زلزله استان کرمانشاه برادری را در ایلام و ایران محکمتر کرد
زلزله در استان کرمانشاه توانسته بود خانههای هموطنان را ویران کند اما برادری را در استان ایلام و ایران محکمتر کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ایلام، شامگاه شنبه 21 آبان غرب کشور لرزید. یکی از استانهایی که خسارتهای گستردهای به خود دید استان ایلام بود البته نسبت به استان کرمانشاه دارای آسیب کمتری بود.
در این اتفاق در استان ایلام 67 نفر مصدوم شدند، پانزده تا 20 درصد بناهای تاریخی آُسیب دید و صدها خانه ترکهای کوچک تا عمیق برداشت.
مردم آن شب تا صبح با روشن کردن آتش و برپایی چادر بیرون خانه به سر بردند، اما آنچه که بیش از همه در آن ساعات جلب توجه کرد بیانیه عجیب مدیریت بحران استان بود که مردم را به خروج از شهر ترغیب کرد. بیانیه ای که دستمایه طنز کاربران شبکه های اجتماعی شد و سه روز بعد از زلزله از مدیریت بحران میخواست که بیانیه دهد تا مردم به شهر بازگردند.
صبح دوشنبه که آغاز شد مردم خسته از سردی شب، هنگامی که اخبار را پیگیری کردند غمی بینهایت بر سردی شب بر دل آنها نشست. خبر تلخ و غم انگیز بود، همسایه ایلام یعنی کرمانشاه داغدار شده بود و داغ کرمانشاه داغ ایلام و البته داغ ایران بود.
در حالی که در فضای استان همچنان بحث مدیریت بحران زلزله و آُسیبدیدگان وجود داشت مردم به سرعت خود را به مناطق زلزلهزده رساندند. قلاجه میتواند گواهی دهد که در این چند روز بعد از زلزله چند ایلامی به سرپلذهاب و گیلانغرب و ثلاث باباجانی رفته اند.
با وخیم گزارش شدن شرایط و نیاز زلزلهزدگان کرمانشاهی استان ایلام شاهد یکی از نابترین صحنههای دلدادگی به وطن بود، آنها که روزگاری همنوا با مردم قصرشیرین از خاک وطن دفاع کرده بودند، اینک به مصاف غم و اندوه ناشی از یک مصیبت طبیعی میرفتند، زلزله توانسته بود خانههای هموطنان را ویران کند، اما برادری را در ایلام و در ایران محکمتر کرد.
عشق به وطن را به روستا به روستا و دل به دل جغرافیای ایران برد، دیدن صحنههایی از کمکهای مردم در روزهای پس از زلزله مدام این سوال را ایجاد میکرد که چگونه استانی که لقب محرومیت را با خود یدک میکشد خانه به خانه آن و نفر به نفر آن ستاد جمعآوری کمکهای مردمی بود، کمکی برای عشق به همنوع و هموطن.
هر جای جغرافیای ایلام پا میگذاشتی میتوانستی اثری از جمعآوری و ارسال کمکهای مردمی دید. الماسی تصویربردار صدا و سیما است در بخش هلیلان شهرستان چرداول با همراهی دوستانش در شهر توحید استارت جمعآوری نخستین کمکهای مردمی را در همان روز بعد از زلزله زدهاند و در همان ساعات نخست توانستهاند 5 هزار قرص نان و 30 جعبه گوجه فرنگی را ارسال کنند.
یکی از اتفاقات خوب این روزها، وارد شدن روستائیان به مدیریت کمکهای مردمی بود. علاوه بر هماهنگیهایی که بخشداران با دهیاریها جهت جمعآوری وسایل مورد نیاز زلزلهزدگان انجام داده بودند حرکتهای خودجوش مردمی در روستاها بر شکوه این همدلی ملی می افزود .
فرشاد که 25 سال سن دارد و به صورت قراردادی در اورهالهای پالایشگاه کار میکند میگوید لحظات نخست فقط گریه میکردم و در شبکههای اجتماعی دنبال خبر میگشتم وقتی شروع حرکتهای مردمی را دیدم به خود آمدم که منم کاری انجام دهم و نخستین کار این بود که یک پتوی گلبافت با کیفیت بالا تهیه کردم و در واقع از خودم شروع کردم. بعد به سراغ فامیلها و همسایگان در روستا رفتم و آنها نیز هر کدام هر وسیلهای داشتند دریغ نکردند.
خانوادهای بود که همان روز زلزله برای بچه سه سالهاش لباس خریده بود و از قضا وضع مالی خوبی نداشت با همان آرم که نشان نویی لباس بود لباس را به من داد و بچه به اقدام مادرش تنها لبخند میزد.
