دولت نباید همه تخم مرغ ها را در سبد برجام میگذاشت
امروز بعد از انتظار ۶ ساله، در کنار روحیه غربگرایی و چشم پوشی از توان داخلی و اقتصاد مقاومتی ، در نیم دایره بی جان برجام ، شعاع تعهدات بزرگتر از قطر ایران در مقابل غرب دنبال می شود. در حالی که دولت نباید همه تخم مرغ ها را در سبد برجام می گذاشت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، متن یادداشت محمد رستمیان شم آبادی با عنوان «شعاع های بزرگتر از قطر در نیم دایره بی جان برجام» به شرح ذیل است:
مذاکره در عالم سیاست به نوعی گویای اعتراف ضمنی طرفین به قدرت بالای یکدیگر است که هر یک در مذاکره برای افزایش توان و کسب منفعت بیشتر یا کاهش قدرت طرف مقابل و دفع ضرر محتمل در حوزه قدرت تلاش می کنند.از اینرو بین دو کشور فرادست و فرودست ، بدلیل امکان تامین خواسته های تحمیلی کشور بالادستی در کشور دیگر، نیازی به مذاکره احساس نمی شود. در مذاکرت وزانت دولت ها بوسیله مولفه هایی مشخص است. در میز مذاکره مستطیلی ، با وجود جایگاه های ارزشی متفاوت در طول و عرض مستطیل ، صدرنشین با درجه اعتبار بالاتری نسبت به بقیه قرار می گیرد حال انکه نبود صدر و ذیل در میز بیضی شکل یا دایره ای ، از قدرت نزدیک بهم طرفین در هرم قدرت حکایت می کند و قدرت چانه زنی طرفین در مذاکرات را ارتقاء می دهد.
مذاکرات هسته ای ایران با 5+1 نشان داد که این کشور توانسته بود علیرغم فشارهای اقتصادی ، با گذر از تونل های پرپیچ و خم تحریم ها ، به مرحله ای برسد و پنج کشور قدرتمند دنیا (در راس آنها آمریکا) را در جایگاه بین المللی سازمان ملل (شورای امنیت) ، مجبور به پوست اندازی کند و آنها را با خروج از این جایگاه قانونی و با برچسب تصنعی 5 + 1، به پای مذاکره بکشاند. وزانت مذاکره کنندگان در مذاکره با ایران دور یک میز دایره ای ، به نوعی گویای اعتراف ضمنی آنان به قدرت برتر ایران بود. به پیشنهاد آنان ، دولت یازدهم ایران (دولت تدبیر و امید) به مذکرات دعوت شد و تمام تدابیر خود را روی میز دایره ای گذاشت و به امید متعهد بودن کشورهای مقابل به اجرای تعهدات توافقی ، خود را موظف به انجام تعهداتی به مراتب سنگینتر از تعهدات طرف مقابل کرد...
و مذاکرات بعد فرود و فرازهای بسیار و وعده و وعیدهای بی شمار ، روزهای تلخ و شیرین زیادی دید. گاهی آفتاب تابانش خواندند و گاه خود بر بزک بیش از اندازه اش اعتراف کردند. روزی فتح الفتوحش گفتند و روز دیگر اخبار تلخی از وجود جاسوسان در تیم مذاکره را برملا کردند.زمانی در تاریخ آن را بی نظیر دانستند و مدتی بعد برای بزکش دست به دروغ 86 میلیارد دلاری زدند. اثر بزرگترین دستاورد قرن را رفع تمامی تحریم ها مژده دادند اما اندکی بعد ، لاجرم دست به دستاورد سازی فرعی ( خرید هواپیما و واردات سگ های مواد یاب و ...) زدند.
