فروغ عشق و ارادت به سالار شهیدان در اشعار بزرگان پاکستانی
بدون شک اردو یکی از لطیفترین زبانهای دنیاست، زبانی که آن را به اشعار اقبال و غالب میشناسیم و واژه واژه آن لب به ستایش سالار شهیدان گشوده است.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم مردمی که هفتاد سال است آنها را پاکستانی میخوانیم صدها سال پیش و توسط مبلغین ایرانی و عرب به سوی اسلام گرایش پیدا کرده و زمانهای مدیدی است که میزبان سادات علوی و حسینی و موسوی و نقوی بوده و هستند.
عشق به اهل بیت علیهم السلام ریشه در دل و جان مردم شبه قاره و به خصوص پاکستان دارد، که جلوهای از آن در محرم الحرام رخ مینماید و جهان مبهوت آن میماند.
زبان اردو زبان لطافت است و شاعری، زبان ادب است و معرفت و بیجهت نیست که ما اردو را به نام اقبال و غالب میشناسیم، شاعرانی که هر یک ستاره ای پ فروغ بودند در آسمان ادب اردو.
اقبال اگرچه حکیمی است که رویای جدایی پاکستان از کافرستان را در سر میپروراند و عشق به ایرانی که هرگز آن را به چشم ندیده بود باعث شد هزاران بیت به زبان فارسی بسراید، ولی داشته و نداشتهاش از سالار شهیدان است، شخصیت عظیمی که قلم را به دست اقبال به تکاپو واداشته و او را مجبور میکند که به ادب و خضوع بسراید «رمز قرآن از حسین آموختیم».
اقبال شیعه نیست که عشق و اراداتش به سالار شهیدان را محصول اعتقاد مذهبی او بدانیم، حکیم مشرق زمین عشق به حسین را با قلب خویش درک کرده و محبت او را به اشعار خود آموخته است.
واژهها در شعر اقبال بسیج شدهاند تا حسین را چنان توصیف کنند که هر شنوندهای مبهوت شود:
اللهاللهبای بسم اللهپدر معنیذبحعظیمآمدپسر
بهرآنشهزادهیخیرالملل دوشختمالمرسلیننعمالجمل
درمیانامت آنکیوانجناب همچوحرفقلهواللهدرکتاب
موسیوفرعونوشبیرویزید ایندوقوتازحیاتآیدپدید
زندهحقازقوتشبیریاست باطلآخرداغحسرتمیریاست
چونخلافترشتهازقرآنگسیخت حریترازهراندرکامریخت
خاستآنسرجلوهیخیرالامم چونسحابقبلهباراندرقدم
برزمینکربلاباریدورفت لالهدرویرانههاکاریدورفت
تاقیامتقطعاستبدادکرد موجخوناوچمنایجادکرد
بهرحقدرخاکوخونغلتیدهاست پسبنایلاالهگردیدهاست
مدعایشسلطنتبودیاگر خودنکردیباچنینسامانسفر
دشمنانچونریگصحرالاتعد دوستاناوبهیزدانهمعدد
سرابراهیمواسمعیلبود عنیآناجمالراتفصیلبود
عزماوچونکوهساراناستوار پایداروتندسیروکامگار
تیغبهرعزتدیناستوبس مقصداوحفظآئیناستوبس
ماسویاللهرامسلمانبندهنیست یشفرعونیسرشافکندهنیست
خوناوتفسیرایناسرارکرد ملتخوابیدهرابیدارکرد
تیغلاچونازمیانبیرونکشید ازرگاربابباطلخونکشید
نقشالااللهبرصحرانوشت سطرعنواننجاتمانوشت
رمزقرآنازحسینآموختیم زآتشاوشعلههااندوختیم
شوکتشاموفربغدادرفت سطوتغرناطههمازیادرفت
تارمااززخمهاشلرزانهنوز تازهازتکبیراوایمانهنوز
ایصباایپیکدورافتادگان شکمابرخاکپاکاورسان
اقبال نه آغاز عشق به حسین است و نه پایان آن، پیشتر از او «غالب دهلوی» عشق به حسین را سروده است، اشعار غالب چنان قدرتمند و واژههایش چنان گیرا هستند که توازن آن انسان را به یاد اشعار محتشم کاشانی میاندازد.
غالب نیز چون محتشم مات و مبهوت مانده و فلک و چرخ پیر را خطاب قرار داده و به او یادآوری میکند که این که کمر به قتلش بسته و نظارهگر کشته شدنش بودی پاره قلب مصطفی(ص) بوده است.
محتشم بر سر روزگار فریاد زده و میگوید: «ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای/وز کین چهها درین ستم آباد کردهای» و مانند او غالب نیز عنان از کف داده و میگوید« ای فلک شرم از ستم بر خاندان مصطفی»
هر دو شاعر در ادامه شعرشان به توصیف فضائل سالار شهیدان وارج و مقام او نزد خاتم الانبیا میپردازند، شعر غالب در وصف سالار شهیدان چنین است:
ای فلک شرم از ستم بر خاندانِ مصطفی داشتی زین پیش سر بر آستانِ مصطفی
ای به مهر و ماه نازان هیچ میدانی چه رفت از تو بر چشم و چراغِ دودمانِ مصطفی
سایه از سروِ روانِ مصطفی نفتد به خاک هان چه بر خاک افگنی سروِ روانِ مصطفی
گرمیِ بازارِ امکان خود طفیلِ مصطفاست هین چه آتش میزنی اندر دکانِ مصطفی
کینه خواهی بین که با اولادِ امجادش کنی آنچه با مه کرده اعجازِ بنانِ مصطفی
نیک نبود کز تو بر فرزندِ دلبندش رود آنچه رفت از مرتضی بر دشمنانِ مصطفی
یا تو دانی مصطفی را فارغ از رنجِ حُسین یا تو خواهی زین مصیبت امتحانِ مصطفی
یا مگر گاهی ندیدی مصطفی را با حُسین یا مگر هرگز نبودی در زمانِ مصطفی
آن حسین است این که سودی مصطفی چشمش به رخ بوسه چون باقی نماندی در دهانِ مصطفی
آن حسین است این که گفتی مصطفی روحی فداک چون گزشتی نامِ پاکش بر زبانِ مصطفی
قدسیان را نطقِ من آورده غالب در سماع گشتهام در نوحه خوانی مدح خوانِ مصطفی
سرودن اشعاردر رثای سالار شهیدان محدود به یکی دو شاعر نیست بلکه بین هزاران شاعر پاکستانی شاید به تعداد انگشتان دست نتوانیم شاعر بیابیم که حسین را نستوده باشد.
ادب و ارادت شاعران اردو زبان به سالار شهیدان خواندنی است و بدون شک در دورههای پیشین بسیاری از این شاعران چون اقبال وغالب به فارسی نیز شعر میگفتند ولی اینک سرودن شعر به زبان فارسی میان شاعران پاکستانی کمرنگ شده است.
هر چند طلوع پدیده هایی چون احمد شهریار هر مشتاقی را امیدوار میسازد که سالهای آینده فروغ مجدد زبان فارسی در ادبیات اردو خواهد بود.
انتهای پیام/.