، کمتر شدن جایزهها و درعین حال ارزشمندتر شدن آنها و ... پرداخت.
تهیه مستند حیات وحش در زمره سختترین مستندها است
ساخت هیچ نوع فیلم مستندی ساده و آسان نیست، ولی تهیه مستندهای حیات وحش در زمره سخت ترین آنهاست. گاهی ساخت مستندهای حیات وحش می توانند مثل مستندهای که در مورد بزهکاران و یا در جبهه جنگ و یا اعتراضات خیابانی، ساخته میشوند خطرناک باشند. می توانند مثل بعضی مستندهای ورزشی و ماجراجویانه صخرهنوردی و غارنوردی باشند، که علاوه بر خطرناک بودن برای گروه، از نظر جسمی طاقت فرسا و از نظر امکانات رفاهی و خواب و خوراک در زحمت و سختی هستند. گاهی مانند یک مستند علمی باید زمان زیادی را صرف پژوهش کرد و گاهی مثل یک مستند جنایی که روزها برای هماهنگ کردن تصویربرداری از یک زندان یا زندانی صرف می کنند، ساعتها برای گرفتن مجوزها، پشت در یک اداره دولتی یا نظامی منتظر ماند. و میتواند به اندازه یک مستند تاریخی پر از بازسازی و انیمیشن، پرهزینه باشد.
کمترین زمان برای ساخت یک مستند استاندارد حیات وحش، 2 سال است
این شرایط لزوما همگی با هم در یک پروژه مستند حیات وحش دیده نمیشود ولی معمولا هر پروژه ای با یکی دوتا از این مشکلات دست به گریبان است. علاوه بر این طولانی بودن پروژه های حیات وحش یکی از چالشهای اصلی تهیه و تولید در این ژانر است. 2 سال، کمترین زمانی است که برای ساخت یک مستند حیات وحش استاندارد، می توان متصور شد.
مستندهای ایرانی در ژانرهایی موفق بودهاند که متکی به خلاقیت فیلمساز است
مستندسازی حیاتوحش در ایران طی این سالها پیشرفت مناسبی داشته، تا جایی که در سالهای اخیر قراردادهایی برای فروش و نمایش این آثار در تلویزیونهای غیر ایرانی داشته باشد. این موفقیتها در مقابل موفقیتهای سینمای ایران بسیار ناچیز، و در مقابل مستندهای اجتماعی کم رنگتر است که دلیل اصلی آن، وابستهتر بودن سینمای حیات وحش به تکنولوژی و سرمایه است. سینما و مستندهای ایرانی در ژانرهایی موفق بوده اند که فیلمها، متکی به فکر و خلاقیت و استعداد فیلمساز بودهاند ولی وقتی پای فیلمهای پر خرج اکشن و یا علمی تخیلی به میان میآید که دیگر فکر و خلاقیت سازندگان به تنهایی کافی نیستند، پایشان شدیدا می لنگد.
مستندهای موفق حیات وحش ایران معمولا با حمایتهای جسته و گریخته صدا و سیما ساخته می شوند
نمونههای نادری اگر در سینمای ایران ساخته شده باشند، نتوانستند هیچگاه توفیقی در گیشه و جشنوارهها پیدا کنند. جامعه ایران، بستر مناسبی برای ساخت فیلمهایی با موضوعات ملتهب و سوژههای مرعوب کننده دارد. فیلمسازهای خوش فکر ایرانی، که در حوزه مستند اجتماعی فعالیت می کردند، توانستند در این شرایط همچون سینماگران، فیلمهای موفق زیادی تولید کنند. توفیق اندک مستند حیات وحش کاملا متناسب با حمایت و سرمایهگذاری اندک روی این بخش است.
مستندهای موفق حیات وحش ایران معمولا با حمایتهای جسته و گریخته صدا و سیما ساخته می شوند. هر چند نامهربانی صدا و سیما بخاطر خطوط قرمزی که برای خود تعریف کرده، با سینمای اجتماعی بسیار بیشتر است، ولی این خط مشی به معنی حمایت شایسته از مستندهای حیات وحش نیست. هر چند این خطوط قرمز در ارگانهای دولتی که نقش حمایتی از مستند دارند در مورد مستندهای اجتماعی کمی کمرنگتر است، ولی سهم آنها در حمایت از مستند حیات وحش تقریبا صفر است هر چند از دیگر زیر گروههای مستندهای زیست محیطی بخاطر کم هزینه بودن حمایت میشود.
