بحران سوریه و سیاست خارجی روسیه در سال ۲۰۱۷
مسکو با به کارگیری برخی ترفندها و اتخاذ مواضعی خاص با ظاهری معاملهگرایانه توانست اسرائیل را کنترل کند یا حداقل از گفتمان خودساخته این رژیم علیه ایران تبعیت نکرده و یک رویکرد واقعگرایانه را در این خصوص دنبال کند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، روسیه در سال 2017 سیاست خارجی بسیار فعالی در نتیجه اتفاقات سالهای قبل داشت. این کشور در این سال توانست از شرق، جنوب شرق و غرب آسیا تا اروپا، آمریکا و آفریقا سیاست منظمتر و به عبارتی بهتر از سالهای گذشته را دنبال کند. روسیه یکی از قدرتهای بزرگ جهان است و به همین دلیل تحولات بینالمللی تاثیر عمدهای بر نحوه تصمیمگیری و اتخاذ تدابیر مشخص آن دارد. در این گزارش تلاش میشود که مهمترین مباحث در سیاست خارجی روسیه طی سال 2017 بیان شود که در این بخش "بحران سوریه، چالشها و فرصتهای آن برای روسیه" بررسی میشود.
* بحران سوریه و ظرفیتهای جدید برای روسیه در 2017
بحران سوریه با وجود اینکه هزینههای بسیاری برای روسیه داشته است، اما منافع و مواضع جدیدی برای مسکو ایجاد کرد که در چارچوب آن بتواند فعالترین و در عین حال موفقترین سیاست خارجی حداقل در یک دهه اخیر را داشته باشد.
آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ در اوایل سال گذشته میلادی برای روسها خبر خوشایندی بود که به واسطه آن میتوانستند همکاری واشنگتن برای حل بحران سوریه را جلب کنند، چراکه اظهارات رئیس جمهور جدید آمریکا در رقابت انتخاباتی رنگ و بوی بهتر شدن مناسبات مسکو و واشنگتن را به همراه داشت.
اما اتفاقاتی مانند اتهامات مبنی بر دخالت سایبری روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شرایط جدیدی را به وجود آورد که دیگر مقامات مسکو نتوانند از این امتیاز به دست آمده در آمریکا استفاده کنند. این وضعیت جدا از واقعی بودن یا نبودن، اهرم فشاری را در اختیار مخالفین سیاستهای ترامپ در داخل آمریکا قرار داد تا از پیشبرد اهداف او جلوگیری کنند.
با این حال که کرملین ضرورت همگرایی با آمریکا جهت حل بحران سوریه را درک میکرد، به دنبال کانالی بود که به واسطه آن بتواند به این مهم دست پیدا کند. مسکو به خوبی متوجه این نکته بود که ساختار سیاسی آمریکا و کاخ سفید اجازه پیشبرد اهداف به ترامپ را نمیدهد و نقش فرد در این خصوص بسیار کم است.
اما روسیه راهبردی را دنبال کرد که طی آن بتواند با توجه به همین متغیر فردگرایانه بیشترین تاثیرگذاری را داشته باشد.
اولین دیدار رئیس جمهور روسیه و آمریکا در حاشیه اجلاس سران گروه 20 در هامبورگ به خوبی این واقعیت را نشان میدهد. از لحاظ روان شناسی سیاسی در ابتدای دیدار ترامپ و پوتین سعی داشتند ظاهری ناراضی از خود نشان دهند، اما واقعیت روحیه همکاری دو طرف بود که پس از یک گفتوگوی طولانی مشخص شد.
پس از این دیدار سرگئی لاوروف اعلام کرد که رؤسای جمهور دو کشور بر سر آتش بس جدید در سوریه و ایجاد مناطق عاری از تنش توافق کردند. این توافق که جزئیات آن از قبل و با گفتوگوی کارشناسان سیاسی دو کشور تهیه شده بود، تنها نیاز به تایید رئیس جمهوری با اختیارات محصور در ساختار کاخ سفید داشت که جنبه اعلامی گستردهای داشته باشد.
شبیه همین مورد در دیدار غیررسمی پوتین و ترامپ در حاشیه نشست دانانگ ویتنام رخ داد. در حاشیه این نشست پوتین 2 گفتوگوی چند ثانیهای با ترامپ داشت که مشخص بود رئیس جمهور روسیه مطلبی از پیش تعیین شده برای گفتن دارد.
پس از این دیدار غیررسمی نیز اعلام شد که سران روسیه و آمریکا بیانیهای در خصوص سوریه را به تصویب رساندند که طبق آخرین اظهارات مقامات کرملین در این بیانیه مسکو و واشنگتن بر ادامه و گسترش حل مسائل داخلی سوریه از طریق راههای سیاسی، همچنین اجرای قطعنامه 2254 شورای امنیت که در آن به انجام اصلاحات قانون اساسی و انتخابات آزاد و عادلانه در سوریه زیر نظر سازمان ملل اشاره شده، تاکید کردهاند.
