آیا اولویتهای استراتژیک ترکیه در حال تغییر است؟
اردوغان به عنوان رهبر بی چون چرای ترکیه است اما مستقیماً کارگردان نیست. کادرهای سیاسی از اردوغان که دارای شخصیت کاریزماتیک و نفوذ فوق العاده بالا در تودههای مردم است استفاده میکنند و سعی دارند او را به سمت اتخاذ سیاستهای مورد نظر خود هدایت کنند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه پس از آغاز بحران سوریه سیاست سردی نسبت به تهران اتخاذ کرد و پس از سرنگونی جنگنده روسی به مدت یک سال دوران بسیار سختی در روابط با مسکو پشت سر گذاشت، اما چرخش در سیاست خارجی ترکیه در سالهای اخیر با شگفتی ناظران مواجه شده و این کشور را به ایران و روسیه نزدیک کرده است. آیا این چرخش میتواند ترکیه را با وجود اینکه که از شروع بحران سوریه سیاست خصومتآمیزی نسبت به دولت دمشق اتخاذ کرده است، با سوریه متحد کند؟
پاسخ به این سوال با ابهام مواجه است و نمیتوان پاسخ صریحی در این خصوص داد، اما با توجه به اینکه ترکیه در مورد حفظ بقا و منافع ملی خود احساس خطر کرده، تغییر اساسی در سیاست خارجی خود اتخاذ کرده و به سمت اتحاد به ایران و روسیه کشیده شده است. به خصوص پس از کودتای نافرجام 15 جولای 2016 تمایل ترکیه به سمت دوستی با همسایگان شمالی و شرقی بیشتر شده است.
ترکیه از سیاستهای منطقهای آمریکا متضرر شده است. این کشور که سالها زیر چتر حمایت آمریکا در امنیت به سر میبرد اکنون برای قرار گرفتن در کنار آمریکا مردد است و در فرآیند گذر از قدرت تک قطبی به چند قطبی در جهان به دنبال جایگاهی برای خود است.
ترکیه از جمله کشورهایی بود که نمیتوانست تصمیم قاطعی بگیرد که در کدام جبهه قرار بگیرد. زیرا از یک طرف سیاستهای آمریکا باعث بیاعتمادی ترکیه شده بود و از طرف دیگر نمیتوانست کشور و یا اتحادیهای پیدا کند که مستقل بوده و منافع آن را تأمین کند.
به همین دلیل آنکارا تلاش میکرد که تغییرات اساسی در سیاست خارجی خود اعمال کند، ولی هر بار بنا با دلایلی نمیتوانست. ترکیه در خارج از مرزهای خود شاهد سیاستهای ریاکارانه بود و علیه فریبهای دشمنانش در مجادله قرار داشت. به خاطر بیاعتمادیهایی که برای ترکیه ایجاد شد، این کشور دست به تغییرات ناگهانی سیاستهای خارجی خود میزد و این مسئله برای ترکیه که یک قدرت منطقهای محسوب میشود دردسر ساز شد.
اعضای دولت ترکیه هم نمیتوانستند این تغییرات ناگهانی را هضم کنند، زیرا قادر نبودند آن را برای افکار عمومی ترکیه توجیه کنند. اگر تغییرات استراتژیک طی فرآیندی صحیح و به آرامی انجام میگرفت، باعث میشد که اعتماد داخلی و خارجی به دولت دچار خدشه نشود. اتومبیلی که به سرعت به سمت هدف حرکت میکند و ناگهان تغییر مسیر دهد سرنگون میشود. با این وجود مسئولان دولت ترکیه خطرات و انتقادات را به جان خریده و تغییرات ناگهانی در سیاستهایشان را ترجیح میدهند.
هیچ کشوری حاضر نمیشود با طرفی که ثبات رفتاری ندارد و دائماً در حال تغییر سیاست است متحد شود. تغییرات سیاست خارجی ترکیه ناشی از اتخاذ استانداردهای دوگانه است. علت اصلی این مسئله این است که ترکیه صاحب یک استراتژی با ثبات سیاسی نیست. به طور مثال روسیه و ایران دارای استراتژی ثابت هستند و برای هر تحولی استراتژی تعریف شدهای دارند. در حال حاضر داشتن اینگونه استراتژی برای ترکیه بیش از پیش احساس میشود.
استراتژی حزب عدالت و توسعه در حوزه رسانه
حزب عدالت و توسعه دارای طرفداران و حامیان دیندار و محافظهکار در افکار عمومی و در درون دولت است. حزب عدالت و توسعه در سایه تصفیه مخالفان خود از طریق رسانهها، توانست بحران سوریه را نزد افکار عمومی جامعه به نفع سیاستهای خود سوق دهد. اما تصمیم ناگهانی ترکیه در اعلام کردن دوستان سابق به عنوان دشمن، در میان رسانهها و اعضای حزبش تناقض و ناراحتی ایجاد کرد.
