پاکستان راهحل بحران افغانستان؛ آیا ترامپ کمکهای مالی را قطع خواهد کرد؟
سخنگوی سابق حامد کرزی در یادداشتی اعلام کرد رفع بحران این کشور بدون پاکستان ممکن نیست و واشنگتن برای وادار کردن اسلامآباد به همکاری در این باره باید با چین، هند روسیه و ایران همکاری کند.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، «ایمل فیضی» کارشناس مسائل سیاسی و سخنگوی رئیس جمهور سابق افغانستان در یادداشتی در «ایندین اکسپرس» نوشت: در سپتامبر سال 2012 حامد کرزی رئیس جمهور وقت افغانستان در گفتوگو با باراک اوباما همتای آمریکایی خود خواست تا جنگ را متوقف کند و پاکستان را متقاعد کند که طالبان را به میز مذاکره بکشاند و یا «جنگ علیه تروریسم را به جایی ببرد که پناهگاههای تروریستها در آن قرار دارد».
کرزی گفته بود که جنگ به مردم کشورش «تحمیل» شده است اما «هیچ» اقدامی برای جلوگیری از حملات تروریستی که از پاکستان سرچشمه میگیرند اتخاذ نمیشود.
وی تاکید کرد که آمریکا یا باید «برای برقراری صلح تلاش کند» و یا «جنگ صریحی را علیه تروریسم آغاز کند».
اوباما در این باره گفته بود که نظرش نه جنگ با پاکستان بلکه بر برقراری صلح است و به گفته رئیس جمهور سابق آمریکا، پاکستان از 11 سپتامبر شریک قوی برای مبارزه با تروریسم برای این کشور بوده است.
اکنون پنج سال به جلو بیاییم و نگاهی به دولت ترامپ کنیم؛ آیا رئیس جمهور جدید آمریکا واقعا خواستار قطع کمکهایی است که در 15 سال گذشته به پاکستان داده میشد؟
برای وادار کردن پاکستان به همکاری، واشنگتن باید واقعا مسیر صلح در افغانستان را انتخاب کند و در این باره با چین، هند روسیه و ایران نیز مشارکت کند.
با این حال فشار یکجانبه آمریکا به پاکستان و تشدید عملیات نظامی در افغانستان شدیدا شکست خواهد خورد و اسلامآباد را بیش از این به سمت دایره قدرت چین سوق خواهد داد.
«دروغ و فریب» شریک آمریکا در مبارزه با تروریسم
پس از 16 سال جنگ و اشغال به نظر میرسد که دولت کنونی واشنگتن به نتیجهای رسیده که به طور عمومی بیان کند: پاکستان به تروریستهایی پناه میدهد که آمریکا با آنها در افغانستان در حال جنگ است.
اما آیا سران آمریکایی تاکنون واقعا در تور «دروغ و فریب» دولت پاکستان گرفتار بودند؟ تمام این سالها هزاران نفر از مردم افغانستان کشته شدند و این کشور در جنگی که متعلق به آنها نبود ویران شد. جنگ «علیه ترور» آمریکا به جنگی علیه افغانها، منازل و روستاهایشان تبدیل شد.
پارادوکس پاکستان در سیاست آمریکا
مقامات ارشد آمریکایی پشت درهای بسته و در دیدار با رئیس جمهور افغانستان بارها مداخله پاکستان از طریق حمایت از طالبان و گروههای مسلح در افغانستان را تایید کردند.
نتیجه چنین دیدارهایی تنها کرزی را بیش از پیش نسبت به اهداف آمریکا در کشورش و منطقه مشکوک کرد و رئیس جمهور پیشین افغانستان عملیات نظامی آمریکا در کشورش به ویژه در مناطق جنوبی را نه به عنوان جنگ علیه تروریسم بلکه جنگ علیه مردم افغانستان میدید.
کرزی به اوباما گفته بود: مردم افغانستان دولت این کشور را به عنوان «دست نشانده» میبینند و خشم و نارضایتی آنها از وی و نیروهای خارجی قابل درک است.
اوباما پاسخ داد که میداند کرزی و مردم افغانستان «نگرانیهای برحقی» دارند و وی نقش پاکستان در ناامنی و بی ثباتی افغانستان را نیز تکذیب نمیکند.
اوباما اعلام کرد: آنها میخواهند تا با آسیب زدن به شما به ما آسیب بزنند» اگرچه که در این درگیریها عناصر «جنگ داخلی» نیز دخیل هستند.
