بیهنجاری خطرناکتر از تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی میتواند اعمال قدرت به منظور اشاعه ارزشهاى فرهنگى امپریالیسم در میان ملل در حال توسعه و تباه کردن فرهنگ این ملتها باشد. اما به طور قطع نمیتوان همهٔ هنجارهای فرهنگ حاکم بر جوامع غربی را مردود قلمداد کرد.
خبرگزاری تسنیم- امیر مرادعلی*:
تهاجم فرهنگی میتواند اعمال قدرت به منظور اشاعه ارزشهاى فرهنگى امپریالیسم در میان ملل در حال توسعه و تباه کردن فرهنگ این ملتها باشد. اما به طور قطع نمیتوان همهٔ هنجارهای فرهنگ حاکم بر جوامع غربی را مردود قلمداد کرد، به عنوان مثال فرهنگ رانندگی و یا استفاده از وسائل نقلیه عمومی، در کشورهای غربی قائل به هنجارهای درستی است که در ایران مشاهده نمیشود؛ بنابراین هجوم فرهنگی قطعا با اشاعه فرهنگها و خرده فرهنگهایی صورت میگیرد که در ملل هدف، کارکرد سو و برای مهاجم نتیجه بخش باشد.
باید در نظر داشت که ابزارهای این تهاجم بسته به زمان متفاوت است؛ روزگاری میتواند کتاب باشد، وقت دیگری رادیو و همین اواخر هم شبکههای ماهوارهای؛ اما در این دوران، با کمی دقت میتوانیم شاهد نوع دیگری از تهاجمات فرهنگی باشیم که نه تنها به مراتب کارکرد بهتر و نتیجه بخش تری نسبت به اشاعه فرهنگهای منفی بومیِ در غرب دارد، بلکه بیش از پیش کشورها را به بازار مصرف بدل میکند و آن ورود و نفوذ کالاها، محصولات، فناوریها و پدیدههایی است که فرهنگ برخورد و بهرهمندی از آنها مستلزم زمان و برنامه ریزی در چهارچوب عرفیات و مقررات جوامع میباشد.
با سیری در تحولات و رویدادهای نوین فرهنگی بر این نتیجه نائل میآییم که مقولهٔ فوق الذکر «تاخر فرهنگی» نامیده میشود. تاخر فرهنگی نوعی عقب ماندگی رفتاری است نسبت به جلوههای مادی فرهنگ که با کشاندن افراد جوامع به ورطهٔ خلا هنجاری و روش صحیح و معقول استفاده، برایشان فرهنگ بیفرهنگی و یا بدهنجاری را به ارمغان میآورد.
ملتها زمانی دچار این معضل میشوند که در دستیابی به آن فناوری و یا بیان فرهنگی آن کالا هیچ دخالتی نداشته باشند؛ که این مصرف کنندگی صرف، علاوه بر مشکلات اقتصادی، مولود شومی به نام رنجشهای فرهنگی را هم به ارمغان خواهد آورد.
به طور مثال اگر روزی مردم ما خودشان به لزوم زندگی آپارتمانی میرسیدند، هیچگاه دغدغهٔ فرهنگ سازی برای آپارتمان نشینی به وجود نمیآمد و یا اگر در دستیابی به فناوریهایی مثل تلفنهای هوشمند و تکنولوژیهای مرتبط با فضای وب دخالتی داشتند، نگرانیها به میزان قابل توجهی کاهش مییافت و یا در فرهنگ برخورد با مسائل اجتماعی شاید بتوان تصمیم پادشاه عربستان مبنی بر برداشتن اعمال محدودیت بر زنان را مثال زد که به دلیل عدم فرهنگ سازی پیش از عرضه و تصمیم سازی، کشور ماهها دچار اغتشاش و ناهنجاریهای زننده نسبت به این حق طبیعی شد.
البته مقابله با تهاجمات از نوع تاخر فرهنگی به منزلهٔ جلوگیری از واردات و عدم اجازه مردم برای بهرهمند شدن از فناوریهای فرهنگی نیست، اما مساله اساسی اینجاست که ورود یک کالای فناورانهٔ فرهنگی، پیش از ورود فرهنگ برخورد و استفادهٔ آن منجر به پیدایش معضلات بزرگی در جوامع میشود که اجتناب ناپذیر است و خود دچار یک ناهنجاری فرهنگی و اشاعه فرهنگ بد خواهد شد و از هر تهاجمی بدتر است؛ چراکه تهاجم فرهنگی برای القای فرهنگ خاص و بومی کشور یا کشورهایی به یک جامعه است اما این ناهنجاری و خلا فرهنگی، بار منفی بیشتر و مخرب تری خواهد داشت.
با توجه به مطالب مذکور شاید بتوان بتوان اینگونه نتیجه گرفت که ایجاد فقدان فرهنگ استفاده از محصولات و کالاها، مصداق تهاجم فرهنگی نوین در عصر حاضر است.
*دانشجوی مدیریت فرهنگی
انتهای پیام/