چه‌کسانی برای پس‌گرفتن شکایت از موسوی وساطت کردند؟

چه کسانی برای پس گرفتن شکایت از موسوی وساطت کردند؟

مادر شهید محمدحسین فیض در نشست خانواده شهدا و جانبازان مقابله با فتنه ۸۸ گفت: از ما پرسیدند "از شما چقدر پول گرفتند تا پیکر را تحویل دادند؟ آیا اجازه دادند که برایش مجلس ختم بگیرید؟".

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نشست تقدیر از خانواده شهدا و جانبازان مقابله با فتنه 88 همزمان با هشتمین سالگرد حماسه بصیرت ملت ایران در نهم دی ماه سال 88 در خبرگزاری تسنیم برگزار شد. این مراسم صبح امروز 9 دی ماه 96 با حضور جانباز 70 درصد، رامین رسولی مهربانی؛ مادر و خواهر شهید محمد حسین فیض، پدر شهید امیرحسام ذوالعلی و پدر شهید حسین غلام کبیری برگزار شد. بخش دوم این نشست در ادامه می‌آید:

رامین رسولی مهربانی جانباز 70 درصد مقابله با فتنه 88 با اشاره به نحوه مجروحیتش گفت: من بسیجی پایگاه قائم بودم. در 25 خرداد ماه سال 88 از پایگاه بسیج به‌واسطه فراخوانی که داده شده بود همراه بسیجی‌ها برای جلوگیری از وخیم شدن اوضاع، در راهپیمایی 25 خرداد حضور پیدا کردم. ظهر روز راهپیمایی اصلی اغتشاشگران، مجروح شدم. قبل از راهپیمایی منسجم در اثر اصابت نارنجک، گوش، فک، جمجمه و صورتم مجروح شد و باعث نابینایی و مشکلاتی روی صورتم شد. از یک هفته قبل از انتخابات نیز شهید و مجروح داشتیم و من بالای سر برخی از آن‌ها حضور داشتم. یک نمونه آن‌ها در زیر پل پارک وی بود که نمی‌دانم به چه‌دلیلی زیر پل او را تکه‌پاره کرده بودند.

او با اشاره به تبلیغات عده‌ای به‌روی موضوع رفع حصر گفت: متأسفانه بحث "رفع حصر سران فتنه" قبل از انتخابات به یک کاسبی تبدیل شده بود و بعد از انتخابات نیز مسئولین تمایلی به برطرف کردن رفع حصر نداشتند. اصلاح‌طلبان از این طریق برای خود رأی کسب کردند و از رفع حصر به‌عنوان یک شعار انتخاباتی و یک بازیچه استفاده کردند.

 وی افزود: در سال 88 آن چیزی که در خیابان‌ها اتفاق افتاد اغتشاش بود و آن چیزی که بین مسئولان پیش آمد، فتنه بود. عمده افرادی که به خیابان‌ها آمده بودند با هجوم تبلیغاتی گول خورده و تحت تأثیر قرار گرفتند. روز قبل از مجروحیت در سعادت‌آباد بودم که دیدم چند فرد با چهره‌های غریبه آنجا حضور دارند. از آن‌ها دلیل حضورشان را پرسیدیم و گفتند که "ما از یکی از شهرستان‌های مرزی به اینجا آمده‌ایم و به ما پول دادند و گفتند که اینجا شلوغ‌کاری کنید". این سؤال مطرح است که؛ دو روز قبل از انتخابات چطور می‌شود افرادی از هزاران کیلومتر آن‌طرف‌تر به تهران بیایند و این کارها را انجام دهند؟

رسولی مهربانی با ابراز "رفع حصر و به‌دنبال آن محاکمه قضایی افراد در حصر خواسته حقوقی ماست"، گفت: کار عدالت، حکمت‌بردار نیست که با آن بتوان مماشات کرد. می‌بایست افراد در حصر مقابل قوه قضائیه حرف‌هایشان را بزنند و بعد قاضی تصمیم بگیرد که چگونه از حقوق مردم و انقلاب دفاع کند. من یقین دارم حتی کسانی مثل موسوی و کروبی هم بازیچه بودند و باید سران فتنه واقعی پیدا و معرفی شوند. و با از بین رفتن حصر و محاکمه آن‌ها عدالت را به هر قیمتی محقق کنیم.

او ادامه داد: متأسفانه سازمان‌های مسئول دیگر هم بعد از فتنه اقدامی به برگزاری محفلی برای گردهم آمدن خانواده شهدا و جانبازان مقابله با فتنه 88 نکردند تا آن‌ها بیایند حرف‌ها و مطالبشان را بیان کنند. نهادی مثل بنیاد شهید فقط می‌تواند نقش حمایتی داشته باشد و انتظار زیادی از آن نیست.