از طرف دیگر احمد داوود اوغلو و همفکرانش که در وزرات امور خارجه جای گرفته بودند از تئوریهای سیاسی خود محافظت میکردند و کسی فکر نمیکرد که استراتژیهای سیاسی آنها به این راحتی تغییر کند. سیاست ترکیه در آغاز بحران سوریه نتیجه استراتژی سیاسی احمد داوود اوغلو بود. با وجود اینکه علاوه بر اردوغان، تمامی اعضای حزب حاکم عدالت و توسعه از این سیاست حمایت و آن را اجرا میکردند، اما تئوریسین اصلی داوود اوغلو بود.
آنها سیاست ترکیه را چه از نظر انسانی و چه از نظر حقوقی بر حق میدانستند، اما با توجه به تحولات میدانی و منطقهای مجبور به تغییر سیاست شده و دکترین سیاسی داوود اوغلو را کنار گذاشتند.
تصفیه کادرها
وقتی تحولات سیاسی ترکیه را مورد بررسی قرار میدهیم، مشاهده میکنیم که در ویترین حکومت، اردوغان وجود دارد، اما با بررسی دقیق حزب حاکم مشاهده میکنیم که اردوغان بازیگر اصلی در تعیین سیاستهای ترکیه نیست بلکه در پشت پرده، کادرها و تشکلهایی وجود دارند که اردوغان را به سمت اتخاذ آن سیاستها سوق میدهند. در میان این تشکلها، مسئولان سیاسی حزب، مشاوران، دوستان قدیمی اردوغان، اعضایی که به تازگی به جبهه اردوغان پیوستند و کسانی که اردوغان را در برابر دشمنانش یاری کردند وجود دارد.
اردوغان به عنوان رهبر بی چون چرای ترکیه است، اما مستقیماً کارگردان نیست. کادرهای سیاسی از شخص اردوغان که دارای شخصیت کاریزماتیک و نفوذ فوقالعاده بالا در تودههای مردم است استفاده میکنند و سعی دارند او را به سمت اتخاذ سیاستهای مورد نظر خود هدایت کنند و برای به دست آوردن سهم بیشتری از قدرت به رقابت با یکدیگر میپردازند. اما با توجه به اینکه اردوغان به عنوان یک رهبر مقتدر ثابت میماند، ممکن است کادرهای سیاسی تغییر کنند. یک زمانی اعضای جدا شده حزب فضیلت و رفاه و محافظهکاران و دینداران به همراه فرزندانشان کادرهای سیاسی اردوغان را تشکیل میدادند و یک دوره دیگر اعضای وابسته به تشکیلات فتحالله گولن کادرهای سیاسی اردوغان را تشکیل دادند که از سال 2012 به بعد در حال تصفیه شدن هستند.
سرآغار تغییرات در حزب عدالت و توسعه
تا سال 2009 با اردوغانی مواجه هستیم که دارای روابط و مناسبات خوبی با آمریکا و اتحادیه اروپا بود، پس از آن تغییرات و چرخشهای پی در پی را شاهد هستیم. مشاور ارشد اردوغان تا سال 2009 «جنید زاپسو» بود که دارای تعاملات و ارتباطات گسترده با آمریکا بود. پس از انتخاباتی که در آن سال صورت گرفت، یک سری تغییرات در حزب عدالت و توسعه صورت گرفت و به جای وی «یالچین آکدوغان» قرار گرفت. وی کسی بود که در سوابق کاریاش هیچ گونه مسئولیت دولتی و اجرایی و ارتباطات خارجی نداشت. این تغییر یکی از تغییراتی بود که در بالا اشاره شد.
تغییرات منحصر به مشاوران نشد. اختلاف و دشمنی ایجاد شده بین فتحالله گولن و اردوغان و پس از آن استعفای احمد داوود اوغلو از نخست وزیری باعث شد که تغییرات علاوه بر لایههای بالا، در لایههای زیرین دولت نیز انجام شود. بدیت ترتیب کادرهای سیاسی دولت ترکیه در هر برههای دچار تغییرات شدند. فتنهها و اختلافات در درون حزب عدالت و توسعه از زمان روی کار آمدن این حزب تا به الان ادامه داشته است.
تصفیهها و تغییرات اساسی پس از کودتای نافرجام 15 جولای 2016 رخ داد. به طوری که در مجموع 200 هزار مأمور، معلم و پلیس اخراج شدند.
تغییرات در سیاستهای ترکیه با تغییرات در کادرهای سیاسی به روند خود ادامه میدهد. اردوغان و ترکیه با یکدیگر تغییر میکنند. این تغییرات در سیاست داخلی به صورت بارز احساس میشود و نتایج آن را در سیاست خارجی ترکیه هم مشاهده میکنیم.
یادداشت: مصطفی کاچماز نویسنده و تحلیلگر ترک
انتهای پیام/