مصاحبهای قابل تامل از «استعمار علمی» پژوهشگران ایرانی
فکر کنید حول ساخت یک هواپیما باشد. یک دانشجو میآید و دم یک هواپیما را میسازد، یکی دیگر بال آن را میسازد و دیگری اجزای داخلی و ناوبری، بعد نتایج در اختیار آن ژورنال قرار میگیرد.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، مساله پژوهش و تحقیقات طی سالهای اخیر مورد توجه مسئولان آموزش عالی کشور قرار گرفته است؛ موضوعی پیچیده که هر از چندگاهی آن را خلاصه در چاپ مقالات در ژورنالها می دانست و برخی دیگر از «کاربردی»سازی پژوهشهای صورتگرفته میگویند. اما یکی از مسائل مهمی که کمتر مورد توجه قرار گرفته، حجم بالای مقالات ISI منتشرشده در ژورنالها میدانند و بهخصوص کشورهای غربی است؛ مقالاتی که امروزه شاخص امتیاز و رتبهبندی دانشگاهها است و همین مساله جای تامل و تحلیل دارد. «استعمار علمی» یکی از نکات مهمی است که ذیل این ژورنالها به وجود میآید؛ مسالهای که حتی رهبر انقلاب نیز چندی پیش نسبت به استفاده غربیها از توان علمی دانشجویان و محققان علمی کشور هشدار داده بودند، به همین خاطر سراغ یکی از پژوهشگران برتر که مقالات متعدد ISI به اسم خود ثبت کرده است، رفتیم. او دارای مدرک دکتری تخصصی شیمی گرایش معدنی و استادیار تمام وقت گروه شیمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوئین زهرا است و بیش از 50 مقاله ISI در معتبرترین ژورنالهای دنیا به چاپ رسانده است. گفتوگوی ما را با مهدی خلج میخوانید.
سود چاپ مقالات ISI برای محقق است یا انتشاردهنده؟
برخی ژورنالها، مخصوصا ISI که اکثر آنها برای کشورهای غربی است، سود دوطرفه میکنند. این مساله در همه رشتهها دیده میشود، اما در رشته شیمی که بنده هم تخصص دارم نیز ملموستر است. مثلا مواد اولیه پژوهشها که دانشجویان شیمی انجام میدهند، توسط دو شرکت تولید میشود؛ یک شرکت آلمانی و دیگری آمریکایی. همه شیمیستهای ارشد و دکتری که در آزمایشگاهها در حال تحقیقات هستند، اکثر مواد اولیه خود را از این دو شرکت خریداری میکنند. بعد از اینکه این مواد خریداری میشود، طبیعتا آن پژوهشگر بهدنبال ارائه یک مقاله برای انتشار نتایج تحقیق خود است و مقالات ISI مهمترین جا برای انتشار این تحقیقات به شمار میروند. محقق در سرچ ژورنالها به ژورنالهایhot paper میرسند که این مقالات بیشترین ارجاع را دارند. پژوهشگر میآید و تحقیق خود را داخل فیلد این مقاله میکند، چون فرض میکند بیشتر دیده میشود، اما این همه ماجرا نیست و hot کردن یک pepar قطعا با توجه به نیاز آن ژورنال بوده است، یعنی آن ژورنال، مقالهای را برتر میکند که موردنیاز آن کشور یا آن موسسه است. این مساله این مفهوم را میرساند که یک شرکت بزرگ پشت این مسائل قرار دارد.
کمپانیهای متصل به این ژورنالها چگونه از پژوهشها استفاده میکنند؟
این شرکتها میآیند و آن مساله اصلی و عمده خودشان را که ابهام دارند و میخواهند پژوهشگران روی آن کار کنند، به صورت hot paper چاپ میکنند و منِ پژوهشگر برای اینکه مقالهام چاپ شود، از این موضوع تأسی میگیرم و طبق آن چیزی که آنها میخواهند، به دانشجوی ارشد و دکتری میگویم که بروید و روی این موضوع کار کنید. بعد آن دانشجوی ارشد و دکتری حداقل 6 ماه روی آن موضوع پژوهشی در آزمایشگاه یا کارگاه وقت میگذارد و درنهایت نتایج این پژوهش را طبق قالبی که آنها تعیین کردهاند، برایشان ارسال میکنم.