جانباز مقابله با فتنه 88 با اشاره به اینکه به‌لحاظ فقهی و قانونی می‌بایست سران فتنه محاکمه شوند، گفت: سران فتنه به‌صورت غیرمستقیم موجب وارد آمدن صدمات جانی و مالی شدند و در احکام فقهی به‌صراحت گفته شده که اگر کسی بر علیه نظام جمهوری اسلامی دشمنی کند و یا ظن اقدام علیه نظام جمهوری اسلامی را داشت باید حذف فیزیکی شود. به چه دلیل ما به صهیونیست‌ها می‌گوییم که باید از سرزمین اسلامی بیرون بروند و حذف شوند؟ چون آن‌ها سرزمین مسلمانان را غصب کرده‌اند. در خصوص فتنه هم همین‌گونه باید عمل شود و اگر سران فتنه توبه هم بکنند باید حکم حق در برابر آن‌ها اجرا شود. نظرم این است که یک شکایت دسته‌جمعی انجام بشود و از سران فتنه به‌خاطر این موضوع شکایت صورت گیرد و یک وکیل به‌نیابت از خانواده شهدا و جانبازان در این خصوص اعاده حیثیت کند.

وی با اشاره به پیشنهادهای مختلف کشورهای حامی فتنه 88 و خبرنگاران رسانه‌های بیگانه گفت: در آن زمان که مجروح شدم و یکی دو سال بعد از آن اتفاق، سه سفارت اروپایی: ایتالیا و کانادا و یک سفارت دیگر به من گفتند که "در سفارت ما به‌روی شما باز است. ما هم برای درمان شما اقدام می‌کنیم و هم تبعه آن کشور خواهید شد در مقابل جلوی دوربین ما بیا و سؤالاتی را مطرح می‌کنیم و شما پاسخ ما را بدهید". در 26 خرداد سال 88 بود که ایندیپندنت عکسی از من منتشر کرد که من در حالت بیهوشی بعد از انفجار روی دست خوابیده‌ام و سر و صورتم خونی است و پشت سرم برج آزادی است. در صورتی که این عکس دروغین بود و من آنجا نبودم. در آن موقعی که من مجروح شدم مرا با آمبولانس بردند چون فکر می‌کردند من مرده‌ام، احتمال می‌دهم در آن موقع مرا در حال وخیمی که داشتم به‌جای دیگری منتقل کرده و آن عکس را گرفته‌اند تا سوءاستفاده صورت گیرد.

مادر شهید محمد حسین فیض با اشاره به فرزند شهیدش گفت: شهید ما در روز آخر رجب به دنیا آمد و ایام تولد او بین مبعث و میلاد امام حسین(ع) بود به همین دلیل نام او را محمدحسین گذاشتیم. او از طفولیت در مراسم عزاداری اهل بیت(ع) حضور داشت و من خدا را شاکرم که با عنایت او در نبود پدرشان که دائم در مأموریت و جنگ تحمیلی بود، توانستم 5 بچه را بزرگ کنم و به سرانجام برسانم. محمدحسین از دوران راهنمایی در بسیج بود و یک رزمی‌کار حرفه‌ای بود و در پایگاه شهید قائم مشهد مربی تربیت‌بدنی  بود. او دیپلم خود را گرفت و سربازی را در بسیج دانشجویی گذراند. بعد از سربازی ازدواج کرد و به تهران آمد و به‌همراه برادرش در یک شرکت کامپیوتری مشغول به کار شد و پس از چند سال خداوند یک پسر به او داد که در زمان شهادتش دوساله بود.

وی افزود: در ایام اغتشاشات قصد داشت که به حوزه مقاومت بسیج برود و اوضاع را جویا شود و بعد از آن به شرکتش بازگردد که در جلوی درب حوزه بسیج، عده‌ای او را به‌گلوله بسته به شهادت رساندند. پدرش در آن ایام فرماندار شیروان بود، ما بعد از مدتی فهمیدیم که او شهید شده است. پسر محمدحسین به او خیلی وابسته بود و تا چهلم او پشت در می‌ایستاد و منتظر بود تا پدرش بیاید و خیلی بی‌تابی می‌کرد، هنوز هم که او کلاس پنجم است خاطرات آن زمان در ذهنش مانده است. ما اصلاً ناراحت نیستیم که پسرمان شهید شده چون پسرمان در راه انقلاب به شهادت رسید و امیدواریم که منافقین و فتنه‌گران رسوا شوند. همان سال 88 شکایتی علیه موسوی و کروبی انجام دادیم. اما جالب است برخی از کسانی که الآن صاحب منصب هستند آمدند و اصرار داشتند از شکایتمان صرف نظر کنیم.

خواهر شهید محمد حسین فیض نیز با اشاره به قصد سوء استفاده عده‌ای از سیاسیون از شهید فیض گفت: به‌نظر من خون امثال برادرم باعث شد که انقلاب بیمه شود. در آن ایامی که برادرم به شهادت رسیده بود، یک خانمی چندین بار به منزل ما آمده بود، چون خانواده ما مشهد بودند و من تهران بودم به من مراجعه می‌کرد و می‌خواست ببیند که وضعیت ما چطور است. اصرار داشت که جلسه‌ای برای بررسی وضعیت شهادت برادرم مشخص شود. بعد از اصرارهای آن‌ها خانواده قبول کردند که آن‌ها بیایند و صحبت کنند. خانم ابتکار، آقای مسجدجامعی و آقای نجفی آمدند منزل ما و گفتند: «چرا از آقای موسوی شکایت کردید؟ حتماً تقلبی در انتخابات صورت گرفته بود.»، در صورتی که ما می‌دانستیم حتی اگر تقلبی هم اتفاق بیفتد در حد خیلی کم ممکن است ولی آن‌ها می‌گفتند همه نتایج مخدوش است. آن‌ها اصرار می‌کردند که "باید شما شکایتتان را پس بگیرید". اما پدرم گفت: «امکان ندارد».

