همدردی چهرههای ادبی افغانستان با زلزلهزدگان غرب ایران/ همسایه، همدیوار داغت را نبینم...
مردم افغانستان این روزها در غم از دست دادن هموطنان وطن فارسی خود بهسوگ نشستهاند و در صفحات فضای مجازی آنها این روزها پُر است از همدردی که ریشه در نزدیکی دو ملت ایران و افغانستان به هم دارد.
خبرنگار حوزه مهاجرین، خبرگزاری تسنیم: یکشنبهشب زلزلهای شدید در غرب کشور رخ داد که طی آن تعداد زیادی از هموطنان کشته و زخمی شدند، اتفاق تلخی که بازتابها و همدردیهای گسترده جهانی را بهدنبال داشت و در این میان بیش از همه مردم افغانستان برای هموطنان وطنِ فارسی خود بهسوگ نشستند.
در این دو روز مردم افغانستان بهویژه شاعران و نویسندگان و چهرههای ادبی افغانستانی در صفحات اینستاگرام و یا کانالهای تلگرامی خود مدام از غم مردم کرمانشاه مینویسند و با این غمشریکی، عمقِ روابط نزدیک میان دو ملت افغانستان و ایران را نشان میدهند.
«سید ضیا قاسمی» شاعر افغانستانی مقیم سوئد در صفحه اینستاگرامش نوشت: دوستان عزیز ایرانیام! یاران مهربان کرمانشاه و ایلامیام! ما را در غمتان شریک بدانید.
«نصیر مجاب» دیگر شاعر مطرح افغانستانی نیز در صفحه اینستاگرامش با انتشار تصاویری از زلزله کرمانشاه نوشت: زلزله دل ما را هم تکان داده است؟ که بعد از تسلیت آستینی بالا بزنیم.
«محمد کاظم کاظمی» شاعر و چهره ادبی مطرح مهاجر افغانستانی نیز در کانال تلگرامی خود نوشت: «همدلان، همزبانان! تسلیت و ما را در غم خود شریک بدانید».
«ابوطالب مظفری» نیز از شاعران سرشناس مهاجرت پس از زلزله کرمانشاه سروده جدید خود را با عنوان «آلام خلق» منتشر کرد که در قالب آن غم و اندوه خود را نسبت به این واقعه ابراز داشت.
«سیده تکتم حسینی» شاعر افغانستان و برنده جایزه قیصر امینپور نیز در صفحه اینستاگرامش به مردم ایران تسلیت گفت.
«زینب بیات» شاعر، نویسنده و گوینده افغانستانی نیز در کانال تلگرامی خود نوشت: به آرامش دیروز فکر میکنم؛ به سوسوی باد هنگام پیچیده شدن در برگهای نیمهزرد درختان غرب. به لبخند پدری که دیروز غروب بهامید آغوش گرم دختر؛ کلیدش را در قفل در چرخاند و تمام خستگیهایش از کار روزانه را پشت در گذاشت؛ تا با خانوادهاش عشق را، آرامش را و هستی را نفس بکشد... به دختری که دستهایش را دور گردن پدرش حلقه کرده بود... دیروز ... همین دیروز عصر دستهای کوچکش را دور گردن مردانهی پدر حلقه کرده بود و از هیچ چیز نمیترسید... اما امروز غروب عجیب همهجا... حتی همان درختهای خیابانهای غرب که در سرمای باد به خود نمیلرزیدند؛ پس از آن لرزش غریب در سکوتی مرگبار فرورفتهاند و حتی نمیتوانند سایههایشان را آرامشی کنند برای دختران بیپدرشدهای که دستهایشان هنوز بیقرار شانههای گرم دیروز است و نگاههای بیرمقشان باور نمیکند که دیگر مادر در گوششان لالایی نمیخواند... بغض میکنم از دیدن زانوهای غمزدهی کودکان چندسالهای که برای همیشه باید سنگینی سری پر از درد و اندوه را به دوش بکشند...
جامعه ادبی همیشه با قلمهایشان و با تمام هنر و اعتقاد و قلبشان در لحظههای دشوار و سرنوشتساز پابهپای مردم شریف ایران بودهاند و هستند. امروز نیز از اعماق قلب دردمندمان در غم از دست دادن هموطنان عزیزمان در حادثهی جانسوز زلزلهی کرمانشاه بهسوگ نشستهایم و این رویداد را به همهی هموطنان و خانوادههای آسیبدیده تسلیت میگوییم.
انتهای پیام/.*