در این شرایط ملت متحیر مانده بود دستاورد برجام را از زبان رییس بانک مرکزی ایران تقریبا هیچ قبول کند یا بر قول رییس دولت ، مبنی بر دستاورد های دنباله دارش تا روز قیامت دل خوش نماید؟ نمی دانست برجام را آغاز پایان تحریم ها بداند و به تیترهای دولتمردان ( فروپاشی سازمان تحریم ها ، اینک بدون تحریم ، ترک برداشتن دیوار تحریمها یا ...) ایمان بیاورد یا در جان باختن غریبانه هموطنان دریادل درکشتی ایران با پرچم پاناما ، در صداقت نسبت به برداشتن تحریم ها شک کند؟
آنگاه که اصل تقابل ذاتی حق و باطل با پیش فرض تعامل و احترام متقابل و اصل بدبینی به دشمن با حسن اعتماد بر ایشان جایگزین گردد ، در رویکرد خنده دار تعامل ظالم با مظلوم ، فرق میان مذاکره باعزت و خودباختگی بامنت نادیده گرفته می شود، روحیه غیرت در مواجه با مستکبرین ، اسیر لبخند می گردد و خوش بینی به دشمن سرسخت دیروز و دوست پلاستیکی امروز، رباینده افتخار و زینت پس انداز شده می شود.
تعلل و توقف 6 ساله امکانات و منابع مالی و انسانی به روزنه امید کاذب از سوی دشمن ، قدم را برای کسب موفقیت برجام در آینده نیز سست می کند وقتی درنگاه تک بعدی مذاکرات ، خوش بینی به دشمن وغفلت از خصلت ذاتی خصومتش غالب می شود ، به توصیه تایید مشروط برجام وقعی نهاده نمی شود و با نادیده انگاری هشدارهای دلسوزان و توصیه های دلواپسان ، بعد 6 سال، نیم دایره بی جان برجام ، بدون هیچ اثری از شعاع تعهدات طرف غربی مذاکرات، شعاع تعهدات ایران به غرب را فراتر از توافق تا در حد شعاعی بزرگتر از قطر خواستار می شود که تنها عامل به تعهدات و نگه دارنده این دایره برجام است و نتیجتا دولت را به فقر در ایده و اجرا مبتلا می کند و اقتصاد کشور را به سرازیری رکود و فقر می کشاند.
در برجام خوشبینی و شاید امید آمیخته به ترس نسبت به طرف غربی مذاکرات ، تمام ظرفیت و استعداد داخلی اقتصاد را معطل سرمایه گذاری خارجی می کند و کشور را مانند موتوری روشن اما خلاص(درجا)، فاقد حرکت می سازد که غیر از مصرف سوخت ، هیچ حرکت و نتیجه مثبتی ندارد. در چنین شرایطی عدم توفیق آمریکا در ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت ، نه پیروزی ایران که تداوم امید و ترس ایرانیان به فایده برجام و استمرار سیاست هویج و چماق آمریکا برای حفظ موقعیت سرگردان فعلی ایرانیان را دنبال می کند. از اینرو ترامپ و ترامپ های آینده هم، نه تحریم ها را از حالت تعلیق در خواهند آورد و نه آنها را برخواهند داشت.
مثلث طلایی مطالبات مردمی (اشتغال ،ازدواج و مسکن) وضرورت پاسخگویی دولتمردان نسبت به وضعیت نافرجام برجام می تواند به خارج سازی موتور کشور از حالت خلاص و افتادن به دنده حرکت کمک نماید و دوباره پرده از این حقیقت بردارد که اگرچه دشمن به مانند پرندگان گردن چرخان به تناسب منافع خود ، در مقاطعی شاید به طرف مقابل هم توجهی بکنند ، اما اصالت استکبار ، چهره چرخانشان را هم راستا با بدن وجودی خویش ( خوی استکباری) خواهد چرخاند و خوی جدا ناپذیر استکباری از مستکبر ، مدام سیاست همه برای خود و هیچ برای دیگری را دنبال خواهد کرد و سیاست سی یا صد آنان (قائل شدن اجباری حقی برای دیگران)، درعمل به امتیاز سه برابری قانع نخواهد شد و تعهدات طرف مقابل را فراتر از توافق دنبال خواهد کرد. چنانکه امروز بعد از انتظار 6 ساله، در کنار روحیه غربگرایی و چشم پوشی آن از توان داخلی و اقتصاد مقاومتی ، در نیم دایره بی جان برجام ، شعاع تعهدات بزرگتر از قطر ایران در مقابل غرب دنبال می شود. دولت نباید همه تخم مرغ ها را در سبد برجام میگذاشت...
انتهای پیام/