نمایشنامهنویسی ما، نمایشنامهنویسی آنها
حمیدرضا نعیمی در گفتگویی به وضعیت جوایز نمایشنامهنویسی در ایران انتقاد کرده است و مدعی شده بردن یک جایزه به معنای آغاز بدبختیهای یک نمایشنامهنویس است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، چندی است به واسطه برگزاری هشتمین دوره جایزه ادبیات نمایشی، متولی امر به سراغ نویسندگان شاخص حوزه درام رفته است تا درباره اهمیت این جایزه نگاهی مثبت منعکس کنند. حمیدرضا نعیمی در مقام یکی از این چهرهها به نکاتی اشاره کرده است که ارزیابی آن قابل تأمل است.
نعیمی که در آبان 1391 خود داور بخش نمایشنامههای تألیفی بود گفته اهداف ابتدایی برگزارکنندگان این جایزه تا به حال محقق نشده است. وی دلیل این عدمتحقق را فقدان تأثیر مستقیم جایزه در معرفی چهرههای نو و جوان به جریان نمایشنامهنویسی دانسته است. این گفته حمیدرضا نعیمی یادآور جایزه ملی نمایشنامهنویسی در اوایل دهه نود است که با وجود برنده شدن آن توسط یک جوان، به سرنوشتی نامعلوم دچار شد.
جوایزی که به فراموشی ختم میشوند
اگرچه نعیمی در بخش از صحبتهایش به ملی شدن جوایز نمایشنامهنویسی اشاره کرده است؛ اما چندان به سازوکار، اهمیت و چرایی شکلگیری آن اشاره نمیکند. البته او به دفتر ادبیات نمایشی اشاراتی داشته و گفته: «چند سال پیش مرکز هنرهای نمایشی، دفتری راه انداخت به نام دفتر ادبیات نمایشی، با رئیسی و معاونی و کارمندانی اما همین که مدیر مرکز عوض شد، مدیر بعدی ضرورتی برای ادامه کار آن دفتر ندید و تعطیلش کرد. اینها همگی نشانه ایناند که ما تکلیفمان با خودمان روشن نیست.»
در حالی که جهان درامنویسی با جوایزی چون چون تونی و پولیتزر آشناست و در ادوار مختلف نوبل، نمایشنامهنویسانی چون پینتر، سارتر، کامو و ... برنده نوبل ادبیات شدهاند؛ اما وضعیت در ایران پیچیده و گنگ است. مهمتر آنکه برخی از منتقدان جوایز نمایشنامهنویسی در ایران به تفاوت اهدای این جوایز نیز دقت نمیکنند. نکته مهمی که همواره نادیده گرفته شده است، اهمیت اجرا شدن متونی است که جوایز تونی و پولیتزر را میربایند. این در حالی است که جوایز نمایشنامهنویسی در ایران به آثاری اختصاص مییابد که فرصت اجرا پیدا نمیکنند و نخواهند یافت.
نعیمی در همین باره گفته است «در ایران همه چیز برعکس است و اگر هنرمندید و جایزه میبَرید تازه روزهای بدبختیتان شروع میشود. من بازیگری داشتم که در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر جایزه گرفت و بعد از آن دو سال تمام بیکاری کشید و مجبور شد انرژیاش را صرف اثبات این موضوع کند که تواناییاش از سطح نقشهایی که به او پیشنهاد میشود بالاتر است.»
در سالهای اخیر جوایز ادبی در حوزه نمایشنامهنویسی در ساختار غیردولتی خود با عناوینی چون جایزه استادمحمد، رادی و رشیدی شکلگرفتهاند که هر یک به فراخور سیاستهای خویش جوایزی به چهرههای شاخص هنری یا ستارگان نوظهور اهدا میکنند. با اینکه ردپای برخی از اعضای کانون نمایشنامهنویسان در این جوایز دیده میشود؛ اما هیچگاه نام کانون در میان نیست.