وی درباره بردن جنگ به پاکستان و پناهگاههای امن تروریستها نیز آن را واقعگرایانه ندانست زیرا این اقدام ممکن بود «تلفات غیرنظامیان» را در پی داشته باشد و تمامیت ارضی پاکستان را نیز نقض کند؛ به نظر میرسد که برای رئیس جمهور آمریکا جان مردم افغانستان و تمامیت ارضی این کشور اما اهمیتی ندارد.
اوباما بر این باور بود که صلح در افغانستان به زودی پایان خواهد یافت و از کرزی نیز خواست تا توافقنامه امنیتی دوجانبه با واشنگتن را نهایی کرده و امضا کند، در غیر این صورت نظامیان خارجی از افغانستان خارج خواهند شد و کابل برای مقابله با اسلامآباد و حمایتش از طالبان تنها خواهد ماند.
کرزی اظهارات اوباما را به عنوان تهدید تلقی کرد برای او این حقیقت زشت و سختی بود که باید آن را میپذیرفت؛ به همین دلیل در جلسه کابینه گفت: آمریکا «به دزد میگوید که دزدی کند و از صاحبخانه میخواهد تا هوشیار باشد»؛ واشنگتن نمیتواند در حالی که با حامیان تروریسم (پاکستان) است با قربانیان (افغانستان) نیز باشد.
با این حال پیام اوباما بسیار واضح بود: پاکستان در خدمت منافع و سیاست خارجی واشنگتن در افغانستان و منطقه است.
پاکستان از دیرباز در خدمت منافع آمریکا بوده است
این درست نیست که اظهار شود پاکستان در طول این سالها هیچ چیز به آمریکا نداده است. در طی جنگ سرد پاکستان به عنوان سکوی پرتابی برای عملیات مخفی آمریکا در مناطق مختلف جهان مورد استفاده قرار میگرفت و مقامات ارشد آمریکایی و پاکستانی با یکدیگر برای پیشبرد منافع و سیاست خارجی واشنگتن همکاری میکردند.
آمریکا به شدت به باز نگه داشتن «خطوط ارتباطات زمینی» به افغانستان برای «جنگ علیه ترور» نیاز دارد و بنابراین دولت ترامپ حمایت مالی از پاکستان را قطع نخواهد کرد تا اسلامآباد نیز در واکنش به آن خطوط تدارکاتی نظامیان آمریکایی و ناتو در افغانستان را مسدود کند.
«بارنت روبین» کارشناس برجسته آمریکایی در امور جنوب آسیا در این باره گفت: در سال 2011 وقتی پاکستان خطوط تدارکاتی نظامیان آمریکایی و ناتو در افغانستان را مسدود کرد ما از طریق روسیه و آسیای مرکزی تدارکات را انجام میدادیم اما اکنون کشورهایی را مورد تحریم قرار دادیم که آن وقت از آن بهره میبردیم.
وی در ادامه تصریح کرد: ممکن نیست پوتین حاضر به کمک به ما شود.
آیا ترامپ واقعا کمکها به پاکستان را قطع خواهد کرد؟
حال تصور کنید که تغییر واقعی در تفکر استراتژیک واشنگتن در قبال پاکستان به وجود آمده است؛ ترامپ تا چه مقدار حاضر است اسلامآباد را برای همکاری در افغانستان تحت فشار قرار دهد؟
آیا تلاشها به تعلیق کمکها به تحریم برخی بازیگران دولتی و غیردولتی پاکستان که در حملات تروریستی افغانستان دست دارند خلاصه خواهد شد؟ یا چنانچه پاکستان اقدامات لازم را انجام ندهد آیا واشنگتن اقدامات نظامی خواهد کرد؟
بر این باورم که پیروزی هر یک از گزینههای ذکر شده و دیگر تلاشهای آمریکا برای تغییر رفتار پاکستان در قبال افغانستان به همکاری کشورهای منطقه با واشنگتن بستگی دارد.
این در حالی است که شرایط کنونی در منطقه به گونهای نیست که آمریکا اقدامات واقعی را علیه پاکستان اتخاذ کند. به غیر از دهلینو تمام سه پایتخت دیگر یعنی مسکو، پکن و ایران روابط دوستانهای با واشنگتن ندارند، و با سوءظن به «جنگ علیه تروریسم» آمریکا نگاه میکنند.
این کشورها حضور نظامی آمریکا در افغانستان را به عنوان تلاشی برای مقابله با نفوذ و سیاستهای آنان در منطقه میبینند.
جنگ لفظی واشنگتن-اسلامآباد، صرف نظر از جنگ علیه تروریسم، آزمون بزرگی برای آمریکا است. با این وجود این جنگ لفظی منجر به طلاق دو کشور نخواهد شد.
دوست داشته باشید یا نه افغانستان باید قبول کند که بدون پاکستان راهحلی برای بحران افغانستان وجود ندارد.
انتهای پیام/.