با ترجمهای خطا، تو را فهمیدیم
رضا اسماعیلی ۲۱ رباعی تامل برانگیز منتشر کرده است. مجموعه "پس از عاشورا" بر بازگشت به سنتهای اصیل تاکید کرده و مخاطب را به تامل در فلسفه قیام سیدالشهدا(ع) دعوت میکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، رضا اسماعیلی از شاعران کشور است که تجربه فعالیت در حوزههای مختلف شعری و ادبی را در کارنامه خود دارد، اما انتشار رباعیات تاملبرانگیز او درباره عاشورا و فلسفه قیام کربلا در چند سال گذشته او را بیشتر به عنوان شاعری آئینی معرفی کرده است. اسماعیلی در این دسته از سرودههایش سخنان بزرگان دینی به ویژه رهبر معظم انقلاب درباره عاشورا و رسالت شاعران و مادحانآئینی را یادآوری میکند؛ با وجود این انتشار بخشی از سرودههای او با این مضمون در گذشته با عکسالعملهایی مواجه شد.
اسماعیلی اخیرا نیز با انتشار 21 رباعی جدید با عنوان "پس از عاشورا..." بار دیگربر بازگشت به سنتها و آئینهای اصیل عزاداری تاکید کرده و مخاطب را به تامل در فلسفه قیام اباعبدالله الحسین(ع) دعوت میکند:
قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْکَری - علیه السلام -: «اِتَّقُوا اللهُ وَ کُونُوا زَیْناً وَ لا تَکُونُوا شَیْناً، جُرُّوا إلَیْنا کُلَّ مَوَّدَة، وَ اَدْفَعُوا عَنّا کُلُّ قَبیح، فَإنَّهُ ما قیلَ فینا مِنْ حُسْن فَنَحْنُ أهْلُهُ، وَ ما قیلَ فینا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ کَذلِکَ.» ترجمه : تقوای الهی را ـ در همه امور ـ رعایت کنید، و زینتبخش ما باشید و مایۀ ننگ ما قرار نگیرید، سعی کنید افراد را به محبّت و علاقه ما جذب کنید و زشتیها را از ما دور نمایید. دربارۀ ما آنچه از خوبیها بگویند صحیح است و ما از هرگونه عیب و نقصی مبّرا خواهیم بود». «بحارالأنوار، ج 75، ص 372»
استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری:
«واقعه تاریخ کربلا از آن نوع حوادث است که در اثر عدم رشد اجتماع، مسخ و معکوس شده است، تمام عظمتها و زیباییهایش فراموش شده، حماسه و شور و افتخاراتش محو شده و به جای آنها زبونی و ضعف و جهالت و نادانی آمده است» (استاد شهید مرتضی مطهری، مجموعه آثار، همان، ص 616 .)
امام موسی صدر:
«من به آن چه از ناتوانیها و شیونها و نالههای امام حسین یا زنان و یا خاندان امام حسین(ع) نقل و خوانده میشود، اعتقادی ندارم. به هیچ عنوان به این مسائل اعتقاد ندارم. امیدورام این مسائل مطرح نشود، چرا که این مسایل منحرف کردن حرکت امام حسین و مأموریت او است. هرگز نشانی از نشانههای سستی در حسین پدیدار نشد، نه بر او و نه بر یاران و زناناش».
1
بعد از تو، صلابتِ اذانها افتاد
اسلامِ خرافه، بر زبانها افتاد
بعد از تو، خدا، خدای تکفیری شد
اسلام به دست طالبانها افتاد
2
بعد از تو، زمان، زمانهای دیگر شد
اسلامِ علی، دوباره بییاور شد
شد دین خدا به کام تکفیریها
احوال یزید، بهتر و بهتر شد!
3
بعد از تو، تبسم اذان شد کوتاه
آواز پَرِ فرشتگان شد کوتاه
بعد از تو خدا کتاب ایمان را بست
دستان زمین، ز آسمان شد کوتاه
4
با ترجمهای خطا، تو را فهمیدیم
در بطن خرافهها، تو را فهمیدیم
گفتیم «حسین» و شیعۀ شب ماندیم
ای آینۀ خدا، تو را فهمیدیم...؟!
5
امروز یزید، بر شما میگرید!
دَجّالِ پلید، بر شما میگرید
تو زندهترین حماسهای، اما حیف
هر «چشم سفید»، بر شما میگرید!
6
خون تو چکید و خوش به حال ما شد
بعد از تو، بساطِ قیمهها برپا شد
شد چرب سبیل نوحهها از خونت
هر کس که رسید، ذاکر مولا شد!
7
عُمریست که در عزای تو گریانیم
در خانه و کوچه، مرثیه میخوانیم
با زخم تو همسریم، اما مولا
در فهم فضایل تو سرگردانیم!
8
ای خون حماسه در رگانِ توحید!
تنها و غریب ماندهای، بیتردید
ای کاش جهان به جای آه و آوخ
قرآن تو را به خطِ خون میفهمید
9
در راه توییم، یا اباعبدالله
همراه توییم، یا اباعبدالله
با لهجۀ نوحههای سبک غربی
خونخواه توییم، یا اباعبدالله!
10
من آمدهام به پای تو بنشینم
در خلوت رَبّنای تو بنشینم
تا پی ببرم به راز خون سُرخت
در مکتب حرفهای تو بنشینم
11
با کرب و بلا، عزیز! بد تا کردیم
سرهای بُریده را تماشا کردیم
با چشم یزید، کربلا را دیدیم
این واقعه را «شکست» معنا کردیم!
12
برخیز و دوباره زخمها را بشمار
رگ های بُریده خدا را بشمار
لبهای حماسه را ببند و آنگاه
گودال و تنور و شمرها را بشمار!
13
هی زخم بزن به روح قرآن، آری
تا خون بشود ز چشم مردم جاری
خاموش بکن چراغها را... خاموش...
ما را چه به کار روشنی، بیداری؟!
14
خوب است هوادار مرامش باشی
تفسیرگر روح قیامش باشی
با نام حسین(ع)، مشق آزادی کن
در خون نتپید، تا غلامش باشی
15
از خاک، امام عشق، دُرّ میسازد
جان را ز بلوغ نور، پُر میسازد
معنای حسین، عزت و آزادی است
در کرب و بلا، ز شمر «حُر» میسازد
16
خوب است ز نور عشق، پُر باشی تو
یک نفسِ سلیم، همچو «حُر» باشی تو
«ارباب» مخوان امام آزادی را
او کرد قیام، تا که حُر باشی تو
17
در منقبتش، جز سخن ناب مگو
حرف و سخنی بدون آداب مگو
او اسوۀ احرار و امام عشق است
بر اسوۀ آزادگی «ارباب» مگو
18
تحریفگر خون خدا را بگذار
این شورِ حرام، این صدا را بگذار
برخیز ز «لا اله الا زینب!»
این مرثیهخوان بیخدا را بگذار
19
فریاد بزن حسین، سین و سین نیست
سنج و دُهل و علامت سنگین نیست
از بوی تجمل و تفرعن دور است
این قیمۀ چرب و سفرۀ رنگین نیست
20
در فصل عطش، تبسم دریا مُرد
در جان حماسه، فطرت معنا مُرد
با کرب و بلا خرافهبازی کردیم
آن قدر که روح سرخ عاشورا مُرد
21
او آمد و شعله، شعله فریادم کرد
با جوششِ خون عشق، آبادم کرد
او آمد و کربلا به روحم بخشید
از بند یزیدِ نَفس، آزادم کرد
انتهای پیام/