چریک در برابر پایمال شدن حق مردم سلاح به دست میگیرد
چریک مصلح اجتماعی است؛ او سلاح به دست میگیرد تا اعتراض شدید ملت به پایمال کنندگان حق خود را نشان داده و به ذلت و خواری ملت خود پایان دهد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، رشد و آگاهی افکار عمومی جهان در مواجهه با سیاستهای استثماری کاخ سفید ، نظام سلطه را در اجرای سناریوها و طرحهای استعماری در 5 قاره جهان با چالشهای جدی مواجه کرده است.
شکلگیری قیامها و خیزشهای مبارزاتی در دهههای اخیر در کشورهای مختلف مصداقی بر این واقعیت است. افکار عمومی جهان با نامهایی مانند مهاتما گاندی، عمر مختار، مایکل ایکس، لوئیس فراخان، ارنستو چهگوارا و .... که در مسیر مبارزه با امپریالیسم و نظام سلطه جان خود را از دست داده اند، آشنا هستند.
امروزه نام و آوازه انقلاب اسلامی برآمده از اندیشه و تفکر آزاد اندیشی و دین مداری تئوریهای نظام سلطه را به نقد جدی کشیده است. این الگو گر چه مورد استفاده بسیاری از جنبشهای منطقهای قرار گرفته و مشربی از رویکردهای ضد استعماری را فرا روی مبارزان قرار داده است، با این وجود اما بررسی مبارزات ضد استعماری گذشته نیز خالی از لطف نیست. در این روزها که مصادف با سالروز درگذشت چه گوارا است، بر آن شدیم تا متن کامل کتاب "مبانی جنگ های چریکی" وی را منتشر کنیم.
پیوستها
1-کماندو (چریک) کیست؟
شکی نیست که در دنیا کشوری وجود ندارد که کلمه «چریک» در دیدگاه مردم آن، سمبل تمایل به آزادیخواهی نباشد. کوبا تنها کشوری بود که این کلمه در آن معنای مشمئزکنندهای داشت. اما انقلاب ما که هم اکنون از هر جهت دارای آزادی است به این کلمه اعتبار بخشید. همگی میدانیم کسانی که به نظام بردهداری اسپانیا دلبستگی داشتند و به منظور دفاع از تخت و تاج اسپانیا سلاح به دست گرفتند، چریک بودند.
از همان زمان، این کلمه در کوبا به نماد پستی و بیارزشی و تعفن تبدیل شد. با این وجود، چریک نه به این معنا بلکه دارای معنایی متفاوت است.چریک، رزمندهای شایسته است که برای آزادی میجنگد و از جانب ملت انتخاب شده است. او نیروی پیشگام این ملت در نبرد آزادیخواهانه است. جنگ چریکی چنانکه بسیاری اعتقاد دارند نبردی ضعیف و مبارزه گروهی کوچک با ارتشی قوی نیست. بلکه جنگ چریکی، مبارزه تمامی مردم با سیطره استعمار است و چریک، نیروی مسلح پیشگام آن به شمار میرود. اما ارتش انقلابی، از تمامی افراد یک منطقه معین تشکیل شده و همین امر دلیل قدرت و پیروزی زودهنگام یا طولانی مدت آن بر تمامی قدرتهایی است که سعی می کنند ملت را به بردگی بگیرند و کلام آخر اینکه اساس و پایگاه نبرد چریکی متکی بر مردم است.
اینکه گروههای مسلحانه کوچک با هرگونه توان پیشروی و شناخت زمینی بدون حمایت قوی مردمی بتوانند در برابر سرکوب منظم ارتشی که به خوبی سازمان یافته است، مقاومت کنند، غیر معقول است. دلیل این امر آن است که تمامی ظالمان و گروههای جنایتکار در نهایت بواسطه قدرت مرکزی بر این گروهها غلبه میکنند. فراموش نکنید که این مجرمان بر ضد ساکنان منطقه فعالیت دیگری را نیز انجام میدهند و آن مبارزه برای آزادی هرچند به شکل صوری است.
خصوصیات یک ارتش چریکی
ارتش چریکی، این ارتش مردمی، در بعد فردی باید دارای زیباترین فضایل بهترین سربازان دنیا باشند، آنها باید کاملاً منضبط باشند. در صورتی که ظواهر دوران نظامی با نبرد چریکی سازگار نباشد، این به معنای توقف وضعیت آمادگی و سلامتی نظامی و ارائه توضیحات به فرمانده نیست، بلکه به معنای بی انضباطی است. انضباط چریک همان انضباط درونی اوست که زائیده ایمان عمیق فرد به ضرورت اطاعت از فرمانده است. بدین منظور که فعالیت این عضو مسلحانه که خود جزئی از آن است را تامین کند و همزمان از عضویت ویژه خود دفاع کند.