دقیقتر بگویم، آنها با یک برنامهریزی بسیار دقیق و هوشمند نیازهای تحقیقاتی خود را به صورت Hot Papers (مقالات داغ یا بسیار ارزشمند) در این مجلات منتشر میکنند و سپس پژوهشگران جوان و خلاق کشورهای در حال پیشرفت (از جمله کشور ما) را به سمت تحقیق در مورد این نیازها سوق میدهند. پژوهشگران ما بدون اینکه از این قضیه آگاه باشند، ابتدا با هزینه ارزی زیاد مواد اولیه این تحقیقات را از آنها خریداری میکنند (سود اول: فروش مواد اولیه) سپس با صرف هزینه، زمان و انرژی پازلهای تحقیقاتی آنها توسط پژوهشگران نخبه و بااستعداد ما حل میشود (سود دوم: حل شدن بخشی از یک پازل تحقیقاتی بزرگ و هدفمند) و سپس نتایج این تحقیقات را که با صرف هزینه زیادی صورت گرفته، درست در فرمتی که لازم دارند از محقق ما میگیرند تا در مجله خودشان منتشر کنند و درنهایت هر محقق بدون آنکه خود بداند و شادمان از چاپ مقالهاش در مجله موردنظر در اصل گوشهای از پازل طراحیشده توسط آنها را حل کرده که خود نیز از آن آگاه نیست. در آخر این تیم تحقیقاتی پشت صحنه این مجلات با کنار هم قرار دادن نتایج تحقیقاتی که هر قسمت آن توسط یک یا چند پژوهشگر ما به دست آمده، مشکل بزرگی را حل میکنند یا به تولید علمی خاص میرسند، بدون اینکه هیچگونه تلاشی در این مورد انجام داده باشند که این همان «استعمارعلمی» پژوهشگران کشورهای در حال توسعه است. مثال بارز این موضوع فکر کنید حول ساخت یک هواپیما باشد. یک دانشجو میآید و دم یک هواپیما را میسازد، یکی دیگر بال آن را میسازد و دیگری اجزای داخلی و ناوبری، بعد نتایج در اختیار آن ژورنال قرار میگیرد و آنها هم به راحتی در اختیار کمپانیها بدون اینکه هزینه کرده باشند قرار میدهند. این موضوع در حالی است که آن دانشجو از اتفاقی که قرار است با نتایج این تحقیق خود که بعضا دو سال به طول میانجامد، بیفتد خبر ندارد. همه این مسائل نشان میدهد که مساله استعمار علمی که حتی میتوان استثمار علمی نیز نامید، بسیار پراهمیت است.
راهکاری برای این مساله در داخل ایران وجود دارد؟
البته این توهینی نشود به پژوهشگران کشور، اما این اتفاق در حال روی دادن است و بنده که نزدیک به هشت سال در حال تدریس هستم و مقالات متعدد ISI نیز در مجلات معتبر ارائه دادهام، به وضوح این مساله را لمس کردهام. متاسفانه مسئولان در این موضوع ورود پیدا نکردهاند و فقط رهبری مدتی پیش به آن اشاره داشتند و حتی راهکاری هم برای این موضوع ارائه دادند و آن هم این بود که در داخل، یکسری ژورنالها و تیمهای تخصصی ایجاد کنیم، ژورنالهایی را طراحی کنیم و از پژوهشگران بخواهیم مقالات خود را بفرستند و نهتنها از آنها هزینهای دریافت نکنیم، بلکه اعلام کنیم برای مقالاتی که مناسب کار ما باشد، هدیهای هم در نظر میگیریم.
استفاده از پژوهشگران برتر در کشور برای بهرهگیری از نتایج آنها امر ارزشمندی است، اما آیا این موضوع در بین مسئولان نیز وجود دارد؟ آیا صنعتگران میخواهند از این نتایج استفاده کنند؟
من و تیم تحقیقاتی ما یک ماده دارویی را تولید کردهایم که باعث رقیق شدن خون میشود. این ماده در حالی توسط این تیم تحقیقاتی تولید شد که پیش از این از آمریکا و با هزینه گزاف وارد کشور میشده است و بعد از هند وارد کردند که مشکلات خاص خودش را داشت، به همین خاطر وزارت بهداشت روی سایت خود اعلام کرد که اگر کسی بتواند این محصول دارویی را تولید کند، حمایتهای جدیای از آن خواهیم کرد. تیم ما وقت و هزینه گذاشت و این ماده را به بهترین کیفیت ساختیم. برای ارائه به وزارت بهداشت مراجعه کردیم و آنها هم ما را به یک شرکت دارویی معرفی کردند. در آخر هم بعد از اینکه ما را به هم پاسکاری کردند، مسئول تولید با این مضمون به ما میگوید ما که داریم وارد میکنیم، چه کاری است که از شما بگیریم؟ دنبال دردسر نیستیم.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/