در این 2 دیدار رسمی و غیررسمی مسکو توانست به همگرایی مطلوبی با واشنگتن برسد که ادامه تدابیر روسیه برای حل بحران سوریه را بیش از بیش ممکن ساخت.
اروپاییها نیز با توجه خساراتی که در نتیجه ادامه بحران سوریه مانند مشکلات پناهندگان و کاهش ضریب امنیت به دلیل حوادث تروریستی برای آنها داشت، سعی کردند یک همراهی ضمنی با روسها داشته باشند، البته فشار اتحادیه اروپا بر روسیه به دلیل ماجرای اوکراین و کریمه همچنان ادامه داشت، اما این موضوع با توجه به ضرورت حل بحران سوریه کمرنگ شده بود.
در سوی دیگر ماجرا، بحران سوریه در ابتدا نوساناتی را در روابط روسیه و ترکیه ایجاد کرده بود، حمایت سنتی روسها از کردها، تلاشهای ساختارشکنانه دولت آنکارا علیه دولت بشار اسد، نبود اتفاق نظر در حمایت از گروههای معارض سوری از اختلافاتی بود که تاثیر مستقیمی بر مناسبات مسکو و آنکارا داشت.
اما ترکیه نیز به ضرورت همکاری با روسیه جهت پیگیری روند حل بحران سوریه تا اینکه پیشبرد اهداف بعدی آنکارا را ممکن سازد، پی برد. بدین ترتیب حضور ترکیه به عنوان یکی از طرفهای اصلی در روند آستانه تلاشی برای همگرایی بیشتر با روسیه و البته ایران بود.
دیدارهای پوتین و اردوغان در سال 2017 و تماسهای تلفنی متعدد آنها به خوبی همگرایی روسیه و ترکیه در خصوص بحران سوریه را نشان میدهد. اردوغان افزون بر آن سعی کرد که ارتباطات اقتصادی به تعلیق درآمده بین دو کشور پس از ساقط کردن جنگنده روسی را دوباره برقرار کند.
البته در این میان ترکیه به واسطه حوادث ژوئیه 2016 و دستگیریهای پس از آن، به کاهش مناسبات با کشورهای اروپایی رسید که این امر نقش مهمی در نزدیکتر شدن آنکارا به مسکو داشت. تلاش ترکیه برای خرید سامانه روسی اس-400 نیز به دلیل سیاست جدید آنکارا جهت متنوع کردن و چندوجهی کردن سیاست خارجی خود است.
اتفاق مهم دیگری که میتوان آن را نیز نتیجه راهبردهای روسیه برای حل بحران سوریه دانست، تلاش سعودیها برای گسترش مناسبات با روسیه است که بزرگترین اتفاق آن سفر تاریخی پادشاه عربستان به روسیه بود. در این سفر قراردادها و تفاهمهای متعددی امضا شد، اما هدف اصلی دوستی با روسیه جهت کنترل ایران و تغییر دادن معادلات منطقه، به واسطه کم اعتمادی به سیاستهای آمریکا بود.
البته با توجه به هزینههای مسکو در سوریه، ایجاد ثبات در قیمت منابع انرژی اهمیت زیادی برای روسیه دارد. سیاستهای نفتی عربستان طی چند سال گذشته ضربه محکمی بر اقتصاد روسیه وارد ساخت که ادامه آن میتوانست حرکت روسیه در مسیر حل بحران سوریه را دچار وقفه کند. بدین ترتیب مناسبات با عربستان از ابعاد دیگر منافعی برای روسها به دنبال داشت.
گفتنی است که روسیه از عربستان برای شرکت در مذاکرات آستانه دعوت کرد که این به واسطه تحلیل دستگاه سیاست خارجی مسکو از ضرورت ارتباط با عربستان برای تقلیل رقابتها در منطقه است.
رژیم صهیونیستی نیز در سال 2017 ارتباطات خود با روسیه در مورد مسئله سوریه را با چاشنی نگرانی دنبال کرده و بیشتر دیدارها و تماسهای نخست وزیر اسرائیل با رئیس جمهور روسیه درباره نگرانی تل آویو از وضعیت موجود در سوریه مبنی بر حضور و نفوذ ایران، تغییر معادلات منطقه به ضرر اسرائیل و ثبات بیثابت کننده برای رژیم صهیونیستی بوده است.