در ارتش نظاممند، نزدیکترین دوست هر سرباز، کمترین اهمال او را زیرنظر دارد. اما در نبرد چریکی که هر سرباز و گروهی به طور مجزا یک گروه به شمار میرود، هرگونه اشتباهی جبران ناپذیر است. هیچ کس نباید کمترین سستی به خود راه دهد و هیچ فردی نباید گامی اشتباه بردارد، چرا که این امر زندگی وی و دوستانش را به باد میدهد. گاهی افراد، به این انضباط ظاهری توجه نمیکنند.
ناظران بدون اطلاع گمان میکنند یک سرباز منظم که به تمامی ظواهر و درجات تعیین شده نظامی پایبند است، بیش از یک سرباز چریک که با احترامی ساده و عاطفی دستورات رئیسش را اطاعت میکند منضبط است. با این وجود، ارتش آزادیخواه ،ارتشی است که از عوامل فریب که انسان را به ابتذال میکشد به دور است. چرا که فاقد سیستم سرکوب و دفتر اطلاعاتی ناظر بر لغزش افراد است. در چنین ارتشی، فرد خود باید مواظب خودش باشد و هوشیاری بسیار او نسبت به وظیفه خود و انضباطش، ناظر بر اوست.
تاکتیک عقب نشینی در مبارزات
سرباز چریک، علاوه بر انضباط از لحاظ دانش و هوش نیز سربازی قوی است. نمیتوان نبردی چریکی را تصور کرد که دارای تحرک نباشد. همه چیز در شب روی میدهد، چریکها به واسطه شناخت خوب منطقه، شبانه حرکت کرده و موضع میگیرند و پس از حمله به دشمن عقب مینشینند. آنها نباید از میدان عملیات زیاد دور شوند بلکه آنچه مهم است عقبنشینی سریع است.
عقبنشینی سریع به این علت صورت میگیرد که دشمن بعد از مدت کوتاهی تمامی یگانهای بازدارنده خود را در نقطهای که مورد حمله واقع شده متمرکز میکند و هواپیماها برای بمباران آنجا به پرواز در میآیند و یگانهای زرهی برای محاصره نقطه مذکور به پیش خواهند رفت، همچنین سربازان دشمن که عزم خود را جزم کردهاند، برای اشغال این موضع خیالی که هیچ نیروی مبارزی در آن نیست، رهسپار میشوند.
چریک باید در یک جبهه به دشمن حمله کند، نیروها در زمان عقب نشینی و انتظار دشمن و ورود به نبردی جدید و همچنین عقبنشینی مجدد باید ماموریت ویژه خود را به خوبی به انجام برسانند. اینچنین است که توان دشمن در طی چند روز و ساعت کاملا تحلیل میرود.
چریک همواره در کمینگاه خود منتظر میماند و در لحظه مناسب به دشمن حمله میکند. تاکتیک نبرد چریکی در بردارنده اصول مهم دیگری نیز هست. شناخت مناطق باید جامع و کامل باشد، زیرا چریک، نباید نسبت به مکانی که بدان حمله میکند، بی اطلاع باشد. او همچنین باید از تمام راههای عقبنشینی و همه ورودی های نزدیک و موضع دوستان و دشمنان و اماکنی که میتوان به طور موقت در آنجا اردوگاه زد، آشنایی داشته باشد. به طور اختصار او باید همچون کف دست مناطق عملیاتی را بشناسد. او به این شناخت دست خواهد یافت، زیرا ملت که چون قلب ارتش چریکی است، در هر عملیاتی حضور دارد.
عوامل و انگیزه های مبارزات چریکی
اهالی منطقه در انجام کارهای نقل و انتقالات و پخش اخبار سهیم هستند. آنها تلاش میکنند و نیروهای رزمنده تقدیم ارتش انقلابی میکنند به این معنا که کادر تکمیلی و نیروهای مسلح پیشگام را تشکیل میدهند.
