از موکبها تا خیابانهای سیاهپوش اصفهان در عزای امام حسین(ع)
امسال هم به شب عاشورا رسیدیم و تا صبح با خود زمزمه کردیم "امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع" در آخر عصر عاشورایی خواهد رسید که امام زمانمان بر جسم چاک چاک عمویشان خون گریه میکنند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، امروز دهم محرم الاحرام سال 1438 هجری است. باز هم هزاران هزار ثانیه و ساعت و روزو ماه و سال گذشت تا حدود 1400 سال از سوگی که هرساله پرشورتر بر عزایش مینشینیم شد.
چه عزایی، از قدیم تاکنون چندروز مانده به محرم ناخواسته در خودمان فرو میرویم و مادرهایمان با ذکر یا حسین بقچه لباسهای مشکیمان را باز میکنند و آنها را به تن میکنیم.
از طرف دیگر پدری که سالیان سال موهایش را در آسیاب روضههای اباعبدلله سفید کرده به انباری پستوی خانه میرود و پارچه مشکیهای عزاداری را برای سوگ اربابمان فراهم میکند.
از شب اول محرم همه مردم غریبانه در شهر دیارمان به مراسمهای اربابشان میروند اما مردم تنها به روضه خوانی در مجلسها و تکیهها بسنده نمیکنند.
چندسالی است که با حضور مردم در اربعین امام حسین (ع) محرممان رنگ و بوی دیگری گرفته است.
خیابان به خیابان، کوچه به کوچه با موکبهای اباعبدلله مواجه میشویم همانطور که در این شبها با موکبی در خیابان دروازه دولت بر میخوریم.
چه جمعیتی عجب شوروحالی بوی اسپند چهره مادیات و زندگی شهری را از آن منطقه زدوده است.
هرکس که رد میشود ناگزیر میایستد و به سمت این موکب میرود نخستین بار است که پارک دوبل مردم عیب به حساب نمیآید و مردم از یکدیگر دلخور نمیشوند.
به سمت موکب میرویم.. مردها یک طرف، زنها طرف دیگر عجب موکب باشکوهی است الحق و الانصاف خوب طعم و مزه چایی های مسیر اربابمان را میدهد.
از چایی سخن میگوییم که حفظ حرمت زائر حسین (ع) همچون مهمانداری سیدالشهدا در کربلا بینقص است.
استکانهای شیشهای کمرباریک، قاشقهای چایخوری کوچک، قندو نبات، خرماهای مخلوط شده با ارده و کنجد همه و همه خاطرات اربعین را برای مردم شهر تداعی میکند.
و اما در پشت تمام این لذتهای معنوی باز هم جوانان گمنانی در حال عشقبازی با اربابشان هستند که هیچ چیز را با زحمت و عرق ریختن برای امام غریبشان عوض نمیکنند. بار سنگین هیچ گروه و پست و مقامی را به دوش نمیکشند فارغ از تمام مرتبه بندی روزگار حقیرشان به معنای واقع کلمه "گمنام".
آری میدانیم که مردم ایران بیش از دیگر مردمان این کره خاکی با واژه گمنام پوست و گوشتشان عجین شده از بس که مادران و پدران این مرزو بوم در انتظار و فراغ فرزندانشان روز به روز خمیده شدند.
اصلا شاید شهدا بهانه فعالیت گمنام این جوانان باشند؛ کسانی که تنها به عشق اربابشان عرق میریزند و دم بر نمیآورند اما مسیرشان خالی از مشکل و سختی نبوده چرا که آنها بیش از یک ماه برای انجام این فعالیت خیر خواهانه به همه درهای بسته شهرداری زدند تا یکی از آنها باز شد، اما چه باز شدنی نمیدانیم کانکس یا داربست چه تفاوتی برای شهرداری به عنوان یک فعالیت خیرخواهانه میکند.
از همه اینها بگذریم به خرج و مخارجی که هرشب و هرشب از جیب مردمان شهرمان به این موکب سر در میآورد میرسیم مردمی که به عشق امام مقطع الاعضایشان از همه جذابیتها و دغدغههای زندگی مادی شان میگذرند تا بتوانند با 10 شب خدمت رسانی به زائران امام حسین (ع) بگویند که یا حسین تا آخر پای تو هستیم.
مهدی عسگری یکی از فعالان این موکب هرچند کوچک اما با صفا به خبرنگار تسنیم می گویند:"حساب کسانی که هر شب به موکب ما میآیند از دستمان در رفته و برنامه ما تنها به چایی محدود نشده چرا که برنامههایی نیز برای کودکان و توریستها نیز در نظر داریم که حتی طلبههای حوزه علمیه ناصریه برای تبلیغ عاشورا به زبان انگلیسی در مورد توریست ها اعلام آمادگی کردند."
این جوانهایی که بار هیچ یک از نام و رسم و نشانی را به دوش نمیکشند اکنون آرزو دارند که ای کاش بتوانند با موکبشان در مسیر اربعین حضور یابند.
امسال هم به شب عاشورا رسیدیم و تا صبح با خود زمزمه کردیم "امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع" در آخر عصر عاشورایی میرسد که امام زمانمان بر جسم چاک چاک عمویشان خون گریه میکنند و ما همچنان به دنبال غفلتهای نفس شکست خوردهمان هستیم.
بیایید تا عصر عاشورا نرسیده کاری کنیم
انتهای پیام /