البته در اینجا مسکو با به کارگیری برخی ترفندها و اتخاذ مواضعی خاص با ظاهری معاملهگرایانه توانست اسرائیل را کنترل کند یا حداقل از گفتمان خودساخته اسرائیل علیه ایران تبعیت نکرده و یک رویکرد واقعگرایانه را در این خصوص دنبال کند. مسکو رابطه خوبی با تل آویو دارد و گفته میشود که بعد از ترکیه، سرزمینهای اشغالی مقصد گردشگران روسی است. این مورد برای تاکید این مسئله است که روسیه و رژیم صهیونیستی ارتباطات سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی گستردهای با یکدیگر دارند. اما مسکو بعد از بحران سوریه اختلاف نظرهای عمدهای با اسرائیل دارد که در این رابطه طی سال 2017 از ظرفیت مناسباتی خود برای آرام کردن تل آویو استفاده یا به بیان بهتر هزینه کرده است.
موضوع دیگر همکاری روسیه و ایران در قالب حل بحران سوریه است. اغراق نیست که بگوییم همکاری ایران و روسیه برای حل بحران سوریه بیشترین تاثیر را بر گسترش مناسبات دو کشور داشته است. (بررسی روابط ایران و روسیه در 2017 طی مطلبی جداگانه به زودی منتشر میشود و در اینجا هدف بیان همکاری تهران و مسکو در چارچوب حل بحران سوریه در سال گذشته میلادی است).
سازوکار حل بحران سوریه مبنی بر حمایت از دولت قانونی بشار اسد و ایجاد فرایندی جهت حل اختلافات میان گروههای مختلف سوری، هدف مشترک تهران و مسکو بوده است. در چارچوب حل بحران سوریه تماسها و دیدارهای مقامات سیاسی و نظامی ایران و روسیه نیز به طور بیسابقهای برقرار شد، تا آنجا که نشست سه جانبه وزرای امور خارجه و رؤسای ستاد کل نیروهای مسلح ایران، روسیه و ترکیه نقطه مثبتی از گفتوگو با دو ماهیت دیپلماسی نرم و سخت را به همراه داشت.
در مجموع دستاوردهای روسیه در سال 2017 در نتیجه تلاشهای مسکو برای حل بحران سوریه به شرح ذیل است:
1.قابلیت بازی در چند جبهه که در حال حاضر واشنگتن از این ظرفیت برخوردار نیست.
2.افزایش حضور مؤثر نظامی در خاورمیانه و ثبات این وضعیت برای کنترل نوین در دریای مدیترانه.
3.جلب همکاری کشورهای اروپایی و در عین حال ایجاد اهرمی مؤثر در برابر آنها.
4.دور کردن افکار عمومی و تعلیق هر چند محدود دیپلماسی فعال برخی کشورها در قبال بحران اوکراین و مسئله کریمه.
5.پیگیری مقابله با تروریسم خارجی و جلوگیری از ورود آن به داخل فدراسیون روسیه؛ در این مورد روسیه مقابله با تروریسم که طبق اسناد امنیت ملی قبلی خود ماهیتی داخلی و شکافی داشت به تقابل با تروریسم خارجی طبق سند تدبیر سیاست خارجی 2016 تغییر داد.
6.افزایش سطح دیپلماسی روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ که به صورت یکجانبه میتواند رویکردی فرامنطقهای را دنبال کند.
7.معرفی مجدد روسیه به عنوان یک کشور میانجیگر حل اختلافات بینالمللی و جلب اعتماد کشورهای مختلف جهان.
و در ادامه چالشهای روسیه در رابطه با این موضوع در 2018:
1.امکان بروز شدید اختلافات در خصوص حمایت از گروههای مختلف سوری.
2.شروع معامله گری برخی کشورهای منطقه با آمریکا جهت سلب وضعیت پشتیبانی از گروهی در سوریه و حضور مجدد و مؤثر آمریکا در چارچوب این مسئله.
3.شروع اختلافات در مورد ادامه کار دولت قانونی سوریه و روند تشکیل حکومت سوریه.
4.ورود مجدد رژیم اسرائیل به صورت میدانی و سیاسی، همچنین بیثباتی در سوریه و به دنبال آن بالا رفتن هزینههای روسیه جهت مهار آن.
5.فشار مجدد کشورهای اروپایی و آمریکا بر روسیه از دو کانال سوریه و اوکراین به صورت گسترده و سلب دستاوردهای مسکو.
به نظر میرسد که روسیه در سال 2018 سیاست خارجی فعالتری در زمینه دنبال کردن سازوکارهای سیاسی به خودی خود دارد و دیپلماسی حمایتی از عملکردهای میدانی مسکو تا حد زیادی کاهش مییابد.
پایان بخش اول/ادامه دارد...
*گزارش از میکائیل مدیرروستا
انتهای پیام/