چند بخشی بودن جشنواره سینما حقیقت در گذشته باعث میشد تا داوریها تخصصی و فنی تر باشد
در همه جای دنیا سهم تعداد مستند اجتماعی ساخته شده بالاتر از ژانر های دیگر است و این امر در ایران هم، البته با درصد بیشتری صادق است. بصورت طبیعی تعداد جشنواره هایی که به موضوعات اجتماعی می پردازند نیز نسبت به دیگر موضوعات، بیشترند. جشنواره مستند سینما حقیقت که به حقیقت، ویترین سینمای مستند ایران شناخته می شود، سالها بصورت چند بخشی و موضوعی فیلمها را در بخشهای متفاوت از جمله مستندهای زیست محیطی که حیات وحش را نیز شامل می شد، داوری میکرد. تعداد زیاد جوایز جشنواره بخاطر داشتن بخشهای مختلف، از ارزش و اعتبار جوایز و تندیس جشنواره کاسته بود، ولی داوری جشنواره تخصصی و فنی تر انجام می شد و فیلمسازان بیشتری را راضی نگه می داشت.
هدف جشنواره از حذف بخشهای مختلف ارتقای کیفی و افزودن به اعتبار نشان جشنواره بوده است
هدف جشنواره از حذف بخشهای مختلف، بیشتر مختصر و مفید بودن آن و ارتقای کیفی جشنواره و افزودن به اعتبار نشان جشنواره بوده است. هر چند سازماندهی صحیح دریافت و پخش آن همه فیلم و گروههای انتخاب، داوری، شرکت کنندگان و هزینه هایی که گستردگی جشنواره بر مرکز تحمیل می کرد نیز دلایل کوچکی نبودند. در هر صورت حذف بخشها انجام شد و جشنواره تقریبا به اهدافی که میخواست رسید. در این میان، عده ای از مستند سازان بخاطر اینکه فیلمهایشان در سایه مستندهای اجتماعی کمتر دیده می شدند، گله مند بودند. البته مستندسازان اجتماعی نیز گه گاه نارضایتی خود را از این موضوع اعلام می کردند ولی میزان نارضایتی مستند سازان پرتره ، قوم شناسی، تاریخی، محیط زیست و بطور کلی مستند هایی که وابسته به پژوهش و متن بودند، بیشتر بود.
این موضوع که گاهی داوران تحت تاثیر سوژه فیلمهای اجتماعی قرار میگیرند، غیر قابل کتمان است
آنها داوران جشنواره را متهم به مرعوب شدن توسط سوژه های ملتهب بعضی فیلمهای اجتماعی میکردند. این اتهامات را به این صورت شخصا درست نمیدانم هر چند از منظر دیگر، نمیتوان آن را یک اتهام واهی دانست. در واقع اینکه گاهی داوران تحت تاثیر سوژه فیلمها قرار میگیرند غیر قابل کتمان است، ولی سوال اینجاست مگر اشکال دارد که یک فیلم، بیننده را تحت تاثیر قرار دهد. حتی گاهی گروهی آن را یک ابزار اساسی برای مستندسازی می دانند. همیشه این اختلافها در همه موضوعات و بخصوص جشنواره ها، حتی معتبرترین جشنوارههای جهانی بوده است . فعلا در این مورد، گروه ناراضی باید بیشتر دلشان را به جشنواره های موضوعی مربوط به تخصصشان خوش کنند.
«ای کاش که بخش محیط زیست بود....»
من در مورد حذف بخش محیط زیست از جشنواره، خشمگین یا ناراحت نیستم. چون وقتی این قانون شامل همه ژانرها شده، دیگر مستند سازهای حیات وحش که تنها زیرگروه یکی از بخشها هستند (بخش محیط زیست)، نمی توانند اعتراض چندانی کنند. فقط از نظر مصالح خودم، میگویم : «کاش که بود...» . البته فقط بحث منافع هم نیست. چون معتقدم ملاکهای داوری ژانرهای مختلف، متفاوت هستند و نباید با یک چشم به آنها نگاه کرد. انگار که شما بخواهید بین یک والیبالیست و بسکتبالیست، هرچند که در ظاهر شبیه هستند و هر دو ورزشکارانی هستند که در زمینی نسبتا هم اندازه و با دست و توپ و تور سر و کار دارند، یکی را به عنوان ورزشکار برتر انتخاب کنید. کار بسیار دشواریست (ولی باید توجه داشت، در هر حال ورزشکارهای سال کشورها را هم، اینگونه انتخاب میکنند.)
وقتی ناراحت میشوم که دوستان کم شدن شانس دیده شدن مستندهای حیات وحش را کتمان کنند
در هر حال متوجه دردسرهای یک جشنواره گسترده چند بخشی برای برگزار کنندگان آن هستم و به تصمیم آنها احترام میگذارم. در این میان، تنها وقتی ناراحت می شوم که در حالی امثال من، نکات مثبت کوچک کردن جشنواره و اعتبار دادن به نشان جشنواره را کتمان نمی کنیم، دوستان هم کم شدن شانس دیده شدن مستندهای حیات وحش را در این نوع برگزاری جشنواره، کتمان نکنند.
انتهای پیام/