در میدانهای شهر هم غوغایی به پاست، هم نهادهای دولتی و هم غیردولتی فعالیت میکردند. ما ساعاتی از وقت خودمان را در سه راهی دریاچه سرابله در کنار جوانان شهر سرابله گذراندیم که با همت موسسه خیریه مهرمبین در حال جمعآوری کمکهای مردمی بود. به راستی غوغایی از انسانیت برپا بود و مرد و زن ، کودک و پیر از اقشار مختلف به کنار دریاچه میآمدند.
مدیر موسسه از این میگفت که برخی از مددجویان موسسه را دیده است که وسایل و کمک نقدی داشتهاند. او در این رابطه میگوید که ما تنها گروهی نیستیم که در اینجا فعالیت میکنیم کل شهر به محل جمعآوری کمکها جمع شده است.
وی در مورد نوع کمکهای مردم نیز عنوان می کند که علیرغم اعلام نهادهای دولتی ما شاهد انواع کمکها هستیم. هر چند بیشتر کمکهای اعلام شده را میآورند. ما صبح فردا حرکت میکند تا اقلام را به دست آسیبدیدگان برسانیم. ما و بچههای انجمن بلوط قرار است در آنجا کمپ ایجاد کرده و کمکهای مردمی را بین مردم البته روستائیها به عدالت توزیع کنیم.
در آن طرف دریاچه نانوایی فعالیت میکند که هیچ مشتری در آنجا حضور ندارد حجم نانها و تنها فردی به نام صادقیان که آنجا حضور دارد و نانها را سرد میکند توجهم را جلب میکند. حدس میزنم که مربوط به زلزله باشد اما با احتیاط سرصحبت را باز میکنم که آن فرد میگوید که از همان لحظات اولیه قرار و آرام نداشتم به همین دلیل با همکاری خانواده فعالیت را شروع کردم تا به زلزلهدگان کمک کنیم.
وی عنوان میکند که وضعیت مالی ما مناسب است به همین دلیل 10 کیسه آرد سفارش دادهام و یک تن سیب زمینی نیز تهیه کردهایم. همچنین انواع وسایل گرمایشی و خوراکی را در خانه جمعآوری کردهایم تا آنها را امشب برای زلزلهزدگان میبریم.
با مدیر موسسه قرار میگذارم شب هنگام توزیع و بسته بندی وسایل پیش آنها در روستای زنجیره علیا بروم. به میان بچه های انجمن بلوط زاگرس که در زمینه نگهداری بلوطها در روستاها فعالیت میکنند. آنها گروهی جوان هستند که به ویژه در تابستان فعالیت خود را شدت میبخشند. حمدی مدیر موسسه میگوید که ما چاههای خشک شده را احیا میکنیم همچنین از پرندگان و دیگر حیوانات کوههای نزدیک به روستا و مناطق در خطر شهرستان محافظت میکنیم.
وی در مورد چگونگی ورود به موضوع زلزلهزدگان با لبخندی میگوید که همه کشور ورود کردهاند و ما نیز به طبع با توجه به سازماندهی و نیروهایی که داشتیم و حمایتهایی که خیریه انجمن داد توانستیم موج حمایتی خوبی در روستا ایجاد کنیم. خوشبختانه کمکهای روستا به اضافه کمکهایی که خیریه جمعآوری کرده بیش از پنج-شش ماشین است که صبح حرکت خواهیم کرد.
امین یکی از بچههای انجمن در حال جدا کردن وسایل از یکدیگر و وارد کردن آنها به پتو است. وی با اشتیاق از فعالیتهایش میگوید که من امروز تا عصر به صورت افتخاری با خیریه در حال جمعآوری بودهام و در حال حاضر وسایل را آوردیم تا با سایر وسایل انجمن بلوط یکی کنیم و الان در حال تفکیک هستیم. می خواهیم هر وسیله را مرتب شده در گونی بگذاریم تا فردا کار توزیع به راحتی انجام گیرد.
الیاس فتاحی معاون فرماندار شهرستان چرداول تماس میگیرم تا از نحوه و میزان ارسال کمک به مردم زلزلهزده این شهرستان برایمان بگوید. وی گفت: کمکهای دولتی که تاکنون فرستاده شده بیش از 16کامیون است و در حال فعالیت برای افزایش آنها هستیم.
فتاحی در مورد کمک های مردمی عنوان کرد: واقعیت این است که تمامی مردم شهرستان در این کار خیر ورود کردهاند و عملا برای ما امکان آمارگیری وجود ندارد ولی میزان آن مطمئنا خیلی زیاد است. برای مثال امروز جوانی به ما مراجعه کرده بود که خواستار در اختیار نهادن ماشین برای حمل وسایل جمعآوری شده هم محلیهایش در آسمان آباد بود. این جوان میگفت که پدرم از روز دوشنبه آنجا رفته و در حال آواربرداری است و من هم در این مدت کمکهای ضروری را منتقل میکردم.
انتهای پیام/