نعیمی در جایی هم این پرسش را مطرح کرده «برنامه مدون کانون برای برگزیدگانش چیست؟ جایزه نقدی برگزیدگان چقدر است؟ آیا به اندازه دستمزد داوران هست؟ وقتی سطح جایزه مادی پایین است آیا جایزهای معنوی برای برگزیدگان در نظر داریم؟»
در نشست خبری جشنواره 36 فجر، فرهاد مهندسپور از دلایل منطقی خود در حذف بخش نمایشنامهنویسی گفت. بخشی که نوشتههای برگزیدهاش به سختی به اثر اجرایی بدل میشدند. با این حال با مخالفت شاخص کانون نمایشنامهنویسان این جایزه به فجر بازگشت و اصغر نوری به عنوان دبیر این بخش برگزیده شد. مهندسپور از حرف خود عقبنشینی کرد و با توجه به بیانیه نسبتاً تند آن روزهای کانون، گویا استدلال آنان را پذیرفت. با این حال نعیمی میگوید: «باور کنید که الان از خود اهالی تئاتر هم بپرسید خیلیهایشان نمیدانند جایزه ادبیات نمایشی چه زمانی برگزار خواهد شد! نمیدانند برگزیده دوره هفتم، ششم، پنجم، چهارم و غیره چه کسانی بودهاند! و ظاهراً هدف جشنواره میان تعارفات مرسوم گم شده است.»
او تلویحاً جایزه و کانون را نقد کرده است که گویی اصالت چنین کاری را به دادن یک جایزه سالانه تقلیل داده است و این در حالی رخ میدهد که برگزیده شدن در یک جایزه ادبی چون پولیتزر به معنای تداوم اجرای آن متن در سراسر ایران است و این مهم برای کدام یک از آثار برگزیده این جوایز ایرانی رخ داده است؟
کودک و جشنواره یکدورهای
نعیمی در گفتگویش به جشنواره سراسری نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان نیز نقبی زده است و گفته: «در این جشنواره، سه نمایشنامه برگزیده شد، 10 نفر تقدیر شدند. همه آثار چاپ و اجرا شد. به تقدیرشدهها سکه طلا جایزه دادند و برگزیدگان جوایزی پنج میلیونی، سه میلیونی و یکونیم میلیونی دریافت کردند. توجه داشته باشید که این ارقام مربوط به 11 سال پیش است. کسی در اهمیت این جشنواره تردیدی نداشت و همه میدانستند کشوری که تئاتر کودک و نوجوان بالنده نداشته باشد، نمیتوان بر روی تئاتر بزرگسالش هم حساب کرد. این جشنواره با وجود اثرات مثبتش و اهمیت بالایش به دور دوم نرسید! و بدون شک ما میدانیم در مورد جایزهای مانند جایزه ادبیات نمایشی که به دور هشتم رسیده است برگزارکنندگان با چه مشقات و سختیهایی دست و پنجه نرم کردهاند و میکنند.»
تکلیف نامشخص نمایشنامهنویسی
با اینکه منتقدان وضعیت نمایشنامهنویسی در ایران اندک نیستند؛ ولی مشکل اصلی آن است که آسیبشناسی این مهم در قالب پژوهش و نگارش کتاب مغفول مانده است. خبری از یک کتاب تاریخ نمایشنامهنویسی ایران به شکل تحلیلی نیست. چیزی به نام تاریخ تطبیقی نمایشنامهنویسی نگاشته نشده است و کافی است نگاهی به فهرست آثار حوزه تحلیل درام انتشارات راتلج در پنج سال اخیر داشته باشیم تا دریابیم صاحبان جوایزی چون پولیتزر، برای پژوهش در حوزه درام چگونه سنگتمام میگذارند.
و کماکان وضعیت نمایشنامهنویسی در ایران به یک کارخانه با قالبهای ثابت میماند که میتواند جشنوارهای را برای دو روز تأمین کند و در نهایت پایان تا شاید سال آینده.
انتهای پیام/