مادر شهید هم در تکمیل حرف‌های دخترش به جزئیات این دیدار اشاره کرد و گفت: در آن زمانی که پسرم شهید شد عده‌ای اصرار کردند که از جانباختگان این حادثه می‌خواهیم تجلیل کنیم و بعد از آن آمدند منزل ما و بیشتر خانم ابتکار صحبت کرد و پرسید: «از شما چقدر پول گرفتند تا پیکر را تحویل دادند؟ آیا اجازه دادند که برایش مجلس ختم بگیرید؟»، در صورتی که ما پولی پرداخت نکردیم. ضمناً در مناطق مختلفی همچون مشهد، شیروان، تهران و سمنان برای او 7 مجلس ختم برگزار کردیم. تازه این‌ها به‌غیر مراسماتی بود که عده‌ای خودجوش برای پسرم برگزار کرده بودند.

وی در ادامه تصریح کرد: چند سال بعد که آقای نجفی به‌عنوان گزینه دولت برای وزارت آموزش و پرورش معرفی شد، ما نامه‌ای به مجلس نوشتیم و در آن شرح جلسه ذکرشده را دادیم و اعلام کردیم که نجفی پشت‌صحنه این خیانت در سال 88 بوده است. در صحن علنی مجلس به متن این نامه اشاره شد و معتقدم این اقدام ما در رأی نیاوردن آقای نجفی اثرگذار بود. آقای نجفی اصرار داشت که بگوید "من از این خانواده شهید دلجویی کرده‌ام" در حالی که او در دیدار ما در سال 88 دائماً کلمه "جانباخته" را در مورد محمد حسین عنوان می‌کرد و گویی او را به‌عنوان "شهید" قبول نداشت.

خواهر شهید فیض با بیان ولایتمدار بودن کل اعضای خانواده فیض گفت: من در آن ایام عکس برادر خود را در اینترنت دیدم که آن را جزو کشته‌شدگان جنبش سبز اعلام کرده بودند در صورتی که ما چنین برچسبی را قبول نداریم. گاهی اوقات که سر مزار برادرم می‌رفتیم، پارچه‌های سبزی را می‌دیدیم که به مزار او بسته بودند برای سوءاستفاده از نام برادرم به‌نفع جنبش سبز، در حالی که ما یک خانواده ولایتمدار هستیم و اصلاح‌طلب و اصولگرا برای ما معنی ندارد. خانواده ما ولایتمدار است و معتقدیم ضرر این فتنه از 8 سال دفاع مقدس هم بیشتر بود چون در این میان مردم با هم رودررو شده بودند.

او با اشاره به فعالیت خبرنگاران در ایام فتنه 88 گفت: در آن ایام که منزلمان در خیابان نارمک بود یکی از همسایگانمان برادری داشت که خبرنگار در کانادا بود. یک ماه قبل از انتخابات شب‌ها مدام او را می‌دیدم که پشت پنجره در حال کار کردن با کامپیوتر است و بعد از اغتشاشات نیز اثری از او ندیدم. معلوم بود این خبرنگارها به چه‌منظوری آمده بودند. ما بابت شهادت برادرمان ناراحت نیستیم چون معتقدیم که برادرمان فدای انقلاب شد اما حرف‌هایی که اهالی فتنه و اغتشاشگران می‌زدند، ما را ناراحت می‌کرد، مثلاً می‌گفتند که "به حکومت چند میلیون پول دادید تا توانستید پیکر برادرتان را دریافت کنید؟"، در صورتی که ما برای این کار هیچ مبلغی پرداخت نکردیم. آن‌ها فکر می‌کردند برادر من جزو جنبش سبز بوده است.

خواهر شهید فیض در ادامه گفت: در اوایل شهادت برادرم، او را جزو شهدا محسوب نکردند اما پس از بررسی‌هایی که بعد از کالبدشکافی انجام دادند، گفتند که ایشان جزو شهدا است. محمدحسین در قطعه 257 دفن شد و بعد از مشخص شدن شهادت برادرم، بنیاد شهید به ما اعلام کرد که "می‌توانید او را به قطعه شهدا منتقل کنید"، اما ما قبول نکردیم و گفتیم نیاز به هزینه‌های اضافی نیست و همین که نام شهید روی سنگ او باشد کافیست. فقط سنگ قبر او را عوض کرده عنوان شهید را روی قبرش نوشتیم.

انتهای پیام/*

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران