توهم موشکی ترامپ
ترامپ قصد دارد مشروعیت بهدستآمده ایران از این توافق هستهای را به چالش بکشد و از این طریق، با ایجاد یک جبهه متحد با اروپا و سایر قدرتها، بار دیگر جهت تقابل را به سمت ایران برگرداند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، کیهان برزگر، مدیر مرکز پژوهشهای علمی و راهبردی خاورمیانه در یادداشتی به تحلیل رویکرد رئیس جمهوری آمریکا در قبال برجام پرداخت. در این یادداشت آمده است؛ بعد از چند روز تبوتاب رسانهای و تحلیلی درباره سرنوشت برجام (توافق هستهای ایران با قدرتهای بزرگ)، بالاخره ترامپ ترجیح داد با طرح شروطی، به تداوم لغو تحریمها رضایت دهد و از برجام حداقل تا چهار ماه دیگر خارج نشود.
از میان شروط برجامی ترامپ، بحثبرانگیزترین شرط مربوط به ضرورت انجام مذاکرات موشکی با ایران بهعنوان مکمل برجام برای محدودکردن تواناییها و برد موشکی ایران است. هدف ترامپ از طرح این بحث، بیشتر همراه کردن اروپا با خود در شکست احتمالی مذاکرات موشکی با ایران است.
ترامپ و مشاورانش بهخوبی میدانند مذاکرات موشکی با هدف ایجاد محدودیت و نظارت بر فعالیتها و برد موشکی، یک خط قرمز حاکمیتی برای ایران است و مقامات این کشور بههیچوجه راضی به مذاکره و مصالحه در موضوع بازدارندگیای نمیشوند که مربوط به بقا و امنیت ملی کشور است. بهویژه اینکه ایران بهطور دائم موضوع تغییر رژیم از سوی آمریکا بوده و در معرض حمله مستقیم رژیم اسرائیل به تأسیسات اتمی خود قرار داشته است.
برخلاف مذاکرات برجام که بر مبنای توافق برد - برد بود، فضاهای لازم را برای چانهزنی و اقدام متقابل فراهم میکرد و بیشتر در قالب حقوق و امنیت بینالمللی و منطقهای تعریف میشد (یعنی حفظ غنیسازی مستقل اورانیوم در خاک ایران در ازای تسلیحاتی نشدن برنامه هستهای)، مذاکرات موشکی با ایران بهطور آشکار بر یک مبنای برد - باخت قرار دارد. چون مختص به امنیت ملی ایران است و مابازای ارزشمندی برای آن که منجر به مصالحه شود، وجود ندارد.
ضمن اینکه بر اساس عرف بینالمللی، مذاکرات کنترل تسلیحات و محدودیتهای موشکی تنها بهطور داوطلبانه انجام میشود و نمیتوان کشورها را به زور مجبور به آن کرد. مثلا آمریکا و روسیه برای دههها بهطور داوطلبانه درباره کنترل تسلیحات و تواناییهای موشکی مذاکره میکنند؛ اما نهتنها نتیجه مثبتی برای امنیت بینالمللی نداشته، بلکه تسلیحات متعارف جدیدی را با کیفیت بالاتر برای حفظ امنیت خود تولید کردهاند.
واقعیت این است که اکنون بازی برجام برای ترامپ به نوعی تمام شده و او بیشتر برای قالببندی فعالیتهای موشکی و مهار نقش منطقهای ایران از آن استفاده میکند. مخالفان برجام در امریکا اتفاقا خواهان پایبندنبودن ترامپ به تحریمها نبوده و دنبال افزایش فشارها بر ایران برای فریمکردن مباحث موشکی و منطقهای هستند که بیشتر خواسته سعودیها و اسرائیل است. برخلاف بسیاری از تأکیدهای داخلی و بینالمللی، متعهد ماندن به یک تعهد بینالمللی (برجام)، اصلا اهمیتی برای ترامپ ندارد؛ کمااینکه او بهراحتی و با وجود انتقادات شدید بینالمللی و داخلی آمریکا، از «معاهده اقلیمی پاریس» یا قراردادهای اقتصادی دیگر خارج شد که بیشتر در درون مجموعه غرب بودند.
اما درباره برجام، ترامپ سیاست پیچیدهتری را در پیش گرفته است. او قصد دارد مشروعیت بهدستآمده ایران از این توافق هستهای را به چالش بکشد و از این طریق، با ایجاد یک جبهه متحد با اروپا و سایر قدرتها، بار دیگر جهت تقابل را به سمت ایران برگرداند. به عبارت دیگر، ترامپ با آگاهی از احتمال بینتیجهبودن مذاکرات موشکی با ایران، سعی دارد اروپا را که اکنون به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی، پرستیژی و امنیتی طرفدار تداوم برجام است، در مسیر انتخاب ایران و آمریکا قرار داده و در نهایت با خود همراه کند. ائتلاف مجدد غربی می تواند زمینه های لازم برای خروج ایران از برجام را فراهم کند.
اکنون ماکرون و فرانسه بهترین انتخاب برای اجرای این سیاست ترامپ با طرح مذاکرات موشکی هستند. ظاهرا ماکرون با ترامپ توافق کرده مذاکرات موشکی با ایران را در قبال خارجنشدن آمریکا از برجام به جریان بیندازد. البته از نگاه فرانسوی، این مذاکرات موشکی با هدف حفظ برجام صورت میگیرد. در گذشته نیز فرانسویها در دقیقه 90 مذاکرات هستهای با طرح مواضع جدید و فشارهای سیاسی (درباره وضعیت رآکتور اراک) و توجیه جلوگیری از حمله نظامی اسرائیل و وقوع جنگ، خواهان ایفای نقش منحصربهفرد خود شدهاند. در تفکر خلع سلاحی و منفعتمحورانه فرانسویها، گسترش تکنولوژی هستهای از سوی دیگر کشورها، امر خوبی نیست؛ بهویژه که قابلیت موشکی پیدا کند و بهاصطلاح در اختیار گروههای غیردولتی قرار بگیرد.
البته زمان نیز برای فرانسه جهت ایفای یک نقش بزرگ اروپایی مناسب است. مسئله برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) و ضرورت متعادلکردن قدرت آلمان از طریق فرانسه در شرایط نبود بریتانیا، همراه با کمرنگشدن نقش رهبری جهانی آمریکا به ریاست ترامپ و شکاف در جبهه غربی، فرصت خوبی به مکرون برای ایفای یک نقش فعال منطقهای و بینالمللی میدهد. البته موضع کنونی فرانسه الزاما موضع تمام کشورهای اروپایی نیست.
بههرحال، دینامیسم تغییر در سیاست آمریکا با رویکارآمدن ترامپ، توافق هستهای با ایران را به نوعی به چالش میکشید. منطق بهقدرترسیدن ترامپ در ضدیت با ایدههای استراتژیک اوباما، ازجمله برجام بود. اکنون مسئله تفسیر و اندازهگیری منفعت برجام نزد کنگره و حتی افکار عمومی آمریکا همچنان زنده است و مخالفان میتوانند آن را بهراحتی به چالش بکشند.
طرح مذاکرات موشکی از سوی ترامپ، بیتردید وارد کردن فرانسه و اروپا به یک بازی بینتیجه است که ترامپ امید دارد تا بار دیگر اروپا را به سمت خود بکشاند. ورود به این بحث، بر پیچیدگیهای مسائل منطقهای و حل بحرانهای جاری میافزاید. در این شرایط، ایران باید با تمام ابزارهای ممکن، مانع از پیوستن اروپا به ترامپ شود. نزدیکی اروپا و ترامپ، مواضع چین و روسیه را هم در قبال ایران مردد میکند. این خود زمینهای هرچند ضعیف، برای بازگشت ائتلاف بینالمللی علیه ایران میشود.
همزمان کشورمان باید با دیپلماسی فعال، منطق استراتژیک فعالیتهای موشکی خود در حوزه بازدارندگی و امنیت ملی را در سطح بینالمللی و منطقهای بیشتر توضیح دهد و اینکه خواهان پرکردن خلأ استراتژیک و گسترش نفوذ ناشی از فروپاشی نهادها و ساختارهای حکومتی در منطقه نبوده و بیشتر دنبال پرکردن خلأ امنیتی و عواقب منفی ناشی از تضعیف این نهادها و شکلگیری تروریسم بر امنیت ملی خود میباشد.
منبع: شرق
انتهای پیام/