حال با وجود تمامی این جزئیات و این حجم انبوه از ضرورتهای تاکتیکی چریک، باید پرسید: «چرا چریک مبارزه میکند؟» پاسخ به این سئوال به این صورت است: چریک مصلح اجتماعی است. او سلاح به دست میمیگیرد تا اعتراضات شدید ملت نسبت به پایمال کنندگان حق خود را به تصویر کشد. او مبارزه میکند تا نظامی اجتماعی را که تمام برادران غیرمسلح وی را مجبور میکند تا در حالت ذلت و خواری باقی بماند، تغییر دهد. نیروی چریک با شروط ویژه سازمانی که در لحظهای معین به وجود آمدهاند، مبارزه میکند و خود را ملزم میسازد تا با تمام توان و در صورتیکه شرایط ایجاب میکند، قالبهای این سازمانها را از بین ببرد.
ما در اینجا به مسئله مهمی برمیخوریم. گفتیم که چریک، در بعد تاکتیکی باید ورودی و خروجی منطقه را بشناسد، به سرعت مانور دهد، حمایت مردم را کسب کند و بداند در کجا پنهان شود. این بدان معناست که چریک، فعالیت خود را در مناطقی ترسناک و کم جمعیت به انجام رساند. در این مناطق، مبارزه مردمی به شکلی بهتر و تقریباً قاطعانه بر تحولی متمرکز است که باید در بافت اجتماعی مالکیت زمین صورت گیرد.
چریک قبل از هر چیز یک انقلابی کشاورز
کلام آخر اینکه: چریک قبل از هر چیز یک انقلابی کشاورز است. او از آرمان تودههای عظیم کشاورزی سخن میگوید. این تودهها میخواهند حاکم بر زمین خود باشند، حاکم بر وسایل تولیدی و حیوانات خود و تمام چیزهایی که در طول سالها به خاطر آنها مبارزه کردهاند باشند، آنها میخواهند مالکیت آنچه حیات آنها را شکل داده است و بزودی به قبر آنها تبدیل میشود را داشته باشند.
این همان عاملی است که باعث شده نیروهای ارتش جدید در کوبا که هم اکنون به سوی پیروزی گام برمیدارد و از کوههای ایالت شرقی و اسکامبری و دشتهای ایالت شرقی و کاماگوا به سمت تمامی نقاط کشور در حرکت است، پرچم نیمه برافراشته اصلاحات ارضی را به دست بگیرد.
این نبردی است که به احتمال فراوان تا زمان شکلگیری مالکیت فردی ادامه خواهد داشت، نبردی که کشاورزان با اندکی موفقیت به آن دست زدند و در طول تاریخ چیزی از این موفقیت کاسته و به آن افزوده نشده است. با این وجود نبرد مذکور همواره شور مردمی را بیدار کرده است، البته این مالکیت با مالکیتهای متعلق به انقلاب متفاوت است.
انقلاب این پرچم را از تودههای مردم گرفت و آن را مختص خود قرار داد، اگر در انقلاب کوبا به سالها پیش برگردیم، خواهیم دید که به زمان انتفاضه کشاورزان در هاوانا و زمانی که سیاهپوستان در طی نبرد سی ساله خود سعی کردند به زمین دست یابند، باز میگردد. همچنین خواهیم دید که کشاورزان بر آنچه ریالنگو نامیده می شد، تسلط یافتند. زمین همواره کانون درگیریها برای دستیابی به زندگی بهتر بوده است.
این اصلاحات ارضی به آرامی محقق شد، در ابتدا از کوههای سیرا مایسترا آغاز شد و سپس به جبهه دوم شرقی و رشته کوههای ایکامبری کشیده شد، گاهی نیز این مبارزات در مراتب اداری به فراموشی سپرده می شد تا اینکه با تصمیم نهایی فیدل کاسترو به صورت هوشمندانه دوباره احیا میشد، در حقیقت این اصلاحات ارضی همان فعالیت هایی بود که به جنبش 26 ژوئیه مفهومی تاریخی بخشید.
البته باید بگوییم که این جنبش اصلاحات ارضی را خلق نکرد، بلکه آن را تحقق بخشید تا هیچ کشاورزی بدون زمین باقی نماند و هیچ تکهای از زمین بایر نباشد. شاید این جنبش در بدو تشکیل به موجودیت خود توجهی نداشت، اما با رسالت تاریخی خود کمکم شکل گرفت. وظیفه ما این است که به این نتیجه دست یابیم و آینده را از اقدامات دیگری که باید انجام دهیم، آگاه سازیم.
2-نبرد چریکی؛ ابزار مبارزه با استعمار سنتی و نو
نبرد چریکی بارها طی شرایط مختلف تاریخی به منظور دستیابی به اهداف گوناگون صورت گرفته است. همچنین نبردهای آزادیخواهانه مردمی سالهای اخیر نیز از آن بهره گرفته اند، چرا که نیروهای پیشگام مردمی در نبردهای آزادیخواهانه خود به منظور در هم شکستن دشمنی تلاش میکنند که از توان تسلیحاتی بالاتری برخوردار است. بنابراین بهتر است که از نبرد مسلحانه غیر منظم استفاده کنند. آسیا، آفریقا و آمریکا همیشه میدان نبردهای چریکی بوده است. زیرا ملت به منظور در دست گرفتن دولت، سعی کرده است با بهرهکشی فئودالها و استعمار سنتی و نو مبارزه کند. در اروپا نیز، ارتشهای ملی منظم و ارتشهای هم پیمان آنان، نبرد چریکی را وسیلهای کامل کننده میدانند.
نبرد چریکی در آمریکا، شرایط مختلفی را پشت سر گذارند. نبرد سزار "اوگستو ساندینو" با ارتش ایالات متحده در سیکوویای نیکاراگوئه آخرین نمونه از این نبردهاست که به طور غیرمستقیم با این شرایط ارتباط دارد. در نهایت باید به نبرد انقلابی کوبا اشاره کرد. از آن زمان بود که نبرد چریکی به موضوع مباحث نظری احزاب سیاسی پیشگام در این قاره تبدیل شد و دانستن اینکه آیا استفاده از نبرد چریکی ممکن و یا مناسب است به موضوعی قابل بحث مبدل گشت.
در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا دیدگاههای خود را در خصوص نبرد چریکی بیان کنیم و به تشریح چگونگی استفاده صحیح از تاکتیکهای آن بپردازیم.
سه سهم اساسی
نخست باید بگوئیم که این نوع از نبرد یک وسیله است، وسیلهای جهت دستیابی به دولت. این یک هدف ضروری است و باید مورد توجه تمامی انقلابیون باشد. از این رو به هنگام تحلیل شرایط ملموس کشورهای مختلف قاره آمریکا، باید به معنای محدود عبارت «نبرد چریکی» یعنی وسیلهای جهت دستیابی به حکومت ،بسنده کرد.
فوراً این سئوال به ذهن متبادر میشود که آیا نبردهای چریکی تنها شکل دستیابی به حکومت در قاره آمریکا است؟ آیا تنها نوع نبرد همین است یا انواع دیگری از آن نیز وجود دارد؟ همچنین عدهای میپرسند که آیا الگویی که کوبا ارائه کرده است در مورد تمامی مصداقهای موجود در دیگر مناطق این قاره صدق میکند. غالباً در آغاز بررسی موضوع، حامیان نبرد چریکی مورد انتقاد واقع میشوند، چرا که نداستهاند نبرد مردمی چیست و فکر میکنند نبرد مردمی با نبرد چریکی متفاوت است.
در اینجا اشتباهی وجود دارد که ما آن را نمیپذیریم و آن اینکه نبرد چریکی نوعی از مبارزات مردمی و تودههاست و در صورتی که این نوع نبرد با حمایت ساکنان بومی همراه نباشد، قطعاً به شکست میانجامد. چریکها نیروهای مسلح و پیشگام مردمی هستند که در منطقهای معین از یک کشور فعالیت میکنند. آنها با انجام روندی از اقدامات مبارزاتی تنها یک هدف استراتژیکی ممکن که همان دستیابی به حکومت است را دنبال میکنند.
این نیروها، در منطقه عملیاتی خود و حتی در تمامی کشور از حمایت تودههای کارگری و کشاورز برخوردارند و انجام هرگونه نبرد چریکی بدون نبود شروط مذکور امکانپذیر نیست.
ما در اوضاع کنونی قاره آمریکا براین باوریم که حرکت انقلابی به سه نوع مشارکت مهم در انقلاب کوبا سهیم بوده است.
نخست اینکه نیروی مردمی میتواند بر ارتش مرتجع پیروز شود.
دوم اینکه نباید منتظر بود تا تمامی شرایط انقلاب فراهم شود، چرا که گرداب انقلاب همه این شرایط انقلابی را به وجود میآورد.
و موضوع سوم اینکه تمامی مبارزات مسلحانه در مناطق مختلف قاره آمریکا باید در روستا انجام شود.
آنچه گفته شد موارد مشارکت انقلاب کوبا در عرصه تحول مبارزات انقلابی در قاره آمریکاست و هر یک از کشورهای قاره در صورتی که بتواند به جنگ چریکی روی آورد میتواند بدان دست یابد.
ادامه دارد...